اردیبهشت ماه 1390
2011 May

  بازگشت به پرتال گاهنامه شماره 5
 
 





روایت دانش منفرد از تشکیل سپاه

مهندس علی دانش منفرد، از مبارزان و فعالان نهضت اسلامی پیش از انقلاب اسلامی است که از دوران دانش‌آموزی، با پیروی از برادر خود که برگزاری جلسات گروه سیاسی ـ مذهبی «شیعیان» را برعهده داشت، فعالیت سیاسی اش را آغاز کرد. فعالیت این گروه، دو سال ادامه داشت که با کودتای ننگین 28 مرداد، از فعالیت بازماند. او در دوران دانشجویی زندان را تجربه کرد و پس از آزادی به جلسات سخنرانی آیت الله طالقانی در مسجد هدایت راه یافت. مهندس دانش منفرد، از دوران زندان و حضور در جمع زندانیان سیاسی مسلمان، به عنوان موقعیتی جدید برای شناخت بیشتر جریانات سیاسی مذهبی و زمینه آشنایی با آیت الله طالقانی یاد می‌کند و سخنرانی‌های آیت الله طالقانی را فصل جدیدی در زمینه جنبه های اعتقادی و ایمانی خود می‌داند.
فعالیت سیاسی ـ مذهبی، او را با حنیف نژاد، بدیع زادگان و سعید محسن بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق آشنا کرد و آنان وی را در جریان تشکیل سازمان قرار دادند، اما وجود برخی اختلافات در ابتدای راه، موجب شد که او از سران اولیه سازمان جدا شود و به عضویت نهضت آزادی درآید. سپس به صلاحدید شهید بهشتی وشهید باهنر، مدیریت مدرسه رفاه را برعهده گرفت. او با پیروزی انقلاب، به عضویت ستاد مرکزی کمیته استقبال از امام خمینی درآمد. مشارکت در تأسیس سپاه و عضویت در شورای فرماندهی آن، انتصاب به عنوان اولین فرمانده سپاه(1)، استانداری فارس و نمایندگی مجلس، از مسئولیت‌های مهم دانش منفرد بوده است. به مناسبت فرارسیدن سی و یکمین سالروز تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با وی گفتگویی انجام داده ایم که باهم می خوانیم.

