مصاحبه آیت الله آیت الله صالحی مازندرانی
جاودانگی احکام و تغییر موضوعات
- با تشکر از حضرت عالی، لطفاً در زمینۀ تاثیراتی که تحول زمان و مکان علوم و تکنولوژی، عرف و نظایر اینها می تواند در اجتهاد داشته باشد، کلیاتی را بیان فرمایید.
استاد: بهتر است ابتدا توضیح مختصری راجه به استنباط و اجتهاد بدهم، بعد ببینیم که نقش زمان و مکان در مسألۀ اجتهاد چیست، استنباط ـ که به آن اجتهاد هم می گویند ـ به همان معنای مصطلح است که معنای عرفی خاص رایج بین فضلا و علما در حوزه هاست، البته معنای مصطلحش هم ریشه در معنای لغوی دارد و با هم تناسب دارند. فرض کنیم کسی زمینی را شناسایی می کند، مکانی را ارزیابی می کند برای اینکه ببیند در عمق آن آب هست یا نه؛ پس از اطمینان، ابزاری را به کار می گیرد و زمین را حفر می کند و در نتیجه به آبی که در عمق زمین هست دست می یابد. استنباط در فقه هم همین است. اینجا آنچه در عمق و بطن حکم الهی است ـ اعم از الزامی، غیر الزامی، تکلیفی و وضعی ـ، به منزلۀ همان مادۀ حیاتی (آب) است و معمولا در عمق است و در باطن، آنطور نیست که در مرئی و منظر، در دسترس هر کس و لو اشخاص عادی باشد. لذا افراد فنی دست به کار می شوند، با تأمل و تعمق به عمق می رسند. زمین در اینجا معمولا منابع فقه است، منابع
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 167 استنباط است. عمدۀ آن، کتاب و سنت و گاهی هم عقل است. اجماع نیز به عنوان کاشف از رأی معصوم علیه السلام معتبر است.
سرمایه های شخص فقیه و مجتهد، علوم ویژه ای است از جمله: ادبیات، رجال، فقه، اصول، مقدرای منطق و فقیه با استفاده از این وسایل، به استنباط احکام می پردازد مطلب مهم این است که آیا حکم تغییر می کند و تغییر آن با چه چیز تحقق پیدا می کند؟ آیا زمان و مکان در تغییر حکم نقش دارد یا اساسا تغییر حکم دایر مدار تغییر محور دیگری است؟
معمولا حکم دائر مدار موضوع یا متعلّق است. متعلّق، افعال مکلفّین است، مانند نماز، روزه، حج و ... موضوع عبارت است از اشخاص؛ حکم هم عبارت است از وجوب، حرمت و ...
در هر حال، حکم یدور مدار الموضوع وجودا و عدما. موضوع که تحقق پیدا کرد حکم آن هم تحقق پیدا می کند، عدم حکم هم دایر مدار عدم موضوع است؛ گاهی موضوع معدوم می شود حکم خاص و ویژه ای که برای آن موضوع بود نیز معدوم می شود. اگر موضوع استمرار داشته باشد حکم هم استمرار و بقا پیدا می کند و اگر موضوع انقطاع پیدا کند حکم هم منقطع می شود.
به تعبیر دیگر، با انحفاظ موضوع، با همۀ خصوصیات و ویژگیهایی که دارد ـ اعم از حیثیات تقییدیه و حیثیات تحلیلیه ـ و آسیبی که به حریم موضوع وارد نشود، حکم هم باقی می ماند. اما اگر موضوع نماند، یا از خصوصیّات موضوع چیزی کاسته بشود، حیثیّات تحلیلیه یا حیثیّات تقییدیه اش و شرط یا شطرش برود، قطعاً حکم هم آسیب می بیند. تا اینجا نه زمان در این مسأله نقش دارد و نه مکان. به عنوان مثال یکی از موضوعاتی که شرعاً بر آن حکمی مترتب هست، میته است. «المیتة حرامٌ» موضوع، میته است و حکم حرمت است، این حکم هم دایر مدار موضوع می شود که میته باشد. اگر موضوع که میته هست با همۀ جهاتش نه موضوع فقط بماهی میته،
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 168 منحفظ بماند، حکم حرمت الی یوم القیامه باقی است و خللی در این حکم ایجاد نمی شود. حال می رویم به سراغ جهات و حیثیّات حرمتش، چرا میته حرام شد، آیا همین طور بی دلیل حرمت پیدا کرده؟ این امکان ندارد؛ زیرغا ما عدلیه و امامیه. احکام را تابع ملاکات می دانیم، یعنی تابع مصالح و مفاسد یا منافع و مضارّ.
