***

(تقدیم به امام راحل)

 

چه سال ها که کشیدی به دوش، زندان را

چه روزها که شکستی غرور طوفان را

 

برای از تو سرودن زلال باید بود

قلم به دست گرفت و نوشت: باران را

 

تو پادشاه دل مردمت شدی وقتی

که بر شدی، فصل اول گلستان را

 

چرا امام نخوانم تو را مسیح زمان؟

تو آمدی که بفهمم خدا و انسان را

 

تو آنچنان به امام خود اقتدا کردی

که یادمان آوردی دوباره سلمان را

 

تو مست خوشه ی انگور بر ضریح شدی

مدام می دیدی از نجف، خراسان را

 

جهان شناخت تو را از دریچه تبعید

عدو شود سبب خیر اگر خدا آن را

 

تو خط کشیدی بر کفر و کیفر و تکفیر

به ما نشان دادی  راه سبز ایمان را

 

هنوز مشت گره کرده ام پر از مرگ است

و داد می کشد و دود کرده شیطان را

 

چقدر بهمن و خرداد جستجو کردم

 بهشت گمشده ام را: تو و شهیدان را

 

اگر چه احمد تو رفت با علی ماندیم

به باد نیزه ندادیم برگ قرآن را

 

محمدعابدی

***

 

 

ماخذ: جشنواره یار و یادگار

. انتهای پیام /*