نقش زن در خانواده
پدیدآورنده: نازنین غلامحسین
۱ ـ نقش زن در تربیت فرزندان ۲ ـ نقش زن در اقتصاد خانواده ۳ ـ نقش زن در مدیریت منزل
ضرورت و اهمیت این موضوع وقتی به طور محسوس احساس می شود که به این واقعیت پی ببریم که تقریباً هر زن در عرصه های فوق الذکر می تواند نقش آفرین باشد؛ و اگر زنی قادر باشد با موفقیت از عهدۀ امور فوق برآید، خواهد توانست به عنوان منبع آرامش فکر و دل شوهرش عمل کند. قرآن مجید می فرماید: «و از نشانه های خداوند این است که خداوند برای شما همسرانی از خودتان آفرید که بتوانید در کنار آنها آرامش یابید».
نقش زن در تربیت فرزندان
انسان فی نفسه یک جهان است. کمال وی در تقرب به قرب الهی است. سعادت ابدی وی نیز در رسیدن به قرب پروردگار مهربانش است. تا هنگامی که وی به این واقعیت ذاتی و فطری، جامۀ عمل نپوشانده است، نخواهد توانست در مسیر شادکامی گام نهد. این مطلب را می توان براحتی با رجوع به آیات قرآن مجید ثابت کرده و از آن دریافت که:
۱ ـ انسان در تلاش است تا به قرب پروردگارش نایل شود؛
۲ ـ یک فرآیند، دائماً در حال تحول وجود دارد که مقصد نهایی آن، خداوند ـ کمال مطلق ـ است. انسان یک مسیر تحول و دگرگونی بی پایان را پیش روی دارد که وی را قادر می سازد تا به کمال خویش دست یابد.
آگاهی و درک هدف بشری
بنابراین، هر مادر صادق و پاک نیّتی که تلاش می کند فرزندانی صالح تربیت کند، نخست باید به قطعیت این ایمان و اعتقاد مسلم نایل آید. با آگاهی و شناخت از این واقعیت، وی باید تلاش کند راهی را برای فرزندان خود برگزیند که آنها را قادر سازد به یک زندگی مسئولیت پذیر رهنمون شوند و از این طریق به سعادت و رستگاری دست یابند.
ارائه الگوی عملی از خود، قبل از فرآیند تربیت فرزند
صرف شناخت هدف و راهی که به این هدف منتهی می شود، کافی نیست. تا مادامی که زن به عنوان یک «انسان» خود، مسیر سعادت را دنبال نکند هرگز نباید انتظار داشته باشد که بتواند به آسانی فرزند خود را در مسیر سعادت هدایت کند. هر عمل و عکس العمل مادر، بخشی از این مسیر را به نمایش می گذارد. زنی که قصد دارد فرزند مؤدّب و با نزاکتی تربیت کند، خود باید بداند که وی چه بخواهد و چه نخواهد همواره برای فرزندش در حکم یک معلّم است؛ زیرا بچّه تمام اعمال و گفتار مادر را تقلید می کند. او از مادرش یاد می گیرد چگونه کلمات خوب یا بد را بر زبان آورد، چگونه به هنگام خشم دست و پایش را حرکت دهد، و چگونه صبور باشد. بنابراین تا مادامی که مادر، روح خود را مهیای تربیت یک فرزند صالح نکرده باشد و خصال نیکو کسب نکرده باشد، هرگز نباید انتظار یک معجزه از سوی اولادش داشته باشد.
تربیت فرزند یک مسألۀ حساس و ظریف است
فرآیند تربیت فرزند به آن آسانی که برخی از مادران فکر می کنند، نیست. این فرآیند شبیه نوعی جهاد با نفس است. در واقع، این فرآیندی است که مستلزم دقت فراوان و بردباری لاینقطع است. همچنین این فرآیند مستلزم مهارت و تخصص مادر است. اعمال زیادی وجود دارد که از سوی مادر انجام می شود و مستقیماً بر فرزند تأثیر می گذارند؛ اما به دلیل غفلت و جهل به این مسأله توجهی نمی شود؛ اما در واقع یک تأثیر غیر مستقیم بر جای می گذارد و آینده نسل آتی را تباه می کند. اغلب اوقات کودک رابطۀ نزدیکی با مادرش دارد و تقریباً همواره در کنار اوست، بنابراین الگوی وی مادرش است. مادر باید با محبت، با گذشت، باتقوا و مؤثر و کارآمد باشد. هر چه یک زن کاملتر باشد و به کمالات بیشتری دست یافته باشد، تأثیر بیشتری بر فرزندش خواهد داشت و برای او الگوی بهتری خواهد بود. به عنوان یک مادر، دریافته ام که بچه ها حتی آنهایی که بزرگ شده اند، دائماً به دو چیز نیاز دارند: نخست «عشق و محبت»، و سپس «احساس تعلّق و وابستگی». به عبارت دیگر، یک کودک به عشق و محبت و همچنین ایمنی نیاز دارد. در حقیقت، بچّه ها الگوبرداری از مادرانشان را دوست دارند. اگر یک مادر به گوش دادن به موسیقی علاقه داشته باشد بچه اش نیز به آن علاقمند می شود! اگر یک مادر از خواندن کتب مذهبی لذت ببرد، فرزند وی نیز از این کار لذت می برد. این یک واقعیت شگفت انگیز است! به همین دلیل است که مادر باید یک شخصیت بی شائبه را ارائه دهد.
