مجموعۀ عشق
ای صاحب ذوالفقار ای مرد
ای لاله داغدار ای درد
ای دفتر شعرهای پرواز
ای مبحث عشق را سرآغاز
روزی که گل ترا سرشتند
مجموعه عشق را نوشتند
پیش تو فراز در فرودست
همواره قیام در قعودست
بر دست تو عشق تکیه داده است
برپای تو عقل سرنهاده است
از رای تو گشته هوش مدهوش
در پیش تو منطق است خاموش
گام تو فراز کهکشانست
نام تو فراتر از بیانست
موج از تو گرفته این تداوم
دریا ز تو دارد این تلاطم
آهنگ روان آب از تست
دلگرمی آفتاب از تست
با نام تو موج جاودانه است
موسیقی آب عاشقانه است
با اشک تو چشم گفتگو داشت
با آه تو چاه آبرو داشت
یاد تو هماره ارغوانی است
در سوگ تو ناله آسمانی است
آنجا که صلاح کارزار است
چشم همه سوی ذوالفقار است
تیغت که زبان سرخ لا داشت
هنگامۀ عاشقی بپا داشت
بی تو همه چیز قهقرایی است
بین دل و عاشقی جدایی است
هر سلسله پیش تو گسسته است
جز عشق که با تو عهد بسته است
آنکس که ره ترا سپرده است
گر سر به ره تو باخت برده است
تا پای در این مدار داریم
از لطف تو اعتبار داریم
پرویز بیگی حبیب آبادی