|
|||||||
امام خمینی: نماز جمعه مردم را بیدار می کند
پنجم مرداد ماه سالرروز اقامه اولین نماز جمعه در تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، به همین مناسبت گزیده ای از رهنمودها و سخنان حضرت امام خمینی (س) در خصوص نماز جمعه، اهمیت آن و وظایف ائمه جمعه را گرد آوری کرده ایم که در ادامه مطلب می خوانید:
بیان مسائل سیاسى- اجتماعى توسط ائمه جمعه ...و همینطور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتیم، جمعه هم کمى داشتیم، بین برادرهاى اهل سنت ما رایجتر بود، لکن نه آنها و نه ما نمىتوانستیم مسائل روز را در خطبههاى جمعه بیان کنیم، مسائل سیاسى را بیان کنیم از باب اینکه اختناق بود. امروز که این اختناق برداشته شده است باید ائمه جماعات و ائمه جُمعات همهشان توجه کنند به اینکه تکلیفشان این است که مسائل را به ملت بگویند. توجه بدهند مردم را به مسائل سیاسى، به مسائل اجتماعى، خصوصاً، ائمه جمعه که بحمداللَّه امروز در سرتاسر کشور جمعهها بسیار خوب است و مردم هم باید بیشتر باز توجه کنند. مردم خودشان را غنى ندانند راجع به مسائل. این مسائل، مسائلى است که باید بروند و گوش کنند و عمل کنند .... ما ناگهان وارد شدیم در یک رژیمى که منسى شده بود به حسب واقع، احکام اسلام در این رژیمها اصلًا نبود. احکام اسلام که باید اداره کند کشور را، باید اداره کند مملکت را، اصلًا منسى بود و افکار غرب اداره مىکرد ما را، مستشارهاى غرب مىآمدند و مىخواستند ما را اداره کنند. آن روز همه عذر داشتید، از باب اینکه قدرت نداشتید. اما امروز که بحمداللَّه، فهمیدید قدرت دارید، اجتماع کردید، قدرت نمایى کردید. خداى تبارک و تعالى به شما قدرت عنایت کرد و این خارها را از سر راه برداشتید. امروز دیگر همه ملت موظف است به وظیفه الهى که در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت کند از این باب، گرگها خواهند آنها را خورد. باید در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعت مردم را ارشاد کنند و حضور آنها را در صحنه گوشزد کنند و بحمداللَّه خود مردم حاضرند. توجه کنند به اینکه ما در نیمه راه هستیم، ما راه را طى نکردیم. راه ما آن روز تمام مىشود که همه احکام اسلام جارى بشود و آن روز به کمال مىرسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند. و من از خداى تبارک و تعالى خواستارم که شما برادرها را که در نماز جمعه آنطور فعالیت مىکنید و تنظیم مىکنید امور را- و امر مهمى است این امر- و آنهایى که در کارهاى دیگر مشغول هستند، همه را موفق کند و همه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربیتى بشویم . (1) لزوم برخورد برادرانه ائمه جمعه با جوانان و آن چیزى که من از آقایان تقاضا مىکنم این است که آقایان ارشاد کنند مردم را، دعوت کنند مردم را. اگر- فرض کنید- که این جوانها، اینها هم نه اینکه سوء قصد دارند، اینها هم یک اشتباهاتى دارند، یک خطاهایى دارند، البته ممکن است که از گروههاى مختلفى که همه منحرف هستند نفوذ کرده باشند در بین اینها، لکن شما نصیحتشان کنید، با برادرى با آنها رفتار کنید. وقتى نصیحت کردید و آنها فهمیدند راه چیست، اکثراً اینطور هستند که تابع مىشوند و باید با اینها با برادرى رفتار کرد و موعظه کرد و نصیحت کرد. و اگر فرض