منظور از انسان های آزاداندیش چه کسانی هستند؟

‏امروزه از ترکیب دو واژه «آزاد» و «اندیشه» دو اصطلاح در میان اهل فکر متداول است: الف «اندیشه آزاد» ب: «آزاداندیشی».‏

‏الف: منظور از «اندیشه آزاد» اکثراً و نه به‌ طور مطلق هر نوع تفکری است که مبنای آن فقط منطق اعم از صوری یا ریاضی باشد و اهل اندیشه خود را در قید هیچ دین، مذهب، مکتب فکری، کلامی و سنت های جاری متداول محدود نسازند. به نظر اکثر نظریه پردازان غربی مهم ‌ترین علت به وجود آمدن رنسانس، وجود کسانی بود که توانستند فارغ از چهارچوب های تعیین ‌شده کلامی و فلسفی مسیحیت؛ و نیز فراتر از محدوده جهان بینی و منظومه فکری ارسطویی بیندیشند و طرحی نو دراندازند. البته چنین ادعایی نمی تواند به‌ طور مطلق درست باشد؛ یعنی در عمل امکان اینکه پیش ذهنیتهای فرهنگی هیچ تأثیری در نوع تفکر نداشته باشد، برای غالب افراد بشر تعلیق به محال می نماید. چنانکه بخش هایی از تفکر همان افرادی که توانستند خود را از بخش هایی از قیود جاری مذهب و سنت های فکری رها کنند، نوعی عکس العمل در مقابل تحجر رهبران کلیسا بود.‏

‏ب: منظور از «آزاداندیشی» در میان دو گروه فکری دو مفهوم متفاوت دارد. گروهی که آزاداندیشی را با اندیشه آزاد یکی میدانند و درواقع آزاداندیش را فاعل اندیشه آزاد قلمداد می کنند. چنانکه تعریف زیر در دانشنامه آزاد «ویکی‌پدیا» دلالت بر این معنا دارد: «اندیشه آزاد یک دیدگاه ‏‏فلسفی‏‎ ‎‏بدون محدود شدن تفکر به‌ طرز فکر ‏‏دینی‏‎ ‎‏است. (مستلزم ‏‏بی‏‏ ‏‏‌خدایی‏‎ ‎‏نیست، اما ضرورتاً ملازم آن ‌هم نیست.) اندیشه آزاد بر پایه ‏‏مدارک‏‎ ‎‏علمی‏‏، ‏‏منطق‏‎ ‎‏و احتمالاً ‏‏انسان‏‏ ‏‏‌گرایی‏‎ ‎‏است. این تفکر تحت تأثیر ‏‏مرجعیت‏‏، ‏‏سنت‌‏‏ ‏‏ها‏‏، ‏‏احساسات‏‎ ‎‏و ‏‏دگماتیسم‏‎ ‎‏قرار نمی‌ گیرد. افرادِ دارای اندیشه آزاد را به نام آزاداندیش می ‌شناسند».‏

‏گروه دوم، آزاداندیشی را نوعی ساختار فکری می دانند که به موضوعات متداول و روش های حل مسائل و معضلات به روش های معمول بسنده نکرده و دارندگان آن قادرند با طرح موضوعات و ارائه راه‌ حل ‌های متعدد افق های تازه ای به ساحت اندیشه باز کنند و لذا عکس نظر گروه اول، این گروه آموزه های اصیل دینی و مذهبی را نیز موجب و موجد گسترده آزاداندیشی در سطح و حجم می دانند؛ یعنی این افراد از درون منابع دینی، اندیشه خود را از قیود تحمیلی سنت های رایج دینی و غیردینی رها کرده و یا استمداد از منابع اصیل دینی و مذهبی، اولاً خود را در قید سنت های فکری متداول محدود نکرده و ثانیاً موجب رشد فرهنگی، علمی، فلسفی، عرفانی و ‏سیاسی در جهان شدهاند. به ‌عنوان مثال شخصیت های زیر که اکثر ایرانیان با نام آنان آشنا هستند هر کدام در حوزه ای خاص یا چند حوزه معرفتی جزو آزاداندیشان عمیق اندیش قابل ذکر هستند: فردوسی، فارابی، ابن سینا، جامی، عطار، مولوی، حافظ، سعدی، سهروردی، خیام، رازی، ملاصدرا، شیخ بهایی، سید جمال الدین اسدآبادی، آخوند خراسانی، دکتر شریعتی، طالقانی، دکتر بهشتی، استاد مطهری و امام خمینی(ره)...‏

‏بدیهی است اولاً آزاداندیشی مفهومی مشکک دارد، یعنی دارای مراتب می باشد؛ زیرا چه ‌بسا هم ‌اکنون افراد زیادی را بتوان بر افراد فوق افزود که هرکدام دارای درجاتی از آزاداندیشی در حوزه ای خاص باشند.‏

‏ثانیاً نظر به آنکه آزاداندیشی هم اکنون در میان اکثر افراد اهل مطالعه و تحقیق امری ارزشی محسوب می شود، این مفهوم نیز در خطر عوام‌ زدگی قرار دارد و برخی عوام غیرمذهبی هر کس را که علیه سنت های خوب و بد افراد مذهبی موضع داشته باشند را آزاداندیش تصور می کنند. ضمن آنکه در دهه های اخیر اصطلاح دیگری با عنوان «دگراندیش» نیز مورد توجه قرار گرفته که نسبت آن با آزاداندیش عموم و خصوص است؛ زیرا برخی دگراندیشان آزاداندیش هستند و نه همه آن‌ها.‏

. انتهای پیام /*