***
خورشید اگر به مهرتابنده شده ست
وز عطر بهار شهر آکنده شده ست
تغییر نیامده ست در لیل و نهار
ذرات تو در جهان پراکنده شده ست
***
شام است به صبح محشر اندازیمش
خاکستر اگر به آذر اندازیمش
آن طرح نویی که در سر حافظ بود
ما آمده ایم تا در اندازیمش
****
آن روز گدازه دلم را دیدم
خاکستر تازه دلم را دیدم
وقتی که به روی دوش مردم می رفت
تشییع جنازه دلم را دیدم
***
صد بار اگر دوباره آغاز کند
دور است به فهم تو دری باز کند
مانند حسین هستی و تا اوجت
تاریخ، محال است که پرواز کند
****
آن چشم پر از ستاره برمی گردد
آن منتظر اشاره برمی گردد
رفته ست ولی به چشم خود می بینم
یک روز دلم دوباره برمی گردد
مصطفی محدثی خراسانی
***
.
انتهای پیام /*