کنید یک خطایى از این گونه افراد مىشود، در نماز جمعه طرح نشود، چون این اسرار را که گفتند، بعضى وقتها در یک جاهایى- از مازندران نشنیدهام من، اما در بعضى جاها هست که- یک مطلبى که واقع مىشود آقاى امام جمعه مىروند و اظهار مىکنند که کِیَکْ یک همچه کارى کرده است، فلانى این کار را کرده؛ این شأن امام جمعه نیست که در محضر همه مردمى که هستند- فرض کنید- حیثیت یک آدمى را که خطا کرده، اشتباه کرده، یا- فرضاً- تعمّد کرده، این را از بین ببرند. باید آقایان ارشاد کنند، دعوت کنند. همان طورى که مأموریم به دعوت، ما دعوت کنیم و ان شاء اللَّه، امور اصلاح بشود ... (2) برکات نمازهاى جمعه این نماز جمعهاى که در همه جا هست، شما ببینید چه برکتى است این نماز جمعه! واقعاً انسان اگر بگوید که اگر نبود الّا این نماز جمعه- تقریباً مردم را مهیا مىکند، مردم را بیدار مىکند این نماز جمعه- و اگر نبود این، براى ما خیلى کار شده بود و بحمداللَّه، همه چیز الآن هست و همه چیز در راه [درست] شدن است. و ما البته نباید توقع داشته باشیم که یک حکومتى که همه با آن مخالفاند؛ همه با آن از خارج مخالفاند با آن، این یکدفعه بتواند یک مملکت [را] که خرابه بود و اینطور با آن همه فساد دست ما دادهاند- با آن همه فسادهایى که شما مىدانید که چه فسادهایى [بوده] بازارش چه بود، خیابانش چه بود، تا برسد به عشرتکدهها و تا برسد به جاهاى دیگر چه خبر بود- یکدفعه بتواند حکومت این را منقلبش کند به یک بهشت برین. خوب، نمىشود؛ هیچ وقت هم نشده تا حالا؛ هیچ وقت هم نخواهد شد. بنابراین، همراهى مىخواهد که این حکومت را همراهى کنند تا بتواند کار را انجام بدهد. (3) اهمیت نماز جمعه- وظایف ائمه جمعه ....نماز جمعه و مساجد در صدر اول اسلام، یک وضعى داشت و بعد به تدریج، آن محتواى خودش را از دست داد. و در بین مسلمین، یک طایفهشان اصلًا اقامه جمعه نمىکردند و یک دستهاى هم که اقامه جمعه مىکردند بىمحتوا تقریباً بود؛ مسائل منحصر مىشد به یک چند جمله نصیحت و ختم مىشد. در صدر اسلام، مسجد و نماز جمعه یک ابزارى بود در دست کسانى که مىخواستند فعالیت در امور کشورى بکنند. از مسجد همه این مسائل بیرون مىرفت، شکل مىگرفت و نماز جمعهها اینطور نبود. شما خطبههایى [را] که در نماز جمعههاى آن وقت خوانده شده است ملاحظه مىفرمایید که چه وضعى بوده است آن نماز جمعهها و چه محتوایى داشته است. و مع الأسف، دستهاى خائنى از اول- تقریباً- به تدریج این را از بین بردند، به طورى که نماز جمعه اصلًا هیچ محتوا دیگر نداشت .چنانچه حوزههاى علمیه هم یک بعدى بود. هى زحمت مىکشیدند، تحصیل مىکردند و چه، اما وضعش همین بود که تحصیل علوم اسلامى آن هم؛ در فقه بیشتر ابوابش- تقریباً- منسى بود. چند بابش بود که همه فکرها متمرکز شده بود در همان چندبابى که آن وقت متعارف بود. امروز که مىبینید که در مسئله قضا هم چنین مشکلات بزرگى براى ما حاصل است و براى ملت ما؛ براى این است که خوب قضا در سابق اصلًا دست آقایان نبود. چون نبود، دیگر بحث قضا نمىشد؛ کم مىشد. والآن ما علماى بزرگى داریم که از قضا اطلاعى ندارند. اطلاعشان در جاهاى دیگر بسیار عالى و خوب است، اصول را خیلى خوب مىداند، فقه را، آن مباحثى که بوده است خیلى خوب مىدانند، اما در قضا باید مراجعه کنند. و این هم یک مطلبى بوده است که محتواى حوزهها از آن خالى بوده .