مرداد ماه 1390
2011 july

  بازگشت به پرتال گاهنامه شماره 14
 
 





امام خمینی: نماز جمعه مردم را بیدار می کند

پنجم مرداد ماه سالرروز اقامه اولین نماز جمعه در تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است، به همین مناسبت گزیده ای از رهنمودها و سخنان حضرت امام خمینی (س) در خصوص نماز جمعه، اهمیت آن و وظایف ائمه جمعه را گرد آوری کرده ایم که در ادامه مطلب می خوانید:

بیان مسائل سیاسى- اجتماعى توسط ائمه جمعه

...و همین‏طور ما در سابق، جماعت و جمعه، جماعت داشتیم، جمعه هم کمى داشتیم، بین برادرهاى اهل سنت ما رایج‏تر بود، لکن نه آنها و نه ما نمى‏توانستیم مسائل روز را در خطبه‏هاى جمعه بیان کنیم، مسائل سیاسى را بیان کنیم از باب اینکه اختناق بود. امروز که‏ این اختناق برداشته شده است باید ائمه جماعات و ائمه جُمعات همه‏شان توجه کنند به اینکه تکلیفشان این است که مسائل را به ملت بگویند. توجه بدهند مردم را به مسائل سیاسى، به مسائل اجتماعى، خصوصاً، ائمه جمعه که بحمداللَّه امروز در سرتاسر کشور جمعه‏ها بسیار خوب است و مردم هم باید بیشتر باز توجه کنند. مردم خودشان را غنى ندانند راجع به مسائل. این مسائل، مسائلى است که باید بروند و گوش کنند و عمل کنند .... ما ناگهان وارد شدیم در یک رژیمى که منسى شده بود به حسب واقع، احکام اسلام در این رژیمها اصلًا نبود. احکام اسلام که باید اداره کند کشور را، باید اداره کند مملکت را، اصلًا منسى بود و افکار غرب اداره مى‏کرد ما را، مستشارهاى غرب مى‏آمدند و مى‏خواستند ما را اداره کنند. آن روز همه عذر داشتید، از باب اینکه قدرت نداشتید. اما امروز که بحمداللَّه، فهمیدید قدرت دارید، اجتماع کردید، قدرت نمایى کردید. خداى تبارک و تعالى به شما قدرت عنایت کرد و این خارها را از سر راه برداشتید. امروز دیگر همه ملت موظف است به وظیفه الهى که در صحنه حاضر باشد. اگر غفلت کند از این باب، گرگها خواهند آنها را خورد. باید در صحنه حاضر باشند. ائمه جمعه و جماعت مردم را ارشاد کنند و حضور آنها را در صحنه گوشزد کنند و بحمداللَّه خود مردم حاضرند. توجه کنند به اینکه ما در نیمه راه هستیم، ما راه را طى نکردیم. راه ما آن روز تمام مى‏شود که همه احکام اسلام جارى بشود و آن روز به کمال مى‏رسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند. و من از خداى تبارک و تعالى خواستارم که شما برادرها را که در نماز جمعه آنطور فعالیت مى‏کنید و تنظیم مى‏کنید امور را- و امر مهمى است این امر- و آنهایى که در کارهاى دیگر مشغول هستند، همه را موفق کند و همه ما موفق به عمل به اسلام و امور تربیتى بشویم . (1)

لزوم برخورد برادرانه ائمه جمعه با جوانان

و آن چیزى که من از آقایان تقاضا مى‏کنم این است که آقایان ارشاد کنند مردم را، دعوت کنند مردم را. اگر- فرض کنید- که این جوانها، اینها هم نه اینکه سوء قصد دارند، اینها هم یک اشتباهاتى دارند، یک خطاهایى دارند، البته ممکن است که از گروههاى مختلفى که همه منحرف هستند نفوذ کرده باشند در بین اینها، لکن شما نصیحتشان کنید، با برادرى با آنها رفتار کنید. وقتى نصیحت کردید و آنها فهمیدند راه چیست، اکثراً اینطور هستند که تابع مى‏شوند و باید با اینها با برادرى رفتار کرد و موعظه کرد و نصیحت کرد. و اگر فرض کنید یک خطایى از این گونه افراد مى‏شود، در نماز جمعه طرح نشود، چون این اسرار را که گفتند، بعضى وقتها در یک جاهایى- از مازندران نشنیده‏ام من، اما در بعضى جاها هست که- یک مطلبى که واقع مى‏شود آقاى امام جمعه مى‏روند و اظهار مى‏کنند که کِیَکْ یک همچه کارى کرده است، فلانى این کار را کرده؛ این شأن امام جمعه نیست که در محضر همه مردمى که هستند- فرض کنید- حیثیت یک آدمى را که خطا کرده، اشتباه کرده، یا- فرضاً- تعمّد کرده، این را از بین ببرند. باید آقایان ارشاد کنند، دعوت کنند. همان طورى که مأموریم به دعوت، ما دعوت کنیم و ان شاء اللَّه، امور اصلاح بشود ... (2)