وقتی بررسی می کنیم می بینیم که سبب حرمت میته این بوده ه در آن زمان مصرفی غیر از خوردن نداشته و در آن عصر اکل میته مطرح بوده است. به این علت گفتند که خوردن و خرید و فروش آن حرام است. بیع المیته حرام یعنی بیع المیته باطلٌ، حرمت، حرمتِ وضعی است اکل المیته حرامُ حرمتِ تکلیفی است و این حرمت تکلیفی منشا شد برای حرمت وضعی، بر این اساس حرمت وضعی که بطلان هست دائر مدار حرمت تکلیفی (حرمت اکل) است. علت بطلان این است که اکل مال به باطل هست: «لا تأکلو اموالکم بینکم بالباطل الّا ان تکون تجارةَ عن تراض» لذا بیعش در آن زمان باطل بود.
اما در زمان حاضر، اگر چه میته جنبۀ غذایی ندارد امّا منافع محلّلۀ فراوانی دارد از جمله استفاده از آن در خوراک دام و طیور یا تبدیل آن به کود. می بینیم که در این فرض، بیع المیتة حلالٌ، آن حرامٌ جای خود را به حلالٌ می دهد، حرمت وضعیه می رود و جای آن حلیّت وضعیه می آید؛ بطلان می رود جای آن صحت می آید. خوب اینجا نمی شود گفت حکم تغییر کرده بلکه همان حکم باقی است و چهره موضوع عوض شد چون معنای تغییر، این است که موضوع بماند و چهره اش دگرگون نشود ولی سیمای حکم عوض بشود. پس حکم بطلان تغییر نکرده؛ حکم بطلان، حکم بطلان است الی یوم القیامه و حکم صحت هم تغییر حکم بطلان نیست حکم جدید دیگری است. هر چند موضوع که میته باشد با قطع نظر از جهات و حیثیاتش، عوض نشد، ولی حیثیات و جهات عوض شد، میته ای که دارای منافع محلّله باشد آن میته بیعش صحیح و حلال. میته ای که دارای
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 169 منافع محلّله نباشد ـ با این خصوصیات ـ بیعش باطل هست و غیر نافذ؛ موضوع در واقع دوتاست، میتۀ با آن خصوصیت حکمش الی یوم القیامه همین است. اینجا نقش زمان چیست؟ آیا در استنباط ـ در اجتهاد و استخراج حکم صحت یا فساد و بطلان ـ تأثیر داشته است؟ خیز، فقط موضوع به حسب ادوار و قرون ـ به حسب اعصار و ازمنه ـ یا به حسب امکنه مقداری جا به جا شده است. ممکن است، در یک مکانی در یک سرزمینی علم پیشرفت بکند و از میته دهها داروی مفید استخراج و استفاده بشود؛ یا مکان دیگر که علم پشرفت نکرده، نتوانند از میته استفادة دارویی یا استفاده های مفید دیگری بکنند.
بنابراین، در صورت انحفاظ موضوع با همة خصوصیات و ویژگیهایی که دارد، حکم ینحفظ الی یوم القیامه و با بقا و استمرار موضوع با همة خصوصیاتش، حکم آن هم مستمر خواهد بود الی یوم القیامه. پس آنچه کاستی یا فزونی در آن پیدا می شود عنصر موضوع است. به تبع تبدل عنصر موضوع، حکم هم متبدّل می شود. موضوع قدیم رفته موضوع جدید آمده، موضوع قدیم همان است که در قدیم بوده و حکمش همان است که در قدیم گرفته شده، موضوع جدید این است که جدیداً مطرح است، حکمش هم این حکم جدید است نه این حکم آن حکم است و نه این موضوع آن موضوع دو موضوع و دو حکم است. مسألۀ خرید و فروش خون هم همین طور است.