کمیته استقبال از حضرت امام مقدمه تشکیل سپاه


اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مسوولیت اجرایی کمیته استقبال حضرت امام خمینی(س) را نیز بر عهده داشته است با عنوان اینکه این کمیته زیربنای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت عنوان کرد: از روز 22 بهمن با آشکار شدن پیروزی انقلاب، دستگیری عوامل رژیم پهلوی آغاز شد و با شروع این روند، وظیفه ای دیگر بر وظایفمان در مدرسه ی رفاه اضافه شد که نگهداری از سران رژیم سابق و زندانیان انقلاب بود. از اولین افرادی که دست گیر شدند، تیمسار رحیمی فرمانده نظامی تهران به همراه معاونش بود که نیروهای انقلابی آنان را گرفته و تحویل ستاد دادند. برخی از دست گیری ها هم با صدور حکم از طرف ستاد انجام می شد و افرادی بدین منظور از کمیته ی استقبال اعزام می شدند. سیر دست گیری ها چنان سریع و وسیع بود که در مدت کوتاهی، تعداد زیادی از سران و عوامل رژیم گذشته، دستگیر و زندانی شدند؛ اما مشکلی که پیش رو بود نگهداری آن افراد در محیط مدرسه ی رفاه بود، چرا که هر لحظه احتمال داشت توسط برخی از نیروها به مدرسه حمله شود یا این که زندانیان با تمهیداتی فرار کنند؛ از همین رو برای انتظامات و نگهبانی آن جا از نیروی مردمی استفاده شد.هم چنین برای جلوگیری از هم دستی زندانیان با یک دیگر به منظور فرار، در روز آنان را در دسته های چهار، پنج نفری در کلاس های مدرسه زندانی می کردیم و شب ها همه آنان را در راهرویی جمع کرده و چند نفر را با مسلسل تیربار بالای سرشان می گذاشتیم.
مهندس علی دانش منفرد افزود: در یکی از شب ها اطلاع دادند که هویدا را دستگیر کرده اند و بعد از چند ساعت، او را به من تحویل دادند. من نیز با بررسی هایی که انجام دادم، به محافظان گفتم صلاح نیست هویدا را در کنار دیگر زندانیان قرار بدهیم، زیرا ممکن است آنان با هم صحبت کرده و تبانی هایی صورت بگیرد، در حالی که بایستی برای تک تک آن ها محاکمه و دادگاه تشکیل شود؛ از همین رو هویدا را در یک اتاق کوچک حبس کردیم. به یاد می آورم بین من و او گفت گوی کوتاهی انجام شد، او به من گفت من کاری نکرده ام، من جز خدمت، نیت دیگری نداشته ام. سپس یکی از رفقا به من گفت مگر نمی دانی چه شده؟ گفتم چه شده؟گفت او به هنگام دستگیری در باغ شیان بود و فرار هم نکرد، در حالی که محافظانش فرار کرده بودند، او خودش را مقصر نمی داند. واقعا هم هویدا چنین ذهنیتی داشت و تصور نمی کرد که اعدام شود، در حالی که نخست وزیر رژیم جلاد شاه بود و تمام قراردادها و تبانی با بیگانگان و غارت بیت المال، توسط او و دولتش انجام می گرفت. از وظایف دیگر ما، تحویل گرفتن و نگهداری از اسلحه و مهماتی بود که نیروهای انقلاب به دست می آوردند، به یاد می آورم که کوهی از اسلحه ی ژ-3 در وسط حیاط مدرسه درست شده بود. اکنون، تصور آن وضع عجیب گذشته بسیار جالب است، مدرسه ی کوچک رفاه در مدت کوتاهی، تبدیل به مرکز رهبری انقلاب، دولت انقلاب، اسلحه خانه ی انقلاب و زندان انقلاب شد. در روز اول استقرار امام، میان اطرافیان ایشان تبادل نظر شد که برای انجام ملاقات مردم با رهبرشان، محیط بزرگ تری در نزدیکی مدرسه ی رفاه تعیین شود که پس از مشورت تصمیم گرفته شد مدرسه ی علوی که مدرسه ای اسلامی و بزرگ تر از رفاه بود، برای آن منظور انتخاب شود؛ از همین رو، امام به دبستان شماره ی یک علوی، نبش خیابان ایران نقل مکان فرمودند. مهندس بازرگان هم به اتفاق وزرای انتخابی پس از پیروزی انقلاب در تاریخ 22/11/1357 به کاخ نخست وزیری انتقال پیدا کردند.
پس از پیروزی انقلاب و آغاز فعالیت دولت موقت، کمیته ی استقبال به کار خود ادامه داد؛ نقل و انتقال زندانیان به زندان های اصلی، بازجویی و محاکمه ی سران جنایت کار رژیم سابق و اعدام انقلابی حدود 8 نفر از آنان در پشت بام مدرسه ی رفاه، انتقال سلاح ها به مراکز و اسلحه خانه ها امن انقلاب، همگی تا اواخر اسفند ماه ادامه پیدا کرد.

تشکیل سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی
نماینده سابق مردم آشتیان در مجلس شورای اسلامی افزود: بدین ترتیب در همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ضرورت قرار گرفتن تشکیلات مسلح انقلابی و مردمی در کنار ارتش و ژاندارمری و شهربانی باعث به وجود آمدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. در این راستا چون که همه مردم در امر انقلاب شرکت داشتند بالطبع با وجود حضور شورای فرماندهی و سازمان مربوطه اش ماهیت اصلی سپاه کاملاً مردمی بود و از اقشار مختلف مهندسین، کارمندها و دانشجویان و بازاری و اقشار دیگر حضور داشتند. در ابتدا هم عموماً از نیروهایی که در کمیته استقبال از حضرت امام (س) حضور داشتند استفاده کردیم. عملاً ما در کمیته استقبال با احکامی که برای اداره پادگان ها و مراکز حساس صادر می کردیم پایه های فعالیت سپاه را آغاز کرده بودیم و در تداوم آن بود که قرار شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نیروی مردمی و ملی تشکیل شود و این کار نیز انجام شد. به همین دلیل به بنده و چند نفر دیگر از برادرانی که در کمیته ی استقبال، کار اداره ی نیروهای انقلابی را بر عهده داشتیم ماموریت دادند تا طبق نظر امام و زیر نظر معاونت امور انقلاب نخست وزیر دولت موقت، تشکیلات سپاه را به وجود آوریم، بنابراین پس از استقرار دولت موقت در اسفند ماه 1357، افرادی برای ایجاد و تاسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، ماموریت یافتیم و بلافاصله از مدرسه ی رفاه به یکی از مراکز ساواک در خیابان پاسداران رفته و فعالیت خود را در قالب وظایف جدید آغاز کردیم. سپاه در روزهای اولیه فعالیت از شکل بوروکراتیک و اداری برخوردار نبود و یک نیروی کاملاً مردمی بود؛ البته ما از همکاری و همفکری نیروهای انقلابی ارتش و نیروی هوایی نظیر شهید کلاهدوز استفاده می کردیم.
دانش منفرد ادامه داد: شورای فرماندهی سپاه با مسوولیت این جانب و عضویت آقایان حاج محسن رفیق دوست، محمد غرضی، حاج جواد رفیق دوست و اصغر صباغیان، تشکیل و فعالیت خود را آغاز نمود. در تقسیم بندی اولیه، آقای حاج محسن رفیق دوست به عنوان مسوول مالی و تدارکات، آقای محمد غرضی به عنوان مسوول عملیات و این جانب به عنوان فرمانده سپاه، انجام وظیفه کردیم. دو نفر از اعضای شورای فرمان دهی، یعنی آقایان حاج جواد رفیق دوست در قسمت تدارکات و احکام مصادره ای و آقای اصغر صباغیان در قسمت عملیات با آقای مهندس غرضی هم کاری داشتند. وظایف سپاه در روزهای اولیه، حفظ و نگه داری مراکز حساس تهران مانند پادگان ها،هتل ها، کارخانجات بزرگ، دست گیری عوامل ضد انقلاب، بازجویی و کشف عوامل توطئه، حفظ و حراست از مراکز مهم کشوری مثل صدا و سیما، زندانها، مرکز ساواک در سلطنت آباد(سابق) و مراقبت و پاسداری از فرودگاه و کلیه ی مراکز حساس مثل کاخ های رژیم سابق، موزه های ملی ومراکزی از این قبیل بود. به عبارت دیگر به علت آن که دولت، حاکیمت لازم را به دست نیاورده و وضعیت کاملا در حالت انقلاب بود، هیچ دستگاهی که مسئوول نگه داری مراکز حساس رژیم سابق باشد، وجود نداشت. از همین رو سپاه پاسدارن به عنوان تنها تشکل تعیین شده از سوی امام و دولت موقت، حفاظت و نگه داری از این مراکز را از یک سو و تقابل با ضد انقلاب و نیروهای ساواکی از سوی دیگر بر عهده داشت.
پس از مدتی از سوی آقای دکتر ابراهیم یزدی، معاونت نخست وزیر در امور انقلاب، نیروهای دیگری چون آقایان محمد محسن سازگارا و دکتر افروز برای همکاری با ما معرفی شدند که به ترتیب در قسمت اطلاعات سپاه و در روابط عمومی سپاه همکاری داشتند.
پس از شکل گیری سپاه یا به عبارت دیگر انتقال فعالیت های نظامی و انقلابی از کمیته ی استقبال از حضرت امام به مرکز سپاه، نیروهای انقلاب در رابطه با سپاه و تشکیلات جدید، کار خود را آغاز کردند. خیل نیروهای انقلابی و اسلامی به سوی سپاه آمدند و برای تداوم انقلاب و مراقبت از قیام مردم، سازماندهی شدند. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین لاهوتی نیز به عنوان نماینده ی حضرت امام در سپاه به مسوولیت گمارده شدند. در این دوره همه نیروهای مردمی با انگیزه حفظ ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی جمع شده بودند.