و بالاتر از آن، قضیه دخالت در امور سیاسى، در امور کشورى است که یک عیبى شده بود. والآن هم شاید بعضى اشخاص این را یک عیبى مىدانند که فلان ملّا چه کار دارد به اینکه در ایران چه مىگذرد؛ تو نمازت را بخوان و برگرد منزلت، دعا بکن، این بلا اشکال. این یک نقشهاى بوده است که تحمیل بر همه ما شده بود؛ یعنى، جورى شده بود همه باورمان آمده بود که آخوند چه به اینکه ببیند که در امور مسلمین چى مىگذرد. آن امور مسلمینى که در صدر اسلام با علماى اسلام بوده، پیغمبر اکرم عالم بزرگ اسلام، بالاترین شخص اسلام، حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- هم همینطور، آن وقت آنطور بوده است، و بعد وضع برگشت به اینکه نمىتوانست یک آخوندى، یک عالمى، یک مجتهدى اسم سیاست را ببرد، نمىتوانست دخالت در یک امرى بکند. مىگفتند به شما چه ربط دارد؟ شما بنشین سر جایتان! به ما چه که فلان چیز ...حتى این آخرى یک قصهاى بود که یکى از آقایان- خدا رحمتش کند ان شاء اللَّه- بسیار مرد سالم و صحیحى- تقریباً- دانشمندى بود، لکن او چون باورش آمده بود- و کم مىشد که از این باور انسان برگردد، در یک قضیهاى که در قم اتفاق افتاده و در همین انقلابات و اینها- که صحبت در این بود که دولت- مثلًا- چه جور، چه کار مىکند! حالا اصل قضیه را یادم نیست. آن آقا گفت: به ما چه ربط دارد؟! اصلًا به ما چه ربط دارد که در امور مسلمین چه مىگذرد! بر اسلام چه مىگذرد! الآن هم فرض کنید که حجاز، که مرکز اسلام بوده است و مرکز تجهیز همه قواى اسلامى بوده است، همین وضع را دارد که[مىگویند:] به ما چه ربط دارد که کجا چه مىشود؟ به ما چه ربط دارد که اسرائیل چه مىکند؟ این «به ما چه ربط دارد» که یک شعارى شده بود بین همه، اسباب این شد که رسیده است کار به آنجا که مىبینید که بلاد مسلمین آنطور دستخوش تاخت و تاز امریکا شده که از آنور دنیا آمده است براى مسلمین مىخواهد همه کارها را او اداره کند؛ قیّم شده است. الآن امریکا قیّم امور مسلمین شده است، در همه امورشان او باید دخالت کند و مملکت اسلامى را او باید اداره کند؛ او باید ارتش بفرستد و نمىدانم چه بفرستد. اینها براى همین بود که ما اسلام را از محتواى خودش بیرون کرده بودیم. و حالا هم هرچه فریاد زده مىشود در ایران الحمد للَّه، خوب است و دارد پیشرفت مىکند، اما جاى دیگر، این فریاد به جایى نمىرسد .آقاى موسوى خوئینىها (4) که رفته بودند، مىگفتند: آنجا بعد از اینکه یک فشارى آمد، بنا شد که یک روز ائمه جمعه آنجا راجع به فلسطین و راجع به چى صحبت کنند.اولًا، ما سؤال مىکنیم از آنها که شما که حرام مىدانید اینها را، شما که جلوى تمام چیزها را گرفتید که راجع به هر چیزى که مربوط به عمل عبادى حج نباشد همهاش بدعت است و باید نباشد، و این کتکهایى که حجاج ما خوردند، و آن حبسهایى که کشیدند و آن اهانتهایى که شدند همهشان، روى این قضیه بود که در حج نباید اسم اسرائیل بیاید. مراسم حج همین است؟ این بر خلاف سنّت رسول اللَّه است. اگر اینطور است، چرا یک روز را براى این قرار دادید آن هم با این بىمحتوایى؟ فقط یک کلمهاى که خدا مسلمین را چه بکند، خدا شرّ که را ... همین و تمام شد . و من امیدوارم که این نماز جمعه در ایران، آن محتواى اصیل خودش را، که در صدر اسلام داشته است، احیا کند. و قهراً مىرود به سایر جاها؛ قهرى است مسئله. وقتى مسلمین دیدند که این مسئله صحیحى است که از آن غافل بودهاند، آنها هم کم کم- ولودولتهایشان هم نخواهند- مىکنند این کار را. عمده این است که ما در این برهه از زمانى که مسئولیتها بسیار زیاد است، ما مسئولیت خودمان را به طورى اجرا کنیم- کارهاى خودمان را- که پیش خداى تبارک و تعالى مسئول نباشیم. باید ما وضع را در نماز جمعهها، در مساجد، در ائمه جمعه و جماعت، در همه جا [روشن کنیم] که از اینجا از طرف ائمه جمعه و جماعات باید همه چیزها در دنیا منتشر بشود. همان طورى که در صدر اسلام، امام جمعه و مسجد، این دو ابزار در دست مسلمانها بوده است و هر وقت مىخواستند جنگ بروند از مسجد تجهیز مىکردند، هر وقت مىخواستند یک کار مهمى بکنند در مسجد طرح مىکردند و اعلام مىکردند که نماز جمعه است، نماز جماعت است، بیایید، براى کارى مىرفتند آنجا، نمازشان را هم مىخواندند و مسائل سیاسیشان را [هم] مىگفتند و اجرا مىکردند، ارتش مىفرستادند و همه این کارها را آنجا مىکردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد، و این فکر ناشى از اشتباه یا خطا یا احیاناً عمد، این فکر خطا برگردد که «آخوند را به سیاست چه! آخوند را به امور مسلمین چه!» ..خوب پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام [به] امور مسلمین [داشته باشید] اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چى است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئله گویى که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسى مسلمین است، امور اجتماعى مسلمین است، گرفتاریهاى مسلمین است و کسى که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت،فَلَیْسَ بِمُسْلِمْ (5). و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که [بگویند:] شما مسلم نبودید؛ براى اینکه در امور مسلمین اهتمام نداشتید. ما باید دنبال این مسئله باشیم که با اهتمام تمام، بر امور مسلمین نظارت تام و تمام بر امور داشته باشیم .. البته من نمىگویم که دخالت، این دخالت و بىنظمى [باشد.] این صحیح نیست، بایدارشاد بشود، باید گفته بشود. اگر دیدند آقایان که فلان استاندار، فلان فرد گوش نمىدهد، مراجعه کنند به آن مراکز دیگر تا برسد به آن جایى که گوش بدهند. با نظارت و ارشاد- عرض مىکنم که- جهت دادن به همه امور با دست شماها انجام مىگیرد و آقایان مسئول هستید؛ یعنى، من که یک طلبهاى این کنار نشستهام، نمىتوانم کارى بکنم؛ شماها مسئولید؛ شماهایى که آنجاها هستید، در مرکز هستید اجتماعاتتان چطور است مسئولید جهت توجه دادن به امور مسلمین، توجه دادن مراکزى که مىخواهند به امور مسلمین برسند، به مسائل و شریک کردن همه امور. و ان شاء اللَّه، امیدوارم که موفق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، که اینطور نباشد که توى مسجد اگر یک امام جماعتى، جمعهاى بخواهد یک کلمهاى بگوید که مربوط به اجتماع مسلمین است، مورد طعن واقع بشود: «این چرا اینطور کرده است؟» بیایند و اورا طعنش بدهند. اینجور نباشد دیگر. طعن به آن [کسى] وارد بشود که در امور مسلمین دخالت نمىکند، کناره گیرى مىکند، عزلت مىکند. شما ببینید قضیه عزلت در اسلام اصلًا نبوده، اساس نداشته این عزلت- و نمىدانم- امور کناره گیرى و رفتن کنار. و اصلًا کار به هیچ کار نداشتن، این در یک طوایفى بوده است غیرمسلمین، اما آمده است در مسلمین؛ یک وقت رسیده به آن جایى که «آقا خیلى آدم خوبى است، اصلًا توجه ندارد به اینکه فلان چیز چه جور مىشود!» توجه نداشتن خودش جزء مدیحه بود!.