***
چو در آن دشت بلا افکند بار
کرد از بیگانگان خالی دیار
عاشر ماه محرم شامگاه
شد به منبر باز شاه کم سپاه
ییاورانش گرد او گشتند جمع
راست چون پروانگان بر دور شمع
خواهران شاه نظاره ز پی
چون بنات النعش بر گرد جدی
رو به یاران کرد و در گفتار شد
حُقّه یاقوت گوهربار شد
بعد تحمید و درود آن شاه راد
گفت یاران مرگ رو بر ما نهاد
این حسین و این زمین کربلاست
سوی تا سو تیر باران بلاست
بوی خون آید از این کهسار دشت
باز گردد هر که خواهد بازگشت
نیر تبریزی
***
.
انتهای پیام /*