اگر در نگرش دینی، بر خلاف لیبرالیسم و لائیک، هدایت و کنترلِ اخلاقی در فعالیت های فردی و اجتماعی مطرح می شود، به دلیل بدبینی به انسان نیست، زیرا همان طور که در بحث انسان شناسی بیان شد، اسلام بر خلاف فاشیسم به انسان خوشبین است و او را نیک سرشت می داند و برای آزادی های فردی و اجتماعی اصالت قائل است و بر خلاف سوسیالیسم مالکیت خصوصی در امور اقتصادی و آزادی های فرهنگی و سیاسی را لازمه جامعه دینی می داند، ولی دخالت حکومتِ دینی در اقتصاد ، فرهنگ و سیاست، برای عدالت اجتماعی و کنترل اخلاقی و هدایتهای معنوی است.
شعر انقلاب اسلامی در میان همۀ مقاطع تاریخ طولانی ایران، این ویژگی را دارد که تقریباً یکدست و کامل در جهت آرمانها و هدفهای والا و سخنگوی احساسات و افکار و جهت گیریهای ملتی است ک شاعر از متن آن برخاسته و بدان وابسته است. شعر دوران انقلاب شعر زر و زور نیست، شعر احساسات سطحی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است؛ انعکاسی از روح بزرگ جامعه ای است که یکپارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است.
صراحت و تاکید بر الطاف خفیۀ الهی درقبال شهادت فرزندی گرامی، از سوی پدری آگاه و رهبری هدایتگر، نه تنها مبین استقبال و پذیرش از واقعیت ضروری ابتلائات بظاهر سنگین در جریان جهاد در راه خداست، بلکه روشنگر این معنی است که امام خمینی(س) با نگرش ارزشی - الهی، فرزند رشید خویش را همچون میوه ای رسیده بر شاخسار شجرۀ طیبۀ تلاش و تطاول انسانی اسلامی می بیند، به گونه ای که بحق می بایست در همان لحظۀ موعود به دست باغبان صالح و صاحبنظر چیده می شد تا مراتب مقتضی کمالات و حالات را بپیماید.
بر خلاف تصور عده ای از تحلیلگران که شیوه مدیریت حضرت امام را در دوران جنگ تحمیلی صرفاً فردی یا کاریزماتیک، ایشان در کنار مردم مداری از مدیریت سیستمیک نیز در مدیریت جنگ استفاده می کردند.
امام می گفتند آن چیزی که شما می گفتید اسمش جمهوری اسلامی است، که فعلاً اجمالاً این است که هم جمهوریت است هم اسلامیت است، اما اجزایش را باید قانون اساسی و نخبگان و خبرگان جمع بشوند، بنویسند، اگر هم نمی خواهید بگویید نه، به نظر من آن زمان در آن شرایط بسیار منطقی بود، اصلاً کسی چون و چرا نمی کرد، و همین است که می بینید 98 درصد از شرکت کنندگان گفتند: آری، این صحنه سازی نیست، مهندسی نیست، خدا می داند هیچ کدام اینها نیست، اعتقاد و اعتماد به آن رهبر بزرگ و آن شهدایی که همه شعار می دادند حکومت اسلامی و کف خیابانها افتادند، است.
پیروزی انقلاب اسلامی، به منزلۀ پیروزی حقیقی مفهوم امت اسلامی است؛ از این جهت که، این مفهوم حیات دوباره یافت و نقطۀ آغازی بود که مفهوم جدید امت بر اساس اندیشه و عقیده پا بگیرد، نه بر اساس فکر غربی و فکر قومیت ها.
انقلاب ایران به عنوان میراث دار یک فرهنگ بزرگ و غنی اسلامی شیعی و میراث دار مبارزات بخش عمده ای از اصلاح گران دینی در چند صد سال اخیر است، و انقلابی است که باید از آن پاسداری کنیم، باید از آن حمایت کنیم، و حمایت و پاسداری هم این است که اهدافش شناخته شود و به صورت منطقی و عقلانی ارزشهایش مطرح شود، جدای از این باید به کارآمدی این اندیشه در عرصه ی داخلی توجه شود، چون اصولاً فکر به تنهایی کافی نیست، فکر در صورتی ماندگار می شود که بتواند کارآمدی خودش را هم اثبات کند و این کارآمدی باعث رشد آن اندیشه می شود، باعث بالندگی آن اندیشه می شود، در واقع یکی از معیارهایی که یک اندیشه می تواند اثبات کند که اندیشه ی برتر است، در عرصه ی عمل است، در عرصه ی کارآمدی هست، به همین دلیل واقعاً باید توجه بیشتری به بحث کارآمدی اندیشه شود، نظریه پردازان به این بحث باید بپردازند که واقعاً چگونه ما می توانیم آن اندیشه ها را به شکل کارآمدی مطرح کنیم.
یکی از ویژگیهای برجسته و منحصر به فرد پدیدۀ انقلاب اسلامی در عصر حاضر، استقلال کامل انقلاب در چگونگی پیدایش و استمرار و همچنین اهداف و روشهای مبارزاتی آن است. بهترین گواه بر این مدعا، همسویی بی سابقۀ دو قطب حاکم در برخورد خصمانه با انقلاب اسلامی است.