یکى از آقایان، مرحوم آقاى حاج آقا حسین (6) خدا رحمتش کند مىگفت که درمشهد ظاهراً بود که من با یک آقایى مىرفتم. رسید به یک جایى از من پرسید که این چیزى که واضح بود که چى است که این، این است یا آن، چیست؟ من به او گفتم که آخر این چه حرفى است که تو زدى؟ گفت: گوش کن. گوش کردم، دیدم که آن شخصى که صاحب دکان بوده، صدا کرد به آن رفیقش که ببین، چه آقاى خوبى است، تمیز نمىدهد ما بین- مثلًا- بین کشک و بادمجان! این جزء خوبیهاى آن وقت بود که بعد هم پول آوردو بهش داد. خوب، این اسباب این مىشود که آن آدمى هم که تمیز، بین همه چیز مىدهد، خودش را به تمیز ندادن بزند! این یک مطلبى است، داء (1) بزرگى است و یک درد بزرگى بود که داشت زیاد مىشد و خدا به داد این ملت ما بحمد اللَّه رسید. و ما باید تا ابد شکر کنیم ازخداى تبارک و تعالى که یک هم چنین تحولى پیش آورده است .. .... آقایان باید در منابرشان، در مساجدشان، در خطبه هایشان به این مسائل رسیدگى بکنند و کارهایى که این انقلاب کرده گوشزد کنند به مردم. در هر- فرض کنید- جمعهاى یک بحثش را اطلاع پیدا کنند و گوشزد کنند که تا حالا چه شده است؛ در طول مدت پنجاه سالى که اینها سلطنت مىکردند و غارت مىکردند کشور را. شما در این روستاها ببینید؛ هیچ چیز نبود، یک چیز کمى. بله، بعضى جاهایى که اعلیحضرت! مىخواستند از آنجا عبور کنند، آنجا را یک کارش مىکردند.آن وقت اینطور بود مسئله. ایشان مىخواستند بروند به- فرض کنید- کجا، همراهشان هم ممکن بود کسى از خارج باشد، مىآوردند از این رعیتهاى بىچاره را، اشخاصى از تهران مىآوردند، [با] لباس خوب، آنجا مىایستادند و چه، و این راهى هم که او مىرفت، درست مىکردند. بعد مىگفتند که بحمد اللَّه، ایران رسیده است به آنجایى که- عرض مىکنم که- دهقانانشان عبارت از این است که همهشان داراى کذا و کذا هستند.وقتى آن طرفتر مىرفتى، آن بىچاره از گرسنگى داشت از بین مىرفت. نه طبیب داشت، نه دواخانه داشت، نه درمانگاه داشت؛ هیچ چیز نداشت، نه نان داشت. خوب حالا ما داریم مىبینیم که هیچ چى نبوده است، حالا مشغولاند درست کنند. خوب، هیچى رامىخواستند درست کنند، چطور مىتوانند این هیچى را زود درست کنند؟ از صفر شروع شده است، از نقطه «کاش» شروع شده است، از فسادهاى زیاد روز افزون شروع شده است. خرابیها باید اصلاح بشود. همه چیز داشته اینجا؛ برداشتند و رفتند. همه بانکهاى ما ورشکستهاند؛ به خاطر برداشتهایى که آنها کردند. ورشکست نه، اما عقب افتاده کارهایشان .