تجهیز شدن به مهارتهای تربیت کودک
روانشناسی کودک در عصر حاضر یک رشتۀ مجزا و مستقل است. مادران جوان نه تنها باید در مسائل مربوط به روانشناسی کودک به کتب دانشمندان مسلمان تکیه کنند، بلکه باید به جستجوی متون کاربردی و عینی در این زمینه نیز بپردازند. در حدیثی از یکی از معصومین (ع) نقل شده است که: «خرد، دارایی گمشدۀ مؤمن است». در صورتی که مادر از صحت و حقیقت محتوای کتاب یک دانشمند غیر مسلمان اطمینان نداشته باشد، باید برای کسب اطمینان خاطر به یک کارشناس خبرۀ مسلمان رجوع کند. کافی است بگوییم که یک مادر فرهیخته برای فرزندانش در حکم یک دارایی است. یک عالم فرزانه گفته است: «تعلیم و تربیت یک زن تعلیم و تربیت یک ملت است».
تربیت یک کودک در واقع تلاش برای بنا نهادن بنیان نسل آینده است
مادامی که مادر به اهمیت مسألۀ تربیت کودک پی نبرد، همواره با بی توجهی و سهل انگاری به این موضوع نگاه می کند و همواره امیدوار است که آیندۀ نه چندان دور ـ که ممکن است هرگز نیاید ـ رفتار اولادش را تصحیح خواهد کرد. تعلل و به فردا افکندن این کار خطیر به معنای غفلت از لحظات ارزشمند زندگی کودک است. اگر مادری مطابق معیارهایی که همواره به سعادت بشر منتهی می شود کودک خود را تربیت کند، و امیال پست و حقیر خود را سرکوب کند، اینچنین مادری می بایست خود را قهرمان و بنیانگذار نسلی قلمداد کند که ستارگان و نخبگان جامعه را تشکیل خواهد داد، زنان و مردانی که با تمام وجود مطیع امر پروردگار خواهند بود و آنها نیز کاروان اولادهایشان را به همان مسیری هدایت می کنند که والدینشان آنها را قبلاً به آن رهنمون ساخته بودند. برعکس، اگر مادری به امر تربیت فرزندش بی توجهی نشان دهد و در جهت تربیت صحیح وی نکوشد، چنین مادری مسئول تداوم فرآیند نابودی بشر و انهدام بنای یک نسل کامل از انسانهای دارای خصال نیکوی بشری خواهد بود. از اینرو، مسأله تربیت کودک بی نهایت حیاتی و نگران کننده و در خور تفکر و تأمل است. ما دارای یک الگوی پرافتخار هستیم و آن حضرت فاطمه زهرا (س) که تربیت شکوهمند فرزندانش به شخصیتهای گرانبهای همچون امام حسن (ع) و امام حسین (ع) انجامید. بنابراین، پیشرفت یا انحطاط یک جامعه در دست زنان آن جامعه است.
چگونه زنان با تربیت کودکان خود مستقیماً بر جامعه تأثیر می گذارند
امام خمینی (س) در یکی از سخنرانیهای خود فرموده اند: «سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است»[۱].
این واقعیت که تربیت کودک مستقیماً بر جامعه تأثیر می گذارد، نیازمند هیچ توضیح اضافی نیست. اگر مادران، فرزندان پاک سیرت، خدا ترس و خردمند تربیت کنند، جامعه به سمت پیشرفت و سعادت حرکت می کند. شرارتهای اجتماعی که امروزه در بسیاری از جوامع به چشم می خورد، نشانگر بی مبالاتی والدین در تربیت و هدایت فرزندانشان است.
نقش زن در اقتصاد خانواده
مسألۀ اقتصاد خانواده بسیار حیاتی است و زنانی که در اقتصاد خانواده مشارکت دارند، بدون شک می توانند نقش مؤثری در بهبود مادی و معنوی خانواده داشته باشند. بعلاوه، چگونگی خرج کردن تأثیر مستقیم در ترتیب کودک دارد.
زنان باید با الهام از قوانین اسلام اقتصاد خانواده را به نحو احسن اداره نمایند. اسراف کاریهای برخی زنان مشکلات زیادی در خانواده به وجود می آورد.