برکات نمازهاى جمعه

این نماز جمعه‏اى که در همه جا هست، شما ببینید چه برکتى است این نماز جمعه! واقعاً انسان اگر بگوید که اگر نبود الّا این نماز جمعه- تقریباً مردم را مهیا مى‏کند، مردم را بیدار مى‏کند این نماز جمعه- و اگر نبود این، براى ما خیلى کار شده بود و بحمداللَّه، همه چیز الآن هست و همه چیز در راه [درست‏] شدن است. و ما البته نباید توقع داشته باشیم که یک حکومتى که همه با آن مخالف‏اند؛ همه با آن از خارج مخالف‏اند با آن، این یکدفعه بتواند یک مملکت [را] که خرابه بود و این‏طور با آن همه فساد دست ما داده‏اند- با آن همه فسادهایى که شما مى‏دانید که چه فسادهایى [بوده‏] بازارش چه بود، خیابانش چه بود، تا برسد به عشرتکده‏ها و تا برسد به جاهاى دیگر چه خبر بود- یکدفعه بتواند حکومت این را منقلبش کند به یک بهشت برین. خوب، نمى‏شود؛ هیچ وقت هم نشده تا حالا؛ هیچ وقت هم نخواهد شد. بنابراین، همراهى مى‏خواهد که این حکومت را همراهى کنند تا بتواند کار را انجام بدهد. (3)