در هر صورت، باید ما همهمان مردم را بیدار کنیم. توجه به آنها بدهیم. والحمد للَّه، مردم هم مستعد هستند. جوانشان را دارند مىدهند و مع ذلک، افتخار مىکنند. خوب، حق هم هست، باید افتخار کنند؛ براى اینکه براى انسان نمىدهند، براى خدا مىدهند. اینها از خدا هستند، همه ما از خدا هستیم و براى خدا باید بدهیم. و بحمد اللَّه آقایان ائمه جمعه و اینهاگاهى مىروند در جبههها و آقاى اشرفى (7) با آن سنشان مىروند آنجا صحبت مىکنند براى مردم، دیگران هم مىروند. و امیدوارم که مردم را با همین گرمى نگه دارید که این انقلاب را به آنجا برسانند که ما مسئله اسلاممان دیگر همه جا پیاده بشود، ان شاء اللَّه. و به تدریج البته باید بشود. اصلًا جورى شده بود که نمىشد، و این قدر که شده است یک اعجازى شده است. و اگر بنا بود روى موازین عادى این- فرض کنید که- مشروبفروشیها و این عشرتکدهها و اینها از بین برود، این سالها [وقت] مىخواست، لکن خدا خواست که یکدفعه مردم همه توجه کردند و تمام شد قضیه. حالا هم امیدواریم که با توجه آقایان و با خطبههایى که آقایان مىخوانند و با خطهایى که مىدهند، مردم هم بیدار بشوند و ارشاد بشوند، و هم این مشکلات به نظرشان یک چیزى نیاید و واقعاً چیزى نیست. مشکلات آن قدر نیست که یک کشور انقلابى باید به آن مبتلا باشد. این هم نکتهاش این است که انقلابهایى که در آنجا مىشد، مردم خیلى دخالت نداشتند و یک ایده خدایى توى کار نبوده است. اینجا، هم ایده خدایى بوده است و هم مردم در صحنه بودند. از این جهت، مشکلات کم مىشود و اگر بنا بود کهدولت بخواهد همه کارهارا بکند، حالا به عقب رفته بودیم و هیچ کارى هم از ما نمىآمد. اما بحمد اللَّه، الآن خیلى خوب است، رفاه است، همه چیز درست است، و البته از این رفاه هم بهتر مىشود. اگر این امریکا یک مدتى دیگر اینجا مىماند، اینجا هم مىشد مثل یکى از کشورهایى که الآن هستند که در آنجا یک کلمه اسلامى نمىشود گفت؛ اصلًا با اسلام مخالف هستند. شما اگر صحبتهاى بعض سران اینها را ملاحظه کنید، معلوم است که کارى به ایران ندارند، ایران آن قدر مهم نیست، ثقیل نیست؛ با اسلامش مخالفند. و همین بعضى از این روشنفکرهاى ما هم همین جور هستند که فقط اسلامش را نمىخواهند. شما بگویید که «جمهورى» همه قبول دارند؛ جمهورى خوب است، به غیر سلطنت طلبها [که دوست دارند] بگویید که «جمهورى دمکراتیک»؛ این راهم همه قبول دارند، جمهورى اسلامى یعنى چه؟ جمهورى اسلامى، یک چیزى تازهاى است، بدعت است، این یک چیز تازهاى است، تازه آوردهاى است ..بنابر این، ما باید صبر کنیم به این حرفها، مردم را بیدار کنیم به اینکه نترسند از این حرفها. الحمد للَّه نمىترسند. هرچه هم شده است، دیدهاند؛ بالاتر از این نیست که انسان فدا بشود؛ خوب فدا بشود، مثل همه مسلمانهایى که فدا شدند، ما هم جزء آنها باشیم .(8) پی نوشت و منابع 1. سخنرانى در جمع ستاد نمازجمعه تهران و دانشجویان و ...- صحیفه امام، ج15، ص: 415 و416 2. سخنرانى در جمع ائمه جمعه مازندران و دشت گرگان- صحیفه امام، ج16، ص: 99و100 3. سخنرانى در جمع ائمه جمعه آذربایجان - صحیفه امام، ج16، ص: 188 و189 4. آقاى سید محمد موسوى خوئینىها، نماینده امام خمینى و سرپرست حجاج ایرانى. 5. «مَن أَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِامُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمِنْهُم» یا «بِمُسْلِم»؛ کسى که صبح کند بىآنکه اهتمامى به امور مسلمین داشته باشد، او از مسلمین نیست. (مسلمان نیست). اصول کافى، ج 2، ص 164، ح 4 و 5. 6. آقاى سید حسین طباطبایى قمى، از علماى بزرگ و مراجع تقلید که در سال 1365 ه. ق. در گذشته است. 7. آقاى عطاء اللَّه اشرفى اصفهانى، نماینده امام و امام جمعه کرمانشاه. 8. صحیفه امام، ج17، ص: 37تا 48 |
|||||||