شهریور ماه 1390
Auguest 2011

  بازگشت به پرتال گاهنامه شماره 16
 
 





فلسطين از ديدگاه امام خمينى(س)

حضرت امام در اوج قدرت نظام ستم‏شاهى، افشاگر روابط پنهان رژيم شاه و اسرائيل بود و مقابله با خطر اسرائيل براى جهان اسلام را بسيار جدى و پيگيرانه دنبال مى‏كرد. امام خمينى اولين مرجع تقليد و پيشواى بزرگ مذهبى بود كه مجوز حمايت از مبارزان فلسطينى از محل وجوهات شرعى و زكوات و صدقات را صادر نمودند. و در جريان جنايت رژيم اشغالگر قدس در به آتش كشيدن مسجدالاقصى، برخلاف مشى ديگران كه بازسازى مسجد را وجهه همت خود قرار داده بودند، با دورانديشى تمام بر حفظ آثار جنايت اسرائيل به عنوان عاملى سمبليك در جهت تحريك و تشويق مسلمين بر عليه موجوديت مسبب اصلى جنايت؛ يعنى رژيم اشغالگر تأكيد مى‏نمود. ايشان از همان آغاز وجهه اسلامى و بعد اعتقادى مبارزه با اسرائيل را كارسازترين روش براى بسيج ملت مظلوم فلسطين و جلب حمايت امت اسلام از آنان معرفى نمود و اتخاذ مشيهاى ديگرى همچون تكيه بر قوميت عربى و نگرشهاى ناسيوناليستى و ديگر ايدئولوژيهاى وارداتى و غيراسلامى را انحراف در مسير مبارزه براى آزادى قدس مى‏دانست.

ايشان به مشكلات درونى جهان اسلام و از جمله ضعف و ناتوانى يا وابستگى بعضى از سران كشورهاى اسلامى، وقوف كامل داشت و لذا بر آگاهى و شعور عمومى جهان اسلام منبعث از اصول اعتقادى و مشتركات ايمانى و فرهنگى امت و پرهيز از اختلافات فرقه‏اى تأكيد مى‏نمود و سران دولتهاى اسلامى را به متابعت از اين جريان فرا مى‏خواند. و معتقد بود كه دولتها تا آنجا كه با اين شعور و خواست عمومى مسلمين همسو و همراه
باشند، شأن رهبرى و مسئوليت هدايت مبارزه را عهده‏دار خواهند بود و الاّ ملتهاى مسلمان مى‏بايست با آنان همان كنند كه ملت مسلمان ايران با شاه كرد.

مى‏توان وجوه نگرش امام خمينى دربارۀ فلسطين و مسائل پيرامون آن را در يك بيان مختصر چنين جمع‏بندى نمود:

لزوم استفاده از حربه نفت عليه امريكا و اسرائيل

در زمانى كه تجربۀ جنگهاى متعدد اعراب و اسرائيل، بالاخص شكست جنگ رمضان، برخى از زمينه‏هاى سازش را در اعراب تقويت كرده بود، امام خمينى بر ادامه مبارزه با استفاده از حربه تحريم نفت عليه اسرائيل و حاميانش تأكيد مى‏كرد.

ايشان در پيامى خطاب به دول و ملل اسلامى به مناسبت جنگ رمضان در تاريخ 16/8/1352 نوشتند:

«دولتهاى ممالك نفت خيز اسلامى لازم است از نفت و ديگر امكاناتى كه در اختيار دارند، به عنوان حربه عليه اسرائيل و استعمارگران استفاده كرده، از فروش نفت به آن دولتهايى كه به اسرائيل كمك مى‏كنند خوددارى ورزند».[1]

اين موضع حضرت امام در مقاطع مختلف و حتى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز به شدت تعقيب مى‏شد ولى متأسفانه به دلايل مختلف و از آن جمله ضعف و وابستگى بسيارى از سران ممالك اسلامى، اين اقدام عملى نشد. اگر به شرايط خاص آن سالها و اهميت و نقش حياتى نفت در رونق صنايع بويژه در زمانى كه هنوز دنياى صنعتى غرب
تدابير تدافعى لازم را براى مقابله با حربه تحريم اتخاذ نكرده بود توجه كنيم، اهميت اين موضع امام بهتر درك مى‏شود.

آزادى فلسطين در گرو بازيابى هويت اسلامى

لازمه اتخاذ مواضع اصولى و مبارزه جدى با اسرائيل اين است كه مردم ضمن آگاهى، مبتلا به بيمارى و تب مصرف نباشند و آنقدر به زمامداران خويش اعتماد داشته باشند كه با آنان همكارى و همراهى كنند؛ ولى خفقان و استبداد حاكم بر اكثر كشورهاى اسلامى به حدى بود كه مردم پشتيبان حكومتها نبودند.

