موش مورچه فیل میمون
تولد فیل کوچولو
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود.
تولد بود. چندتا دانهی گندم درشت و خوشمزه را توی کیسه گذاشت تا برای ببرد. ، را دید و گفت:«تو هم به تولد میروی؟ گفت:«بله.» پرسید:«برای چه هدیهای میبری؟» گفت:«چندتا دانهی درشت گندم میبرم!» خندید و گفت:«اما که گندم نمیخورد.» پرسید:«خودت برای چه هدیهای میبری؟» گفت:«چندتا موز خوشمزه!» همین موقع به آنها رسید و گفت:« که موز نمیخورد.»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 400صفحه 20