اهمیت نماز جمعه- وظایف ائمه جمعه

....نماز جمعه و مساجد در صدر اول اسلام، یک وضعى داشت و بعد به تدریج، آن محتواى خودش را از دست داد. و در بین مسلمین، یک طایفه‏شان اصلًا اقامه جمعه نمى‏کردند و یک دسته‏اى هم که اقامه جمعه مى‏کردند بى‏محتوا تقریباً بود؛ مسائل منحصر مى‏شد به یک چند جمله نصیحت و ختم مى‏شد. در صدر اسلام، مسجد و نماز جمعه یک ابزارى بود در دست کسانى که مى‏خواستند فعالیت در امور کشورى بکنند. از مسجد همه این مسائل بیرون مى‏رفت، شکل مى‏گرفت و نماز جمعه‏ها این‏طور نبود. شما خطبه‏هایى [را] که در نماز جمعه‏هاى آن وقت خوانده شده است ملاحظه مى‏فرمایید که چه وضعى بوده است آن نماز جمعه‏ها و چه محتوایى داشته است. و مع الأسف، دستهاى خائنى از اول- تقریباً- به تدریج این را از بین بردند، به طورى که نماز جمعه اصلًا هیچ محتوا دیگر نداشت .چنانچه حوزه‏هاى علمیه هم یک بعدى بود. هى زحمت مى‏کشیدند، تحصیل مى‏کردند و چه، اما وضعش همین بود که تحصیل علوم اسلامى آن هم؛ در فقه بیشتر ابوابش- تقریباً- منسى بود. چند بابش بود که همه فکرها متمرکز شده بود در همان چندبابى که آن وقت متعارف بود. امروز که مى‏بینید که در مسئله قضا هم چنین مشکلات بزرگى براى ما حاصل است و براى ملت ما؛ براى این است که خوب قضا در سابق اصلًا دست آقایان نبود. چون نبود، دیگر بحث قضا نمى‏شد؛ کم مى‏شد. والآن ما علماى بزرگى داریم که از قضا اطلاعى ندارند. اطلاعشان در جاهاى دیگر بسیار عالى و خوب است، اصول را خیلى خوب مى‏داند، فقه را، آن مباحثى که بوده است خیلى خوب مى‏دانند، اما در قضا باید مراجعه کنند. و این هم یک مطلبى بوده است که محتواى حوزه‏ها از آن خالى بوده .و بالاتر از آن، قضیه دخالت در امور سیاسى، در امور کشورى است که یک عیبى شده بود. والآن هم شاید بعضى اشخاص این را یک عیبى مى‏دانند که فلان ملّا چه کار دارد به اینکه در ایران چه مى‏گذرد؛ تو نمازت را بخوان و برگرد منزلت، دعا بکن، این بلا اشکال. این یک نقشه‏اى بوده است که تحمیل بر همه ما شده بود؛ یعنى، جورى شده بود همه باورمان آمده بود که آخوند چه به اینکه ببیند که در امور مسلمین چى مى‏گذرد. آن امور مسلمینى که در صدر اسلام با علماى اسلام بوده، پیغمبر اکرم عالم بزرگ اسلام، بالاترین شخص اسلام، حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- هم همین‏طور، آن وقت آن‏طور بوده است، و بعد وضع برگشت به اینکه نمى‏توانست یک آخوندى، یک عالمى، یک مجتهدى اسم سیاست را ببرد، نمى‏توانست دخالت در یک امرى بکند. مى‏گفتند به شما چه ربط دارد؟ شما بنشین سر جایتان! به ما چه که فلان چیز ...حتى این آخرى یک قصه‏اى بود که یکى از آقایان- خدا رحمتش کند ان شاء اللَّه- بسیار مرد سالم و صحیحى- تقریباً- دانشمندى بود، لکن او چون باورش آمده بود- و کم مى‏شد که از این باور انسان برگردد، در یک قضیه‏اى که در قم اتفاق افتاده و در همین انقلابات و اینها- که صحبت در این بود که دولت- مثلًا- چه جور، چه کار مى‏کند! حالا اصل قضیه را یادم نیست. آن آقا گفت: به ما چه ربط دارد؟! اصلًا به ما چه ربط دارد که در امور مسلمین چه مى‏گذرد! بر اسلام چه مى‏گذرد! الآن هم فرض کنید که حجاز، که مرکز اسلام بوده است و مرکز تجهیز همه قواى اسلامى بوده است، همین وضع را دارد که‏[مى‏گویند:] به ما چه ربط دارد که کجا چه مى‏شود؟ به ما چه ربط دارد که اسرائیل چه مى‏کند؟ این «به ما چه ربط دارد» که یک شعارى شده بود بین همه، اسباب این شد که رسیده است کار به آنجا که مى‏بینید که بلاد مسلمین آن‏طور دستخوش تاخت و تاز امریکا شده که از آن‏ور دنیا آمده است براى مسلمین مى‏خواهد همه کارها را او اداره کند؛ قیّم شده است. الآن امریکا قیّم امور مسلمین شده است، در همه امورشان او باید دخالت کند و مملکت اسلامى را او باید اداره کند؛ او باید ارتش بفرستد و نمى‏دانم چه بفرستد. اینها براى همین بود که ما اسلام را از محتواى خودش بیرون کرده بودیم. و حالا هم هرچه فریاد زده مى‏شود در ایران الحمد للَّه، خوب است و دارد پیشرفت مى‏کند، اما جاى دیگر، این فریاد به جایى نمى‏رسد .آقاى موسوى خوئینى‏ها (4) که رفته بودند، مى‏گفتند: آنجا بعد از اینکه یک فشارى آمد، بنا شد که یک روز ائمه جمعه آنجا راجع به فلسطین و راجع به چى صحبت کنند.اولًا، ما سؤال مى‏کنیم از آنها که شما که حرام مى‏دانید اینها را، شما که جلوى تمام چیزها را گرفتید که راجع به هر چیزى که مربوط به عمل عبادى حج نباشد همه‏اش بدعت است و باید نباشد، و این کتکهایى که حجاج ما خوردند، و آن حبسهایى که کشیدند و آن اهانتهایى که شدند همه‏شان، روى این قضیه بود که در حج نباید اسم اسرائیل بیاید. مراسم حج همین است؟ این بر خلاف سنّت رسول اللَّه است. اگر این‏طور است، چرا یک روز را براى این قرار دادید آن هم با این بى‏محتوایى؟ فقط یک کلمه‏اى که خدا مسلمین را چه بکند، خدا شرّ که را ... همین و تمام شد .

