![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/489/489_18.jpg)
موش
وقتی بابا در زد،من زیر میز قایم شدم. بابا توی اتاق آمد ولی مرا ندید. وقتی روی صندلی نشست، من از زیر میز، پایش را قلقلک دادم. بابا از جا پرید و گفت:«وای! زیر میز یک موش داریم!»
من و مامان از خنده غش کرده بودیم، بابای من از موش میترسد!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 387صفحه 18