مثال دیگر، بازی با شطرنج است. در روایات و متون فقهی آمده که بازی با شطرنج حرام است. البته این از باب تمثیل است نه انحصار؛ و الّا خیلی از ابزار همین طور هستند. عنوان جامع که در واقع عنوان قمار هست، موضوع است. قمار همان برد و باخت است، آلات قمار همه ابزارند و موضوعیت ندارند. آنچه موضوعیت دارد خود قمار و برد و باخت است و کسب مال به وسیلۀ آن. ممکن است یک روزی، یک عصری مسألۀ شطرنج آلت باشد برای قمار، آلت زور باشد،
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 170 رواج داشته باشد و وسیله تحصیل مال و برد و باخت بشود، خوب در آن زمان، شطرنج به خودی خود، حرمتی ندارد؛ بلکه قمار با آن ـ مانند هر نوع قمار دیگری ـ حرام است.
حال اگر روزی شطرنج این خاصیت را از دست داد و فقط به عنوان سرگرمی و بازی فکری مورد استفاده قرار گرفت، اینجا نه قمار مطرح است و نه آلة قمار بودن؛ و لذا وجهی ندارد که شطرنج حرمت داشته باشد.
خلاصة کلام اینکه، حکم با انحفاظ موضوع با همۀ خصوصیات یَنحَفِظ دائماً، یکون و یوجد دائماً و با عدم انحفاظ موضوع لا ینحفظ، این موضوع است که گاهی در متن و بطنش تغییراتی پیدا می شود، کمی و کاستی پیدا می کند یا اصلا محو و منعدم می شود و در نتیجه حکم هم به تبع آن دگرگون می شود. در واقع شأن موضوع، شان علت است (البته نه به معنای علت فلسفی) شأن حکم هم شأن معلول است و به تعبیر دیگر، حکم تابع است و موضوع متبوع.
مطلبی که باید توجه داشت این است که گاهی در محور واحد، حکم و فتوا تغییر می کند. یعنی مجتهدین در یک زمان اجتهاد می کنند، و طبق برداشتی که می کنند ، فتوایی می دهند. مجتهدین دیگر در عصر دیگر، در همان محور برداشت دیگر می کنند مقابل برداشت قبلی و فتوای دیگر می دهند. بدین صورت که مجتهدین متأخر متوجه یک نکاتی شدند که آن نکات از نظر مجتهدین گذشته مغفول عنها بود لذا ایشان اینطور برداشت کردند وآنها این برداشت را نکردند. آیا اینجا واقعاً زمان یا مکان در استنباط و کیفیت برداشت نقش دارد؟
برای مثال، مسألۀ نجاست آب چاه را در نظر بگیرید ( در موردی آب چاه قلیل باشد) فقهای گذشته، در صورت ملاقات نجس، حکم به نجاست آن می کردند؛ اما فقهای متأخر، با بررسی بیشتری که در روایات انجام دادند، متوجه شدند که در چنین وضعی، آب چاه پاک خواهد بود. متقدمین، در این مسألۀ متوجه
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 171 بعضی از روایات نشده بودند. وقتی چنین مسائلی را تحلیل می کنیم، می بینیم زمان و مکان در این تغییر فتوا نقشی نداشته است؛ بلکه آنچه تأثیر داشته، اجتهاد و نحوۀ برداشتی است که شخص مجتهد دارد. حتی گاهی می شود در یک زمان و در یک شهر، فتاوا متفاوت است و اجتهاد و استنباط در بعضی از محورها فرق فاحش دارد، اصلاً مقال هم است. مساله ولایت فقیه، یک مسألۀ بسیار مهم، اساسی، اصولی و حیاتی است بخصوص نظام ما که نظام جمهوری اسلامی است حکومتمان، انقلاب و نهضتمان کلاً حول این محور من چرخد. مشروعیت این نظام، این نهضت، انقلاب و حرکت به برکت این اصل است اگر این اصل نبود، نظام مشروعیت نداشت. ـ اتفاقاً امروز هم روز ورود حضرت امام راحل (قدس الله نفسه الزکیه) به ایران است ایشان با اجتهاد بسیار قوی و پویایشان (البته تعبیر «پویا» و «زاینده» در مقابل عقیم تعابیر صحیحی هستند) . این اصل اصیل را برای عصر غیبت استخراج کردند، فتوا دادند و نظر دادند. رویش هم کار کردند و آن را جا انداختند. در همین زمان عده ای می گویند نه ولایت فقیه در عصر غیبت کبرا معنا ندارد اصلاً «فقیه» پسوندش نیست ولایتِ معصوم درست است. در عصر غیبت این ولایت می ماند تا زمان ظهور؛ وقتی ایشان حضور پیدا کرد، حضرت علیه السلام ظهور کرد این ولایت دوباره مطرح می شود؛ ولی، حضرت امام(ره) اصحابشان، اتباعشان، تلامذه شان و خودبنده رویش کار کردیم در کنار ایشان، در پناه ایشان، در ظل اجتهاد و استنباط ایشان و معتقدیم که ولایت همیشه بوده و هست نمی شود و کسی منکر اصل ولایت بشود.
ولایت گاهی ولایت حق است گاهی ولایت باطل، گاهی عدل است گاهی جور. امامت در طول قرون بوده و هست حتی در میان ملل وَفِرَق باطلۀ الّا اینکه امامتِ جور است؛ ائمۀ نار و ائمۀ نور هر دو هستند. و در عصر غیبت کبرا می گوییم خوب معصوم نیست ولایت هست. غیبت، غیبتِ معصوم است نه غیبت ولایت. این دو تا باید از هم تفکیک بشود. حضور معصوم نیست اما حضورِ ولایت بله. ظهور، ظهور
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 172 معصوم است نه ظهورِ ولایت، ولایت که غیبت نمی کند. شخصیت حقوقی که ولایت باشد همیشه هست، شخصیت حقیقی که بار ولایت را حمل می کند گاهی معصوم هست، گاهی فقیه واجد شرایط. غرض در همین زمان و در همین مکان و شهر دو نظر هست. البته این مسائل مربوط به احکام اولیه است، در احکام حکومتی و احکام ولایی و سلطانی هم همین طور است. گاهی وضعیت و شرایط ایجاب می کند که حاکم حکم بدهد، حکم جهاد ابتدایی بدهد ـ حالا جهاد دفاعی جای خود دارد ـ حتی جهاد ابتدایی، چون دلیلی بر عدم جواز یا حرمت یا منع جهاد ابتدایی در عصر غیب نداریم (مگر اجماع که اجماع هم «فیه ما فیه» است؛ و الّا نص، کتابی و سنّتی نداریم) . اگر ولایت هست جهاد هم هست، هم دفاعی هم غیر دفاعی. زمانی اوضاع و شرایط ایجاب می کند که حاکم حکم ولایی و سلطانی به جهاد یا صلح بدهد، یا گاهی حکم منع حج و زیارت خانۀ خدا را صادر کند، البته به جهاتی که ایجاب می کند در یک مقطعی تعطیل بشود نه اینکه تشریع آسیب ببیند؛ تشریع سرجایش محفوظ است. «و لله علی النّاس حج البیت من استطاع...» آن تشریع را کسی کار ندارد الّا اینکه می گوید حالا این حکم موقتاً تعطیل باشد تا بعد.
- لطفاً در خصوص تاثیر یا عدم تأثیر زمان و مکان در استنباط مجتهد توضیح بیشتری دهید.
استاد: اینکه تغییرات زمان و مکان در فهم و نظر مجتهد تأثیر دارد، چیزی است که به آن معتقدم. خوب امام هم ظاهراً فرمودند باز کردن آن، تفسیر و بسطش مجال واسعی می خواهد اما علما نباید در بیان آن کوتاهی بکنند.
آنچه من در زمان خودم یافتم، این است که کسانی معمولاً در محیط بسته، راههای بسته و محدود کار کرده و می کنند و نوعاً بر متونی که از گذشته به دست ما رسیده جمود دارند و با شرایط، تحولات و تطورات زمانی یا مکانی چندان دَمخور
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 173 و آشنا نیستند، آنها اجتهادشان و استنباطشان با اوضاع و شرایط، با احوال و زمان و مکان و نسل معاصر خیل هماهنگی ندارد، و آنهایی که در مسیرهایی بودند که تحرّک و تلاشی داشتند، با افکاری اصطکاک داشتند و با شرایط و اوضاع دَمخور بودند، کیفیت برداشت و اجتهاد آنها کاملاً فرق دارد، فرض کنید کسی که عُمری در جایی نشسته و هیچ توجهی به اوضاع، شرایط، مصائب، مشکلات، حوادث واقعه و گرفتاریها نداشته و ندارد، سخنش، عبارتش، کیفیت اجتهاد و استنباطش، آرا و انظارش و فتاوا و افکارش با افکار کسی که دنیای امروز را با دید وسیع می بیند، با افکار و اوضاع آشناست، فکر زنده ای دارد اجتهاد زایا و پویایی دارد، فرق دارد خوب این برداشتش، برداشت دیگری خواهد بود.
این را خودم هم لمس کردم که اگر انسان از یک محیط محدود بسته و بسیط و جامد یا به تعبیر دیگر محیط تحجر آلود بیرون بیاید اصلاً افق فکرش، افق دیگری خواهد شد و برداشتش، برداشت دیگری خواهد شد، و در عصر غیبت کبرا هرگز راضی نمی شود که ظَلَمه، فَسَده، فَجَره، زنادقه و منحرفین، بر مؤمنان و مسلمانان حاکم شوند؛ و حتماً برای از بین بردن رژیمهای ظلم و استبداد، تلاش خواهد کرد، آنطور که امام تلاش کردند. البته فقهای شیعه فقهای خوبی هستند نوعاً کیفیت برداشت متفاوت است، عناد نیست؛ انحراف یا خصومت و دشمنی هم نیست. اما شخص در محیط بسته بار آمده و در حلقه های بحثی شرکت کرده و نشسته، از افکاری تغذیه کرده که آن افکار، افکار محدود، بسته، منقطع و گسته از دنیای خودش بوده؛ تقوا دارد، تعهد دارد، تخصص اجتهادی و فقهی هم دارد، اما اینطور بار آمده است.
لذا می بینیم آنهایی که همگام با امام حرکت کردند دیدگاهشان یک دیدگاه دیگری است آنها که همگان با ایشان حرکت نکردند، دیدگاه متفاوتی دارند. زمان همین زمان است و مکان همین مکان است. حالا این زمان و مکان یعنی چه؟ چون
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 174 زمان و مکان متعددی دارد.
- در واقع، مفهوم کنایی است.
استاد: بله، باید به این معنا باشد. زمان و مکان به این معنا. واقعا در برداشتهای انسان نقش دارد و لذا «فلینظر الانسان الی طعامه» من معتقدم که آدم این خوراک روح را که می خواهد به عنوان علم از کسی بگیرد باید خیلی دقّت کند که این خوراک را چه کسی دارد می گیرد از یک فکر بسته، فکر محدود که دور و بر خودش را به زحمت می بیند یا از یک فکر باز که جهان را به عنوان یک نظام هستی بیکران می بیند. این خیلی فرق می کند، عرض کردم همین مسائل زندان، تبعید، شکنجه و درگیری با حکومت جور و این مسائل، بر افکار خیلی از افراد تأثیر سازنده گذاشت. امام که جای خود دارد، صاحب فکر بوده و مؤسس بوده، آنها که دنبال ایشان حرکت کرده بودند، می بینم که برداشتهای زنده و زبده ای دارند، اجتهادی پویا دارند، اما جمعی ـ نمی خواهم متهمشان بکنم ـ اجتهادشان عقیم و ایستاست؛ یعنی همان بوده که در سابق بوده؛ شطرنج گفتند حرام است می گویند خوب تا روز قیامت این شطرنج حرام است خوب این شطرنج چرا حرام است؟ علت حرمتش چه بوده است؟ مگر نمی گوییم احکام تابع ملاکات است مناطات، ملاکات، مایه هایی در بطن و متن اعمال و افعال مکلفین نهفته است. گاهی این ملاکات را ما می فهمیم و گاهی نمی فهمیم . تازه باید یک شعور بالایی باشد، شعور وحی که ملاکات را ببیند خوب باید نشست و بحث کرد.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 175
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 176