و من امیدوارم که این نماز جمعه در ایران، آن محتواى اصیل خودش را، که در صدر اسلام داشته است، احیا کند. و قهراً مى‏رود به سایر جاها؛ قهرى است مسئله. وقتى مسلمین دیدند که این مسئله صحیحى است که از آن غافل بوده‏اند، آنها هم کم کم- ولودولتهایشان هم نخواهند- مى‏کنند این کار را. عمده این است که ما در این برهه از زمانى که مسئولیتها بسیار زیاد است، ما مسئولیت خودمان را به طورى اجرا کنیم- کارهاى خودمان را- که پیش خداى تبارک و تعالى مسئول نباشیم. باید ما وضع را در نماز جمعه‏ها، در مساجد، در ائمه جمعه و جماعت، در همه جا [روشن کنیم‏] که از اینجا از طرف ائمه جمعه و جماعات باید همه چیزها در دنیا منتشر بشود. همان طورى که در صدر اسلام، امام جمعه و مسجد، این دو ابزار در دست مسلمانها بوده است و هر وقت مى‏خواستند جنگ بروند از مسجد تجهیز مى‏کردند، هر وقت مى‏خواستند یک کار مهمى بکنند در مسجد طرح مى‏کردند و اعلام مى‏کردند که نماز جمعه است، نماز جماعت است، بیایید، براى کارى مى‏رفتند آنجا، نمازشان را هم مى‏خواندند و مسائل سیاسیشان را [هم‏] مى‏گفتند و اجرا مى‏کردند، ارتش مى‏فرستادند و همه این کارها را آنجا مى‏کردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد، و این فکر ناشى از اشتباه یا خطا یا احیاناً عمد، این فکر خطا برگردد که «آخوند را به سیاست چه! آخوند را به امور مسلمین چه!» ..خوب پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام [به‏] امور مسلمین [داشته باشید] اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چى است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئله گویى که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسى مسلمین است، امور اجتماعى مسلمین است، گرفتاریهاى مسلمین است و کسى که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت،فَلَیْسَ بِمُسْلِمْ‏ (5). و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که [بگویند:] شما مسلم نبودید؛ براى اینکه در امور مسلمین اهتمام نداشتید. ما باید دنبال این مسئله باشیم که با اهتمام تمام، بر امور مسلمین نظارت تام و تمام بر امور داشته باشیم ..

البته من نمى‏گویم که دخالت، این دخالت و بى‏نظمى [باشد.] این صحیح نیست، بایدارشاد بشود، باید گفته بشود. اگر دیدند آقایان که فلان استاندار، فلان فرد گوش نمى‏دهد، مراجعه کنند به آن مراکز دیگر تا برسد به آن جایى که گوش بدهند. با نظارت و ارشاد- عرض مى‏کنم که- جهت دادن به همه امور با دست شماها انجام مى‏گیرد و آقایان مسئول هستید؛ یعنى، من که یک طلبه‏اى این کنار نشسته‏ام، نمى‏توانم کارى بکنم؛ شماها مسئولید؛ شماهایى که آنجاها هستید، در مرکز هستید اجتماعاتتان چطور است مسئولید جهت توجه دادن به امور مسلمین، توجه دادن مراکزى که مى‏خواهند به امور مسلمین برسند، به مسائل و شریک کردن همه امور. و ان شاء اللَّه، امیدوارم که موفق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، که این‏طور نباشد که توى مسجد اگر یک امام جماعتى، جمعه‏اى بخواهد یک کلمه‏اى بگوید که مربوط به اجتماع مسلمین است، مورد طعن واقع بشود: «این چرا این‏طور کرده است؟» بیایند و اورا طعنش بدهند. این‏جور نباشد دیگر. طعن به آن [کسى‏] وارد بشود که در امور مسلمین دخالت نمى‏کند، کناره گیرى مى‏کند، عزلت مى‏کند. شما ببینید قضیه عزلت در اسلام اصلًا نبوده، اساس نداشته این عزلت- و نمى‏دانم- امور کناره گیرى و رفتن کنار. و اصلًا کار به هیچ کار نداشتن، این در یک طوایفى بوده است غیرمسلمین، اما آمده است در مسلمین؛ یک وقت رسیده به آن جایى که «آقا خیلى آدم خوبى است، اصلًا توجه ندارد به اینکه فلان چیز چه جور مى‏شود!» توجه نداشتن خودش جزء مدیحه بود!.یکى از آقایان، مرحوم آقاى حاج آقا حسین (6) خدا رحمتش کند مى‏گفت که درمشهد ظاهراً بود که من با یک آقایى مى‏رفتم. رسید به یک جایى از من پرسید که این چیزى که واضح بود که چى است که این، این است یا آن، چیست؟ من به او گفتم که آخر این چه حرفى است که تو زدى؟ گفت: گوش کن. گوش کردم، دیدم که آن شخصى که صاحب دکان بوده، صدا کرد به آن رفیقش که ببین، چه آقاى خوبى است، تمیز نمى‏دهد ما بین- مثلًا- بین کشک و بادمجان! این جزء خوبیهاى آن وقت بود که بعد هم پول آوردو بهش داد. خوب، این اسباب این مى‏شود که آن آدمى هم که تمیز، بین همه چیز مى‏دهد، خودش را به تمیز ندادن بزند! این یک مطلبى است، داء (1) بزرگى است و یک درد بزرگى بود که داشت زیاد مى‏شد و خدا به داد این ملت ما بحمد اللَّه رسید. و ما باید تا ابد شکر کنیم ازخداى تبارک و تعالى که یک هم چنین تحولى پیش آورده است ..

