مجله کودک 491 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 491 صفحه 34

او به راستی مثل یک گل زیبا بود. هر وقت چشمهای سبز درخشانش را نگاه میکردم، غمهایم را فراموش میکردم. من، روزهای بسیاری با غصه به چشمهای دختر گلها نگاه کردم و از خودم پرسیدم: چرا پدر و مادرم دلشان برایم تنگ نمیشود؟! دو سال که گذشت، فهمیدم که پدر و مادرم اصلاً به فکرم نیستند. این بود که دیدم بهتر است زودتر برای خودم خانوادهای دست و پا کنم. اگر یک خانواده مرا به فرزندی قبول میکرد، من هیچوقت آنها را پدر و مادر صدا نمیزدم، اما میتوانستم هر وقت بخواهم، تلویزیون تماشا کنم یا به پدرم تلفن بزنم و بپرسم آخرین فیلمی که دارد میسازد، چه نام دارد. بله، من به راستی تصمیم گرفته بودم که فرزند یک خانواده بشوم؛ اما کدام زن و شوهری حاضر میشدند مرا به فرزندی قبول کنند؛ منی که موهای فرفری کوتاه و کمپشت داشتم و دماغم بدون مقدمه از وسط صورتم سردرآورده بود؟! واقعاً من یک دختر معمولی بودم و یک دختر معمولی خیلی باید زحمت بکشد تا تودل برو بشود. با این که دو سال از آمدن من به پرورشگاه میگذشت، هیچ خانوادهای مرا نخواسته بود. دیگر کمکم داشت بِهِم برمیخورد؛ اما دختر گلها، تا بخواهی، خواستار داشت، و چون چشمان سبزش درست مثل ستاره میدرخشیدند، در همان برخورد اول، زنها، یعنی مادرهای آینده، را جلب میکرد. با این همه، دختر گلها هنوز در پرورشگاه بود. او هیچوقت از طرف پدر و مادر شانس نیاورده بود؛ چون همین که از پرورشگاه خارج میشد و پایش را توی خانهای میگذاشت، با او مثل کلفتها رفتار میکردند. آخرین خانوادهای که او را با خود بردند، حتی به زیباییاش هم رحم نکردند و تا آنجا که میتوانستند؛ از او کار کشیدند. بعد از چند روز، دختر گل ها، با دستهایی که مثل دست پیرزنها پُرچین و چروک شده بود، به پرورشگاه برگشت؛ اما من اگر به فرزندی انتخاب میشدم، زرنگتر از آن بودم که بگذارم چنین رفتاری با من داشته باشند! گلکلم دارای ویتامین سی است. همچنین مصرف آن از ناراحتیهای استخوانی جلوگیری میکند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 491صفحه 34