با درك اين موقعيت بود كه امام خمينى تكيه گاه اصلى مقاومت را ايمان اسلامى ملتها دانسته مى‏فرمايند:

«ما تا به اسلام برنگرديم؛ اسلام رسول اللّه‏، تا به اسلام رسول اللّه‏ برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست، نه مى‏توانيم قضيۀ فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملتها بايد برگردند به صدر اسلام. اگر حكومتها هم با ملت‏ها برگشتند كه اشكالى نيست و اگر برنگشتند، ملتها بايد حساب خودشان را از
حكومتها جدا كنند و با حكومتها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تا مشكلات حل بشود...».[2]

افشاى مكرر نقشه اسرائيل بزرگ

شعار اصلى پارلمان اسرائيل اين بود كه «اسرائيل، مرزهاى تو از نيل تا فرات است»؛ و اين شعار در دوران ضعف و نوپايى اسرائيل كه اشغالگران از جمعيت و قدرت اندكى در برابر دنياى اسلام برخوردار بودند مطرح مى‏شد و بديهى است كه به هنگام قدرت براى تحقق آن تلاش خواهند كرد.

امام خمينى بارها خطر توسعه‏طلبى اسرائيل و عدم اكتفا به مرزهاى فعلى را گوشزد نموده و خاطرنشان مى‏ساختند كه هرگونه انكار يا پرده‏پوشى اسرائيل از اين هدف، فقط به منظور فريب افكار عمومى جهان اسلام و سودجستن از سياست گام به گام در تعقيب اهداف نهايى است و چنانچه همين هشدار امام به خوبى درك مى‏شد، راه بر انواع طرحهاى سازشكارانه‏اى كه به خيال خام مى‏خواهند اسرائيل را اسير تعهدات و توافقهاى بين‏المللى نموده، از اين طريق به قيمت واگذارى بخش عمده‏اى از سرزمينهاى اشغالى، نوعى خودمختارى محدود در گوشه‏اى از سرزمين فلسطين به‏دست آورند، مسدود مى‏شد.

تفكيك يهود از صهيونيسم

مى‏دانيم صهيونيزم يك پديده سياسى با آرمانهاى جاه‏طلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه است كه زير پوشش مذهب يهود، جلوه مذهبى به خود مى‏گيرد و مى‏كوشد به عنوان ناجى قوم يهود اهداف خود را دنبال نمايد. امّا بر اهل نظر پوشيده نيست كه ادعاى وحدت نژادى يهوديان جهان ساخته و پرداخته صهيونيستهايى است كه
مى‏خواهند با تمسك به اين ادعاى موهوم، غصب سرزمين فلسطين و جنايات خود در اراضى اشغالى را توجيه نمايند. و آشكار است كه صحنه گردان اصلى اين ماجرا در آغاز، استعمار انگليس بود و اينك جاى خود را به دولتمردان كاخ سفيد سپرده است. و ترديدى نيست كه استعمار نوين غرب هيچ گاه براى دين خدا و مردم ديندار دل نمى‏سوزاند و جز به منافع استعمارى خويش نمى‏انديشد. امام خمينى با آگاهى از اين
واقعيتها همواره با تفكيك مسأله يهود از صهيونيسم به مقابله با اين ترفند برخاسته و نقاب تزوير از چهره مدعيان دفاع از يهوديت برمى‏دارد و صهيونيسم را اساساً جريانى سياسى كه با اصل ديانت و اهداف الهى انبيا در ستيز مى‏باشد معرفى مى‏نمايد.

اتحاد امت اسلام، راه نجات فلسطين

امام خمينى همواره بازگشت به اسلام و متحد شدن را شرط نجات فلسطين و جلوگيرى از اميال توسعه طلبانه صهيونيزم دانسته است و با تأكيد بر اينكه مسأله اصلى اسرائيل نابود كردن اسلام است، خواستار كنار گذاشتن هرگونه اختلاف و از آن جمله اختلافات مذهبى بود.

اگرچه اكثريت اعراب و مسلمانان ساكن فلسطين، پيروان مذاهب اهل سنت بودند اما امام خمينى به عنوان يك فقيه و مرجع شيعه از هيچ گونه حمايتى نسبت به آنان فروگذار نكرد. و قضيه فلسطين را امرى مرتبط با كيان اسلام مى‏دانست و به همين رو پيوسته همۀ مسلمين بويژه شيعيان لبنان را در كمك به فلسطينيان تشويق مى‏نمود و تأكيد مى‏كرد كه مشكل فلسطين مشكل جهان اسلام است.