.... آقایان باید در منابرشان، در مساجدشان، در خطبه هایشان به این مسائل رسیدگى بکنند و کارهایى که این انقلاب کرده گوشزد کنند به مردم. در هر- فرض کنید- جمعه‏اى یک بحثش را اطلاع پیدا کنند و گوشزد کنند که تا حالا چه شده است؛ در طول مدت پنجاه سالى که اینها سلطنت مى‏کردند و غارت مى‏کردند کشور را. شما در این روستاها ببینید؛ هیچ چیز نبود، یک چیز کمى. بله، بعضى جاهایى که اعلیحضرت! مى‏خواستند از آنجا عبور کنند، آنجا را یک کارش مى‏کردند.آن وقت این‏طور بود مسئله. ایشان مى‏خواستند بروند به- فرض کنید- کجا، همراهشان هم ممکن بود کسى از خارج باشد، مى‏آوردند از این رعیتهاى بى‏چاره را، اشخاصى از تهران مى‏آوردند، [با] لباس خوب، آنجا مى‏ایستادند و چه، و این راهى هم که او مى‏رفت، درست مى‏کردند. بعد مى‏گفتند که بحمد اللَّه، ایران رسیده است به آنجایى که- عرض مى‏کنم که- دهقانانشان عبارت از این است که همه‏شان داراى کذا و کذا هستند.وقتى آن طرفتر مى‏رفتى، آن بى‏چاره از گرسنگى داشت از بین مى‏رفت. نه طبیب داشت، نه دواخانه داشت، نه درمانگاه داشت؛ هیچ چیز نداشت، نه نان داشت. خوب حالا ما داریم مى‏بینیم که هیچ چى نبوده است، حالا مشغول‏اند درست کنند. خوب، هیچى رامى‏خواستند درست کنند، چطور مى‏توانند این هیچى را زود درست کنند؟ از صفر شروع شده است، از نقطه «کاش» شروع شده است، از فسادهاى زیاد روز افزون شروع شده است. خرابیها باید اصلاح بشود. همه چیز داشته اینجا؛ برداشتند و رفتند. همه بانکهاى ما ورشکسته‏اند؛ به خاطر برداشتهایى که آنها کردند. ورشکست نه، اما عقب افتاده کارهایشان .در هر صورت، باید ما همه‏مان مردم را بیدار کنیم. توجه به آنها بدهیم. والحمد للَّه، مردم هم مستعد هستند. جوانشان را دارند مى‏دهند و مع ذلک، افتخار مى‏کنند. خوب، حق هم هست، باید افتخار کنند؛ براى اینکه براى انسان نمى‏دهند، براى خدا مى‏دهند.

