![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/491/491_20.jpg)
مرغ دریایی میمون ماهی بچه شیر
ماهی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود.
یک روز، در حال پرواز بود که چشمش به افتاد. بیخیال و آرام توی آب شنا میکرد. ناگهان با یک شیرجه رفت توی آب و را گرفت و پرواز کرد. تکان خورد و تکان خورد و از منقار جدا شد و افتاد روی زمین، درست جلوی پای . با خوشحالی به طرف رفت. آن را بو کرد و گفت:«وای! خدا ! از آسمان میبارد!» همین موقع فریاد زد:«به من دست نزن! این مال من است.» یک قدم عقب رفت. نشست روی زمین و گفت:«این
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 389صفحه 20