وقتی خدا در همه کارهایت حضور داشته باشد، خودش مقدمات کارهای خیر دیگر را نیز فراهم می کند، کافی است تو مخلص برای خدا شوی و خودت را به او بسپاری. امام هم همین گونه خالص برای خدا بود، هر چه می کرد، او را مد نظر داشت نه دیگران را. عروس ایشان در خاطره ای به این موضوع پرداخته است.
امام فرموده بودند که نامه ابلاغ شود نه اینکه داده شود و ما برگردیم، بنابراین آیت الله جوادی آملی شروع به خواندن نامه کردند. ایشان می خواندند و آقای لاریجانی به انگلیسی ترجمه می کرد و انگلیسی ایشان را هم مترجم آقای گورباچف به روسی ترجمه می کرد. آقای گورباچف به صندلی تکیه کرده بود و بعضی جاهای نامه با تعجب گوش می کرد.
وی با اشاره به حالات گورباچف در جریان ابلاغ تصریح کرد: برخی جاها او به شدت برافروخته می شد. یکی دو تا سوال نوشته بود که پس از اتمام نامه از آقای جوادی آملی سوال کرد امام ما را دعوت به اسلام کرده آیا ما هم می توانیم امام را به کمونیسم دعوت کنیم؟
در یکی از روستاهای اطراف بیجار ماموستای ده بود و در مسجد نماز می خواند. نماز که تمام می شد، چند کلامی برای جوانان روستا سخن می گفت. چند روزی بود که او را به بهانه ای با خود برده بودند. نگرانی خانواده برای سلامتی اش بیشتر و بیشتر شد تا اینکه...
نعمت میرزا زاده متخلص به آزرم شعر بلندی در وصف شخصیت امام سروده بود. محمدرضا حکیمی این قصیده را به همراه نامه ای برای امام ارسال کرد. مرحوم حجت الاسلام و المسلمین فردوسی پور روایتی از دیدار حکیمی با امام، انتقادات او و پاسخ های امام دارد.
امام اهل مطالعه بودند و به مطالعه کتاب علاقه بسیاری داشتند. کتابهای بسیاری را در ایام تبعید از مبارزین یا کسانی که به نوعی علاقه یا گرایش و احترام به مذهب داشتند مطالعه می کردند.
یادگار امام، حاج سید احمد می گوید:این اواخر، امام نمی رسیدند که کتاب های داستان و این طور چیزها را بخوانند. در نجف که بودند...
در روزگاری که امام فلسفه درس می دادند بعضی از طلاب، فلاسفه را کافر می دانستند و ایشان هم برای کسانی که قرار بود در درس فلسفه شان شرکت کنند، پیش شرطی گذاشته بودند.
دکتر غلامحسین دینانی از شاگردان امام خمینی در خاطرات خود از علاقه امام به محی الدین ابن عربی پرداخته و از حاشیه ظریفی می گوید که امام با نوشتن آن به توهین او به شیعه پاسخ داده است.
سید کاظم اکرمی (وزیر وقت آموزش و پرورش) در خاطراتش به روایتی از اولین دیدار با امام به همراه سایر نمایندگان انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های تهران پرداخته است.
از شاخصه های مهم شخصیتی شهید آیت الله سید مصطفی خمینی، جنبه علمی و هوش و استعداد بالای او بوده که همه آنانی که روزگاری با ایشان نشست و برخاست داشته اند بر این موضوع اذعان دارند.
ناگهان خانم را دیدیم که پریشان حال و گریان وارد خانه شدند. من تلاش کردم با زمینه سازی خبر را بدهم غافل از اینکه خانم پیش از ما، خبر دردناک را شنیده بودند و گفتند: من از خواب بیدار شد م و حسن را کنار هود دیدم. از آقا پرسیدم چه شده؟ چرا حسن اینجاخوابیده؟ آقا قضیه را گفتند. من هم به سرعت خودم را به اینجا رساندم. هنگامی که به در خانه رسیدم، دیدم یک اتومبیل حرکت کرد. من هم دنبال اتومبیل به بیمارستان رفتم...
فرزند آن مرجع تقلید به من گفت که پدرشان هم نظرش این است که امام با این ملاقات موافقت کنند. من عرض کردم این مطلب را به امام می رسانم. وقتی مسأله را خدمت امام عرض کردم لبخندی زده، فرمودند: «من که هیچ وقت طالب ملاقات با اینها نبودم، با آنها ملاقات نمی کنم.
منظور امام از وحدت میان شیعه و سنی نه آن است که شیعه ها سنی شوند و نه آن است که سنی ها شیعه. و نه آن است که هر دو از اعتقاداتشان دست بردارند بلکه، امام می گویند بیایم حول مشترکاتمان وحدت داشته باشیم
آقای جلال الدین فارسی خاطره ای از امام در نجف نقل می کند و می گوید که: «آقای سید مرتضی عسگری جزوه ای علیه شریعتی تنظیم کرده و به امام داده بود، امام گفته بودند من این را مطالعه می کنم و هفته بعد جواب می دهم. هفته بعد جواب را به آقای فارسی داده بودند که به آقای عسگری بگوید که شریعتی به هر حال روشنفکری است که قصد دارد به اسلام خدمت کند و این حرف هایی که شما زده اید جز اینکه در جامعة اسلامی ما اختلاف ایجاد کند نتیجه ای ندارد.