امام خمينى حكمفرمايى عده‏اى اندك از صهيونيستها را بر بيش از يك ميليارد مسلمان جهان ننگ و عار مى‏دانست و مى‏گفت:

«چرا بايد يك كشورهايى كه داراى همه چيز هستند و داراى همه جور قدرت هستند، اسرائيل با آن عدۀ كم بيايد و به آنها اينطور حكمفرمايى كند؟ چرا بايد اينطور باشد؟ جز اين است كه ملتها از هم جدا، و از دولتها جدا و دولتها از هم جدا، و يك ميليارد جمعيت مسلمين با همۀ تجهيزاتى كه دارند نشسته‏اند و اسرائيل آن جنايات را به لبنان مى‏كند و به فلسطين مى‏كند».[3]

اين سخن معروف امام خمينى رهبر بزرگ انقلاب اسلامى است كه اگر همه مسلمين جمع شوند و هر كدام يك سطل آب بريزند، اسرائيل را آب مى‏برد. امام مى‏فرمود:

«براى من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همۀ دوَل اسلاميّه و ملتهاى اسلام مى‏دانند كه اين درد چيست، مى‏دانند كه دستهاى اجانب در بين است كه اينها را متفرق از هم بكند، مى‏بينند كه با اين تفرقه‏ها ضعف و نابودى نصيب آنها مى‏شود، مى‏بينند كه يك دولت پوشالى اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده ـ كه اگر مسلمين مجتمع بودند، هركدام يك سطل آب به اسرائيل مى‏ريختند او را سيل مى‏برد ـ مع‏ذلك در مقابل او زبون هستند». [4]

بهره‏گيرى از فرصتها و قابليتهاى جهان اسلام

امام خمينى در دفاع از حقوق مظلومين فلسطين و در مسير بسيج ملل اسلامى در حمايت از قيام فلسطينيان معتقد بود كه به جاى روى آوردن به مناسبتها و سوژه‏ها و موضوعاتى كه ريشه در فرهنگ ملت مسلمان فلسطين ندارند؛ مى‏بايست از متن ايدئولوژى اسلام و قابليتهاى آن بهره گرفت. اعلام آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به عنوان «روز جهانى قدس» نمونه‏اى از اين رويكرد آگاهانه امام خمينى است. ماه رمضان فرصتى است كه
جهان اسلام با معنويت حاصل از يك ماه روزه‏دارى مؤمنان و برگزارى مراسم و مجامع مذهبى و تربيتى، آمادگى لازم را براى عطف توجه به مسئوليتهاى خطير امت در قبال آزادى قبله اول مسلمين به‏دست آورد. و چنانچه موانع سياسى و تبليغاتى قدرتهاى استكبارى و ايادى آنان در سرزمينهاى اسلامى با همت مسلمانان رنگ ببازند، روز
جهانى قدس مى‏تواند نقشى بسيار تعيين كننده در اتحاد ملل اسلام و بسيج و تهييج نيروهاى مسلمين براى آزادى قدس شريف ايفا نمايد.

احياى حج ابراهيمى و توجه به فلسفه واقعى حج كه در قرآن مجيد «قيام للناس» ناميده شده است. و تأكيد بر مراسم برائت از مشركين به عنوان جزئى تفكيك‏ناپذير از روح حج واقعى و مناسك آن، نمونه‏اى ديگر از قابليتهاى جهان اسلام در باور امام خمينى است كه براساس آن هرگاه كنگره جهانى حج كه مركز توجه و تمركز ميليونها
نفوس از مسلمين سراسر عالم از همه فرق و مذاهب آن است، فلسفه واقعى خويش را باز يابد و به كانونى جهت شناخت مشكلات جهان اسلام و افشاى طرحهاى خائنانۀ دشمنان اسلام و ايادى آنان تبديل شود. قهراً مسأله فلسطين و اشغال اراضى مسلمين به‏وسيله مشتى صهيونيست نيز به عنوان يكى از مهمترين دردهاى جهان اسلام در صدر مسائل قرار خواهد گرفت و از طريق كنگره حج مى‏توان حمايت و همدلى مسلمين عالم
را پديد آورد و امكانات دنياى اسلام را براى حل ريشه‏اى اين زخم كهنه بسيج نمود. و دقيقاً به خاطر همين قابليتها و پيامهاى بيدارگر امام خمينى است كه امريكا و اروپا و اسرائيل طى سالهاى گذشته توان خويش را براى مقابله با مشى امام خمينى و نظام جمهورى اسلامى به كار گرفته‏اند؛ و با سودجستن از وابستگيها و موقعيت متزلزل برخى
حكومتهاى ضدمردمى در ممالك اسلامى مى‏كوشند تا از ابلاغ پيام احياگر اسلام ناب محمدى(ص) جلوگيرى نمايند و با انواع شيوه‏ها از تبليغات سوء عليه اهداف انقلاب اسلامى گرفته تا تهمتها و ترورها و فشارهاى جهانى و كشتار زائران خانۀ خدا به جرم فرياد مرگ بر امريكا و اسرائيل، در تلاشند تا دامنه امواج انقلاب اسلامى را محدود
سازند و دولت غاصب اسرائيل را در قلب جهان اسلام تثبيت نمايند. اما قيام اسلامى مردم فلسطين نشانه‏اى است بر اين واقعيت كه پيام امام و نهضت الهى او به مخاطبان اصلى آن رسيده است.



[1] )) همان؛ ج 3، ص 2.

[2] )) صحيفۀ امام؛ ج 13، ص 89.

[3] )) صحيفۀ امام؛ ج 10، ص 417ـ418.

[4] )) همان؛ ج 9، ص 274.