مهمترین و بالاترین عمل صالح امام، تشکیل حکومت اسلامی بود. بعضی نماز را عمل صالح می دانند؛ بعضی دیگر روزه را، دعا را یا زیارت را. امام همۀ اینها را داشت؛ اما امام یک کاری کرد و یک عملی را انجام داد که بالاترین عمل بود و آن همین تأسیس حکومت اسلامی است و بر روی آن به حدی تأکید کرد که حفظ آن را از اوجب واجبات دانست. یعنی حفظ این نظام از نماز واجبتر است، نگهداری این نظام از حج واجبتر است.
امام در حالی که به کتابی روی میز اشاره می کردند، فرمودند: گزارش بد کدام است. مگر این کتاب را شما برای من نیاورده اید؟ این کتاب به غیر از آن کلمه «بنام خدا» بقیه اش همه مبانی «مائو» است. شما نمی فهمید، این افکار التقاطی است که این ها کار ما را عقب انداختند، نهضت را عقب انداختند.
این حرفها را می زدیم که به قبرستان نو (در قم) رسیدیم. احمد گفت: باید وارد قبرستان بشوی. (یک مقبره را از دور به من نشان داد) وارد آن مقبره که شدی، روی طاقچۀ روبرویت یک عکس- مربوط به متوفی- روی طاقچه است. بغل آن عکس، یک آجر گذاشته شده است. زیر آن آجر، دو تا کاغذ است. آجر را بردار و کاغذها را بیاور!
این پیام در قالب عباراتی روان با ادبیاتی چنان فاخر و شعف انگیز بیان شده است که خواننده را به نهایت شور و اشتیاق می کشاند و با خود به دنیای علم و حکمت و عرفان و معرفت رهنمون می سازد.
ویژگی ها و ظرفیت های خاص دوره جوانی و در کنار آن استعداد تغییر و تحول پذیری و گرایش به معنویات و فضیلت های اخلاقی، زمینه ای را فراهم می آورد که با فراهم شدن شرایط مناسب، این همه استعداد به فعلیت برسد و انسان را به صراط مستقیم رشد و تعالی وارد سازد.
بناست ما را به «بورسا» که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند، اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع می دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی مکاسب و حواشی را به وسیله سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم لا بد به وسیله سفارت باید بنویسید. تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید. شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید.