محمودی در ۲۷ دی سال ۱۳۳۹ در خیابان ایران (خیابان عین الدوله سابق) در شهر تهران به دنیا آمد. وی در محله های قدیمی تهران، از کودکی با چاووشی خوانی حاجیانی که از مکه می آمدند آشنا شد.
پس از فراغت از تحصیل به کار مطبوعاتی روی آورد،به گفته خودش پس از انقلاب در ۱۸ سالگی به یاری اشخاصی چون منوچهر آتشی، پرویز خرسند و محمود گلابدره ای به فضای مطبوعاتی وارد شد. وی سپس به کمک شهید مجید حداد عادل به صدا و سیما راه یافت و سپس وارد روزنامه جمهوری اسلامی شد.
ورود او به عرصه شعر و آشنایی با رموز آن در پی آشنایی با مهرداد اوستا صورت گرفت. وی تخلص سهیل را برای خود برگزید و هرچند اغلب با این نام شناخته می شود، کم تر از آن در شعر استفاده می کند. ترانه های سهیل محمودی توسط خوانندگانی چون: علیرضا افتخاری، محمد اصفهانی، مانی رهنما، ناصر عبداللهی، حمید حامی، حمید غلامعلی، مهران مدیری و… خوانده شده است.
دریا در غدیر (حوزه هنری، آبان ۱۳۶۴)
فصلی از عاشقانه ها (جمهوری، ۱۳۶۹)
ترانهها (۱۳۷۹)
عشق ناتمام، مجموعه غزل (نقش سیمرغ، ۱۳۸۰؛ برگ زیتون، ۱۴ مهر ۱۳۸۳)
عاشقانه در پاییز، گزیده شعر، دفتر اول (نقش سیمرغ، ۴ تیر ۱۳۸۱)
حرف آخر من و تو (نقش سیمرغ، ۲۱ مهر ۱۳۸۲)
با کاروان شعر عاشورا (تاریخ و فرهنگ، ۱۳۸۳)
میخواهم عاشقانه تر بخوانم (نقش سیمرغ، ۱ مهر ۱۳۸۳)
سوگند من به نام شماست (نقش سیمرغ، ۱ مهر ۱۳۸۳)
خانه ای روی ابرها (فردوس برین، ۱۸ تیر ۱۳۸۴)
پرنده ها یکدیگر را دوست دارند (فردوس برین، ۱۸ تیر ۱۳۸۴)
خانه ای روی ابرها (فردوس برین، ۱۸ تیر ۱۳۸۴)
شادی ستاره ها (ثانی، ۱۰ تیر ۱۳۸۶)
شهر دیریست که رفته ست به خواب: مجموعه شعر (نشر ثالث، ۵ آذر ۱۳۸۶)
شاعر مردم: گزیده اشعار شهریار به اهتمام سهیل محمودی (همشهری، ۱۲ شهریور ۱۳۸۷)
سپید، غزل، ترانه (انجمن شاعران ایران، ۱۴ اسفند ۱۳۸۷)
پیش از تو یاس نام گلی بود (انجمن شاعران ایران، ۱۴ اسفند ۱۳۸۷؛ دفتر شعر جوان، ۲ اسفند ۱۳۸۸)
رؤیای درخت ریشه دار است (نشر ثالث، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸)
خانه هنوز سیاه است (نگاه، ۶ خرداد ۱۳۸۸)
بهار ادامه پیراهن توست (نشر ثالث، ۱۳ آبان ۱۳۸۸)
دختری که می خواست پرنده باشد (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۴ بهمن ۱۳۸۸)
حالا هر دو تنهاییم (نشر ثالث، ۱۹ خرداد ۱۳۸۹)
از شلوغی پیاده روها؛ شعرهای سال ۱۳۸۶ (نشر نگاه، ۲۳ خرداد ۱۳۸۹)
***
دست تو باز می کند پنجره های بسته را
هم توسلام می کنی رهگذران خسته را
دوباره پاک کردم و بروی رف گذاشتم
آینه قدیمی غبار غم نشسته را
پنجره بی قرار تو کوچه در انتظار تو
تا که کند نثار تو لاله دسته دسته را
شب به سحر رسانده ام دیده به ره نشانده ام
گوش به زنگ مانده ام جمعه عهد بسته را
ای دل صاف کم کمک شده ست طرحی از ترک
آه شکسته تر مخواه آینه شکسته را
سید حسن ثابت محمودی
***
.
انتهای پیام /*