استاندار سابق استان فارس با تشریح ساختار اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: برای آموزش نیروهای انقلابی و مردمی که تجارب کار با سلاح های متفاوت را نداشتند، از نیروهای با تجربه و شناخته شده انقلابی ارتش استفاده کردیم. برای نوشتن اساس نامه و تشکیلات سپاه نیز از تجارب نیروهای انقلابی نظامی مانند شهید بزرگوار کلاهدوز و یاران و هم فکرانش بهره گرفتیم. در آغاز تشکیل سپاه هیچ گونه امکانات مالی نداشتیم و معاونت امور انقلاب دولت موقت هم یا به دلیل عدم امکانات یا عدم انگیزه، کمکی به سپاه نمی کرد. نیروهای سپاه که اکثر آنان متاهل بوده و از کار و فعالیت خود فاصله گرفته بودند، روزهای سختی را سپری می کردند. سلاح و امکانات را هم با هماهنگی معاونت امور انقلاب نخست وزیر، از پادگان ها و مراکز نظامی تحویل گرفتیم. در دوران تاسیس سپاه با وجود امکانات اندک مالی، تدارکات و تجهیزاتی انجام فعالیت برای ما بسیار سخت بود، اما با شور انقلابی و ایمان نیروهای سپاه کارها با جدیت و پشتکار انجام می گرفت.
وظیفه ی دیگری که بر عهده ی شورای فرماندهی سپاه قرار گرفت، ادغام تشکل های انقلابی، مسلح و مشابه در سپاه بود؛ برای نمونه در غرب تهران، تعدادی از نیروهای انقلابی، تشکیلات کوچک، اما مشابهی را تشکیل داده بودند. نیروهای تشکیل دهنده شهید محمد منتظری، آقایان دوزدوزانی، الویری، ابوشریف و چند نفر دیگر بودند که پس از چندین مذاکره و اعلام این که نظر امام (ره) و دولت بر یکی بودن فعالیت های مشابه است، پذیرفتند که در سپاه ادغام شوند و همین طور هم عمل شد.
علی دانش منفرد افزود: در اولین روزهای تشکیل سپاه، از اکثر استان ها با سپاه ارتباط برقرار شد و در خیلی از مراکز استان ها شورای فرماندهی سپاه با توجه به هسته های انقلابی آن مراکز، تعیین و احکام برای آن ها صادر گردید. از مهم ترین وظایف سپاه پس از حفظ امنیت در تهران و مقابله با عوامل رژیم سابق، مقابله با شورش های مناطق دیگر کشور بود. در زمان عضویت بنده در اولین شورای فرمان دهی سپاه، شورش هایی در گنبدکاوس، کردستان و جاهای دیگر از کشور تسط افراد ضد انقلاب و با تحریک آن ها صورت پذیرفت که با اعزام نیروهای سپاه از تهران، موفقیت های بسیار خوبی در آرام کردن آن مناطق داشتیم. گرچه جریانات روزهای اول پیروزی انقلاب،تماما پر شور و حساس بودند؛ اما چند حادثه یا ماموریت از حساسیت بیش تری برخوردار بود و این جریانات، محیط انقلاب و کشور را به صورت وصف ناپذیری پاک سازی می کرد. وجود عوامل مهم ساواک و رژیم سابق در گوشه و کنار و توطئه های آشکار و پنهانی که توسط آن ها طراحی می شد، از نگرانی های مهم رهبر و مسوولان انقلاب بود، زیرا عوامل سفاک رژیم شاه مانند شکنجه گر معروف حسینی(شعبانی) و تهرانی و صد ها عنصر مزدور و دوره دیده و فاسد به صورت مخفی، خطر را برای انقلابیون فراهم می ساخت، البته نیروهای سپاه با هم کاری صمیمانه ی مردم، این عناصر خائن را شناسایی و با پذیرش خطرات فراوان، اکثریت قریب به اتفاق آنان را بازداشت و بازجویی نموده و اطلاعات خوبی را از آن ها دریافت کردند و پس از خاتمه ی بازجویی آنان را به دادگاه انقلاب تحویل می دادند.
در اواخر اردیبهشت 1358 از سوی دولت موقت (معاونت در امور انقلاب) اعلام شد که قرار است سپاه، زیر نظر شورای انقلاب و مقام رهبری اداره شود. به دنبال این خبر، آقای جواد منصوری به عنوان فرمانده سپاه تعیین شدند و نیروهای جدیدی در شورای فرماندهی، تعیین و سپاه در چارچوب اساس نامه ی تدوین شده، به فعالیت های خود ادامه داد .
--------------
1- منظور فردی است که تحت نظر دولت موقت شکل گرفته بود که با ادغام در شاخه های دیگر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد.