پرسش فوق دارای ابهام است، برای مراد پرسش کنندۀ محترم، دو احتمال به ذهن می رسد:
الف: ایشان از عبارت «حفظ نظام اوجب واجبات است» چنین فهمیده اند که چیزی برتر از اوجب واجبات است و به همین دلیل پرسیده اند، چه چیزی را می توان تصور نمود؟
ب: از عبارت حفظ نظام اوجب واجبات است فهمیده است حفظ نظام اوجب است؛ ولی می پرسد آیا واجب تر از حفظ نظام هم وجود دارد:
در پاسخ به چند نکته توجه می دهیم:
1- اوجب واجبات یعنی برترین یا واجب ترین واجب، با این معنا، دیگر واجب برتری از آن وجود ندارد تا آن را بتوان تصور کرد و اگر عبارت چنین باشد حفظ نظام از اوجب واجبات است. دو احتمال مطرح می شود، اگر کلمه من (از) بیانیه یعنی به معنای بیان باشد، مراد این است که حفظ نظام، اوجب واجبات است که دیگر بالاتر معنا ندارد و اگر تبعیضیه و به معنای بعض باشد که می خواهد بگوید از موارد اوجب واجبات، حفظ نظام است یعنی در اسلام مواردی است که اوجب واجبات است که یکی از آنها حفظ نظام است در این صورت می توان پرسید! که دیگر موارد آن چه می تواند باشد. بنابراین در هیچ فرضی در صورت درستی این عبارت، واجب تر وجود ندارد.
2- اکنون این پرسش مطرح است که آیا امام(س) چنین مطلبی را فرموده اند و اگر چنین عبارتی از ایشان نقل شده مراد ایشان چه بوده است؟
باید توجه داشت، چنین عبارتی از امام(س) وجود ندارد و در آثار امام(س)، دو بار تعبیر اوجب واجبات آمده است: یکی در کتاب جنود عقل و جهل، ص 68 که پیرامون تهذیب نفس می فرمایند: «از بزرگترین مهمات و اوجب واجبات عقلیه است.» و دیگر در صحیفه امام، ج3، ص 414 می فرمایند: «اهتمام به امور مسلمین از اوجب واجبات است.»
3- در آثار امام، نظام و حفظ نظام، در موارد متعددی آمده است که دقت پیرامون آنها ما را به این نتیجه می رساند که مراد امام(س) در برخی موارد از نظام و سبب حفظ آن؛ یعنی حفظ جامعۀ اسلامی و کشور اسلامی بر پایۀ قانون و عدل و ارزشهای آن و جلوگیری از آنچه موجب خلل در امور و نظم جامعه شود و جامعۀ اسلامی را دچار آسیب و تزلزل کند و مانع تحقق اهداف آن گردد، بنابر دیدگاه امام(س) حفظ نظام اسلامی، به جهت افراد و تشکیلات خاص نمی باشد، بلکه حفظ نظام اسلامی برای تحقق اهداف و ارزشهای آن می باشد و بقای نظام، برای این است که بتواند هدف های آن که در سرلوحۀ آن توحید و عدالت می باشد را محقق سازد.
4- برای روشن شدن دیدگاه امام نقل چند مورد از مواردی که امام(س) به حفظ نظام اسلامی توجه داده اند، می پردازیم:
«ما و شما دو مسئولیت داریم؛ یک مسئولیت کوچک و یک مسئولیت بزرگ. مسئولیت کوچک حفظ کشور، حفظ نظام و پیشبرد و رعایت جهات نظمی و تربیتی افراد [است] که این مهم است، لکن کوچکتر از آن دومی است. دوم، حفظ مکتب و چهرۀ اسلام.» (صحیفه امام، ج10، ص106) در اینجا هم مهم تر معلوم شده است و هم مراد از حفظ نظام.
«همۀ جامعه نظم لازم دارد، اگر نظم از کار برداشته بشود جامعه از بین می رود، حفظ نظام، یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است که نظام باید محفوظ باشد، آنهایی که می گویند نظام به این معنا نمی خواهیم و همه مان یکجور و همه مان بدون اینکه یک ضابطه ای در کار باشد عمل بکنیم، خلاف قرآن دارند عمل می کنند. خلاف اسلام دارند عمل می کنند.» (صحیفه امام، ج11، ص494) به خوبی روشن است مراد از حفظ نظام، حفظ نظم و قانون و عملکرد بر پایۀ آن و جلوگیری از خودرأیی و هرج و مرج است.
«آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام می شود...» (صحیفه امام، ج 15، ص 297) در مسئله جعل احکام ثانوی است که مراد روشن است.
«برای اینکه حفظ ثغور اسلام است، حفظ نظام اسلام است، حفظ ثغور اسلام است، حفظ ثغور اسلام جزء فرایضی است که هیچ فریضه ای بالاتر از آن نیست، حفظ اسلام است.» (صحیفه امام، ج16، ص465) که مراد حفظ مرزهای اسلامی از تعدی و تجاوز دشمنان می باشد.
در موارد متعدد دیگری به حفظ نظام، اشاره دارند، در جایی می گویند پس از پیروزی ابتدایی، نگهداری آن مشکل تر است و باید آن را یعنی همان ارزش های به دست آمده را حفظ نمود. (همان ج17، ص377) و در جای دیگر تلاش ها و کوشش ها را برای این نظام توصیه می کنند که با آن موجب پیشرفت می شود و کشور را از توطئه ها حفظ می کند. (همان، ج19، ص154) و در ج20، ص127، نظام را، نه افراد و اشخاص، را مطرح می کنند که اگر سخن و حرفی زده شود که خللی در جامعه ایجاد شود، موجب نگرا نی شود، مشکل برای مردم ایجاد شود اینها خلاف حفظ نظام است. (همان، ج20، ص 127)
در مجموع امام، اصل اولی را حفظ اسلام، یعنی مکتب و ارزش های آن و پیاده شدن آن در جامعه می دانند و نظام را (اعم از تشکیلات و مسئولان) برای تحقق آن می داند که اگر موجب خللی شود به آن اهداف لطمه وارد می شود. و باید در حفظ آن کوشید ولی اگر...
.
انتهای پیام /*