***
از ردّ پای اهل کرَم آفریده اند
خاک مرا ز خاک قدم آفریده اند
انفاس قدسی نبوی را مسیح وار
در جای جای جان و تنم آفریده اند
«در سینهام جمال علی(ع) نقش بسته است»
این سینه را ز وجه اَتَم آفریده اند
قلبی که جایگاه علی(ع) نیست، نیست باد
کآن قلب را ز جنس عدم آفریده اند
فریاد های حنجره ام حین حرب را
از های و هوی تیغ دو دم آفریده اند
هر یک نفر حریف دو صد لشکریم ما
زین رو ز شیعه عدّه کم آفریده اند
شاگرد زینبیم و هرآنکس که زینبی است
در سینه اش جلال و جَنَم آفریده اند
دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و -
- ما را «مدافعان حرم» آفریده اند
یک کربلا حماسه درون نگاه ماست
در چشم ما تلاطم یَم آفریده اند
با خون نوشته ایم به طومار عهد خویش:
«فریاد را علیه ستم آفریدهاند»
سجاد شاکری
***
.
انتهای پیام /*