اینها از خدا هستند، همه ما از خدا هستیم و براى خدا باید بدهیم. و بحمد اللَّه آقایان ائمه جمعه و اینهاگاهى مى‏روند در جبهه‏ها و آقاى اشرفى (7) با آن سنشان مى‏روند آنجا صحبت مى‏کنند براى مردم، دیگران هم مى‏روند. و امیدوارم که مردم را با همین گرمى نگه دارید که این انقلاب را به آنجا برسانند که ما مسئله اسلاممان دیگر همه جا پیاده بشود، ان شاء اللَّه. و به تدریج البته باید بشود. اصلًا جورى شده بود که نمى‏شد، و این قدر که شده است یک اعجازى شده است. و اگر بنا بود روى موازین عادى این- فرض کنید که- مشروبفروشیها و این عشرتکده‏ها و اینها از بین برود، این سالها [وقت‏] مى‏خواست، لکن خدا خواست که یکدفعه مردم همه توجه کردند و تمام شد قضیه. حالا هم امیدواریم که با توجه آقایان و با خطبه‏هایى که آقایان مى‏خوانند و با خطهایى که مى‏دهند، مردم هم بیدار بشوند و ارشاد بشوند، و هم این مشکلات به نظرشان یک چیزى نیاید و واقعاً چیزى نیست. مشکلات آن قدر نیست که یک کشور انقلابى باید به آن مبتلا باشد. این هم نکته‏اش این است که انقلابهایى که در آنجا مى‏شد، مردم خیلى دخالت نداشتند و یک ایده خدایى توى کار نبوده است. اینجا، هم ایده خدایى بوده است و هم مردم در صحنه بودند. از این جهت، مشکلات کم مى‏شود و اگر بنا بود که‏دولت بخواهد همه کارهارا بکند، حالا به عقب رفته بودیم و هیچ کارى هم از ما نمى‏آمد. اما بحمد اللَّه، الآن خیلى خوب است، رفاه است، همه چیز درست است، و البته از این رفاه هم بهتر مى‏شود. اگر این امریکا یک مدتى دیگر اینجا مى‏ماند، اینجا هم مى‏شد مثل یکى از کشورهایى که الآن هستند که در آنجا یک کلمه اسلامى نمى‏شود گفت؛ اصلًا با اسلام مخالف هستند. شما اگر صحبتهاى بعض سران اینها را ملاحظه کنید، معلوم است که کارى به ایران ندارند، ایران آن قدر مهم نیست، ثقیل نیست؛ با اسلامش مخالفند. و همین بعضى از این روشنفکرهاى ما هم همین جور هستند که فقط اسلامش را نمى‏خواهند. شما بگویید که «جمهورى» همه قبول دارند؛ جمهورى خوب است، به غیر سلطنت طلبها [که دوست دارند] بگویید که «جمهورى دمکراتیک»؛ این راهم همه قبول دارند، جمهورى اسلامى یعنى چه؟ جمهورى اسلامى، یک چیزى تازه‏اى است، بدعت است، این یک چیز تازه‏اى است، تازه آورده‏اى است ..بنابر این، ما باید صبر کنیم به این حرفها، مردم را بیدار کنیم به اینکه نترسند از این حرفها. الحمد للَّه نمى‏ترسند. هرچه هم شده است، دیده‏اند؛ بالاتر از این نیست که انسان فدا بشود؛ خوب فدا بشود، مثل همه مسلمانهایى که فدا شدند، ما هم جزء آنها باشیم .(8)

پی نوشت و منابع

1. سخنرانى در جمع ستاد نمازجمعه تهران و دانشجویان و ...- صحیفه امام، ج‏15، ص: 415 و416

2. سخنرانى در جمع ائمه جمعه مازندران و دشت گرگان- صحیفه امام، ج‏16، ص: 99و100

3. سخنرانى در جمع ائمه جمعه آذربایجان‏ - صحیفه امام، ج‏16، ص: 188 و189

4. آقاى سید محمد موسوى خوئینى‏ها، نماینده امام خمینى و سرپرست حجاج ایرانى.

5. «مَن أَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِامُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمِنْهُم‏» یا «بِمُسْلِم‏»؛ کسى که صبح کند بى‏آنکه اهتمامى به امور مسلمین داشته باشد، او از مسلمین نیست. (مسلمان نیست). اصول کافى، ج 2، ص 164، ح 4 و 5.

6. آقاى سید حسین طباطبایى قمى، از علماى بزرگ و مراجع تقلید که در سال 1365 ه. ق. در گذشته است.

7. آقاى عطاء اللَّه اشرفى اصفهانى، نماینده امام و امام جمعه کرمانشاه.

8. صحیفه امام، ج‏17، ص: 37تا 48