از پانزده خرداد دیگر احساس کردند که باید قیام کنند، حالا چه تنها باشند و چه طرفدار داشته باشند و از این جهت قیام کردند.
بگذار مردم به روش خودشان هر طور می خواهند وجوهات بدهند. شما جای خودتان باشید هر کس خواست وجوهات بدهد خودش پیش شما بیاید.
امام همان گردنبندی را که زن ایتالیایی فرستاده بود برداشتند و با دست مبارکشان بر گردن دختربچه انداختند.
امام به من دستور دادند که در نوفل لوشاتو به منزل همسایگان بروم و از اینکه در مدت اقامتشان از سکوت حاکم بر دهکده محروم شده اند، از طرف ایشان از آنها عذر بخواهم.
با وجود مشکلاتی که در روزهای اول اقامت امام در قم از نظر حفاظت و امنیت ایشان وجود داشت، امام مانع می شدند پاسداران با اسلحه دنبال ایشان باشند.
به محض اینکه ایشان جمله ای در خصوص کثرت علاقه و اعتقاد گفتند که شاید در آن غلوّ بود، رنگ مبارک امام یک مرتبه سرخ شد.
من گرفتار تکلیف شرعی هستم، باید ظرف ده روز حساب همه چیز را روشن کند و الا من ناچارم عکس العمل نشان بدهم و ایشان ساقط خواهد شد.
اگر من تأیید کنم کسانی که ایشان را تخطئه می کنند فعالتر می شوند و مسأله جنبۀ سیاسی پیدا می کند.
رفتار ایشان از زمان طلبگی تاکنون هیچ فرقی نکرده است. از موقعی که به خاطر دارم همین برخوردها را با ما داشته اند.
امام آن دو را علی و فاطمه نام نهادند.
بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند است، چون نمی توانم قصد قربت کنم ، به این جهت نمی آیم.
هر قدمی بردارم با مخالفت و کارشکنی عده ای از آخوندهای نجف مواجه می شوم.
خوف این را دارم که این ساختمانها به حیثیت معنوی حوزه ها لطمه وارد کند.
سرانجام بر اثر فشار و اصرار بیش از حد امام حاضر شدند که برای چند لحظه ماشین را نگهدارند که فقط ایشان تیمّم نمایند. امام پس از تیمّم با خاک حاشیۀ جاده، سوار ماشین گردیدند و نماز صبح را در ماشین که به سرعت در حرکت بود به جا آوردند.
امام از تیمسار ظهیرنژاد خوششان می آمد زیرا وی اهل تظاهر نبود، هر روز ریشش را تیغ میزد و همانطور خدمت امام می رسید.
ضمن اینکه ایشان از شهامت و رشادت و فداکاری خلبانها بسیار خوشحال و راضی هستند ولی این رضایت را به طور یکنواخت نسبت به تمام ارتش اعم از زمینی، دریایی، هوایی و سپاه و ژاندارمری دارند.
اوقات روز را به گونه ای تقسیم کرده بودند که نه تنها روزنامه های صبح و عصر را می خواندند، بلکه توجه خاصی نسبت به مطالب منتشر شده از سوی رسانه های گروهی هم داشتند.
«دخترشان مریض است، ایشان ناراحت هستند» و به من دستور فرموده اند امشب ختم «امن یجیب» بگیریم و آیت الله قاضی را هم بگویم بیاید. تو توقع داری در این شرایط، امام مثل همیشه به تو پاسخ بگوید؟