لزوم پرداختن به جهاد اکبر، به موازات مبارزه با رژیم طاغوت، و پذیرش تمامی احکام ظاهری و باطنی اسلام و عمل بدانها به عنوان عوامل سعادت بشر در دنیا و جهان دیگر، از مواردی است که سلامت و تداوم انقلاب، سخت بدان نیازمند بود، چرا که آتش انقلاب موجب شده بود تا ابعاد معنوی در بین جوانان در داخل و خارج کشور تحت الشعاع مسائل سیاسی کمرنگ جلوه کند. در چنین شرایطی سخن گفتن از اخلاقیات و معنویات، اعتراض و انتقاد روشنفکران را برمی انگیخت و گوینده متهم به جمود فکری و عدم شناخت واقعیتهای انقلاب می شد، اما امام خمینی هدفی متعالی تر از سرنگونی یک نظام سیاسی را تعقیب می کرد و سخنان اخلاقی ایشان در بحبوحۀ حوادث انقلاب بیانگر این ادعاست.
رژیم پهلوی، ایران را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی به بیگانگان وابسته ساخته بود. امام خمینی(س) با مشاهده عمق وابستگی، مقابله با منشأ تمامی وابستگی ها؛ یعنی سلطنت پهلوی را لازم شمرد.
رژیم پهلوی، ایران را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی به بیگانگان وابسته ساخته بود. امام خمینی(س) با مشاهده عمق وابستگی، مقابله با منشأ تمامی وابستگی ها؛ یعنی سلطنت پهلوی را لازم شمرد.
امام خمینی(س) جماعت محروم و مستضعف را نقش آفرینان اصلی انقلاب اسلامی و صاحبان حقیقی انقلاب و ولی نعمتان راستین جمهوری اسلامی می دانستند و خدمت به آنان را نخستین و مهمترین وظیفه دولتهای اسلامی بر می شمردند
رعایت قانون به خودی خود حقوق مردم را تأمین نمی کند. ممکن است قانونی ظالمانه یا با هدف پایمال کردن حقوق همه یا بخشی از مردم در مواردی موجود باشد. اما قانون اگر در جهت عدالت و تأمین حقوق مردم باشد باز هم به رعایت و تأمین این حقوق نمی انجامد. اینجاست که رعایت قانون یا قانون مداری نقش خود را در تأمین حقوق مردم نشان می دهد. پس حقوق مردم وقتی تأمین می شود که اوّلاً قانون، عادلانه باشد و ثانیاً سازمان ادارۀ دولت ـ کشور به آن عمل کند.
فرهنگ بسیجی در معنای حقیقی و کامل آن، فرهنگی است فطری و انسانی و به همین دلیل فرهنگی است عقلی و دینی؛ فرهنگی عاری از تعصب، جزمیت، انحصار، گروه گرایی، خاص اندیشی، رهبانیت، تعبد بدون تعقل و مهمتر از همه فرهنگی است اسلامی و جهت گیری آن بسوی فطرت، حنیفیت، توحید، تعقل، حماسه، عرفان، شهادت و ایثار، عدالتخواهی، سعادت طلبی، کمال جویی و در نهایت خداخواهی و طلب جانان است.
امر به معروف و نهی از منکر هنگامی که مبتنی بر فهم صحیح از دین باشد و از سیره نبوی و علوی یعنی معیارهای خالص اسلام سرچشمه بگیرد جامعه را از حالت سکون و ایستایی خارج می سازد و منجر به بالندگی و سازندگی آن می گردد. امام حسین(ع) که خود عصاره اسلام محمدی است قیام می کند تا نشان دهد که آنچه بنی امیه حکومت خود را به وسیله آن توجیه می کند دین نیست بلکه نوعی فریب و نیرنگ است که به اسم دین عرضه می شود و دین فقط در عبادات فردی و جمعه و جماعات بدون تحرک خلاصه نمی شود و اسلام حقیقی با وجود چنین حکومتی سازگار نیست.
امام خمینی(س) اصلاح اندیشه های دینی را سرلوحه نهضت اسلامی قرار می دهد و با طرح مسئله جدایی دین از سیاست تغییرها و برداشتهای رایج از دین را طرد می کند و اسلام را یک دین اجتماعی و همه جانبه معرفی می نماید که باید در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متجلی گردد.
تا زمانی که حکومت وارد این گونه تیراندازی های مستقیم نشده بود و دست به خونریزی نزده بود؛ موج حرکت در مردم ضعیف تر بود. این اتفاق ها موج حرکت را در مردم تشدید کرد. به طور طبیعی، وقتی مردم می بینند که تعداد زیادی در چنین مواجهه ای کشته می شوند، تعدادی زن در جلوی جمعیت به رگبار بسته می شوند و احیاناً سربازی به علت تیزاندازی نکردن به مردم، از پشت مورد اصابت گلوله قرار می گیرد؛ موج موجود در جامعه تقویت می شود.