معصومین (ع) فرموده اند: «بزرگترین نعمت برای یک مرد، زن باایمان است که وقتی شوهرش را می بیند خوشحال می شود و در غیاب او از اموال شوهرش و آبرو و شرف خویش حفاظت می کند». زن، مدیر خانه است. وی باید خردمند و فهیم باشد. و دخل و خرج خانواده را تنظیم نماید. یک زن حسابگر، کسی است که اگر شوهرش اسراف می کند سعی کند جلوی او را بگیرد و فلسفۀ نیک اندیشی و گذشت را به وی تفهیم کند، و این واقعیت را درک کند که بهتر است برای روز مبادا اندکی پس انداز داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: زن، ناظر شوهرش در خانه است، و او مسئول اموال تحت نظارتش است.
در واقع، یک زن می تواند نقش بنیادین در مدیریت خانه داشته باشد. وی در حکم یک مدیر کارامد برای همسرش است. و می تواند مدیریت خانه را به طور مؤثر و در کمال آرامش تضمین کند. قطعاً این یک کار آسان نیست، بلکه یکی از دشوارترین کارهاست. خانه، مکانی برای آرامش، عشق و محبت، و امنیت است. این امر هنگامی تحقق می یابد که یک سازمان دهنده در خانه وجود داشته باشد و گرنه خانواده دچار بی نظمی و آشفتگی می شود. سؤالی که در اینجا مطرح است این است که چگونه تربیت کودک می تواند رابطۀ نزدیکی با مدیریت خانه داشته باشد؟ اگر خانه به طور کارامد اداره نشود، اعضای خانواده بخصوص بچه ها از آن رنج می برند و سرخورده و ناخشنود می شوند. خداوند احساسات عمیق و پاک و عشق و محبت را به وفور در وجود زن به ودیعه گذاشته است. زن، دارای یک شخصیت شگرف و گرم و پرمهر است و آماده است تا بزرگترین مشکلات را برای راحتی فرزندانش تحمل کند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که مدیریت موفقیت آمیز خانه، مستلزم وجود زنی است که با عشق و محبت فراوان نظم و بردباری را در خانه حکمفرما سازد. چگونه می توان نظم را در خانه تضمین کرد؟ نظم را می توان با اقتدار و اختیارات لازم حکمفرما کرد و این اقتدار فقط وقتی می تواند مؤثر باشد که طبق اصول خاصی انجام شود، نه زورمندانه یا بیرحمانه. نویسنده ای گفته است: «در خانه هیچ جایی برای خشونت وجود ندارد». زن به مثابۀ ستون استحکام بخش خانواده است. اگر زن ثمرات تلاش خود را دریافت کند، آنگاه به احتمال زیاد سزاوار این جملۀ ارزشمند است که «بهشت زیر پای مادران است».
به عقیده من، زنانی که وقت بیشتری را درمنزل صرف می کنند ناظران و مدیران موفقی هستند و بهتر از عهدۀ تربیت فرزندان خود بر می آیند. یک مادر باید محبت، صبر، وقت آزاد ارزشمند، خردمندی و درک داشته باشد؛ و این خصلتها او را با شوهر و فرزندانش صمیمی تر می سازد. از اینرو، خانه داری و تربیت فرزندان برای وی به یک فعالیت لذت بخش تبدیل می شود و هنگامی که مسئولیت به عنوان یک بیگاری و کار خسته کننده تلقی نشود، آرامش و صمیمیت در خانه حکمفرما می شود و در این لحظه است که خانه برای اعضای آن همچون بهشت می شود. البته، این مهم وقتی به طور کامل قابل دستیابی است که زن از جانب شوهر و فرزندانش کاملاً مورد حمایت قرار گیرد. یک زن مصمم و با اراده می تواند تقریباً به هر چیز دست یابد. و با تقوا و ایمان به خداوند قادر متعال در انجام وظیفۀ خطیر مدیریت خانه موفق باشد. طبیعت محبت آمیز زن، به مثابۀ ستون محکمی است که به وی در رسیدن به هدف نهایی اش کمک می کند.
در اینجا مایلم اضافه کنم که هیچ وقت برای شروع کردن دیر نیست، اگر زن تصمیم بگیرد برگ جدیدی از زندگی را ورق زند، تصمیم درستی است که می تواند به طور یقین به یک نتیجۀ شایسته منتهی شود. امیدوارم که خداوند توفیق ادامۀ راه حضرت فاطمه زهرا (س) را به همه ما عنایت فرماید.
منبع: تأملی برجایگاه زن، ج ۲، ص ۱۹۷.
[۱]. ر. ک: صحیفۀ امام، ج ۷، ص ۳۳۸-۳۴۰. ش
.
انتهای پیام /*