در عرفات همچون حضرت آدم (ع) و حوا به گناه اعتراف کردی و با تأسی از حضرت ابراهیم (ع) ندای "عرفت، عرفت" سر دادی. در سرزمین عرفات اشک ریختی و دعا کردی تا بخشوده شوی و لیاقت حضور در پیشگاه رب را بیابی. ایستادی و ناله زدی تا اجازه ورود به حرم داده شود.
با اشکهای مقدس سیدالشهدا - علیه السلام - زمزمه کردی؛
کی رفته ای زدل که تمنا کنم ترا
کی گشته ای نهفته که پیدا کنم ترا
با صدهزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم ترا
غایب نگشته ای که شوم طالب حضور
پنهان نبوده ای که هویدا کنم ترا
صحرای عرفات کلاس درس تو و خودسازی امام حسین - علیه السلام - ره توشه راهت شد. و عاشقانه همنوا شدی:
پروردگارا، مرا به که وا می گذاری؟ به خویشاوندی که پیوند محبت را می گسلد، یا بیگانه ای که با من خشم می راند، یا به آنان که مرا خوار می شمارند؟ و حال آن که تو خدای منی و رشته سرنوشت من در چنگ توست! از غربت و تنهایی و دوری خانه ام و خواری ام در چشمان کسی که وی را بر من مسلط گردانیده ای، به درگاه تو شکایت می آورم.
ای آن که سپاسگزاریم به درگاه وی اندک است، اما او محرومم نمی سازد و گناهانم بسیارند لکن مرا به رسوایی نمی کشاند، پیوسته مرا در حال انجام گناهان می نگرد، اما هیچ گاه به خواری نمی راندم.
ای مولای من، تویی که نعمت دادی، تویی که احسان کردی، تویی که به نیکی رفتار نمودی، تویی که کرامت فرمودی، تویی که فضیلت بخشیدی، تویی که فضل خود را به اتمام رسانیدی، تویی که روزی عطا فرمودی، تویی که کرم کردی، تویی که توانمندم ساختی، تویی که سرمایه ام دادی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت کردی، تویی که هدایت کردی، تویی که از گناه بازداشتی، تویی که گناهان را پوشیدی، تویی که گناهان را بخشیدی، تویی که عذر پذیرفتی، تویی که مکنت و جاه بخشیدی، تویی که عزت دادی، تویی که پشتیبان بودی، تویی که تأییدم کردی، تویی که یاری رساندی، تویی که شفا بخشیدی، تویی که عافیت دادی، تویی که اکرام کردی، خجسته و بلند مرتبه ای ای پروردگار من، ستایش جاودانه از آن توست و سپاس پیوسته تو را سزاست.
اما من ای خدایم، به خطاهایم معترفم، پس بر من ببخشای! منم که گناه کردم، منم که خطا نمودم، منم که نادانی کردم، منم که به سوی گناه شتافتم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تو اعتماد کردم، منم که در عین دانایی گناه کردم، منم که وعده ها دادم، منم که وفا ننمودم، منم که پیمان شکستم، منم که به جرم خود اقرار کردم.
بارالها، من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم، به گناهانم اعتراف کرده و از آنها باز می گردم، تو نیز مرا بیامرز.
ای شنواترین شنوندگان و ای تیزبینترین بینندگان و ای سریعترین حسابگران و ای مهربانترین مهربانان، بر محمد (ص) و خاندان پاک وی درود فرست.
پروردگارم، از تو حاجتی را می طلبم که اگر آن را به من ارزانی دادی، هر چیز دیگری را که از من دریغ نمایی، مرا زیانی نرساند و اگر از آن محرومم سازی، هر چه را به من عطا فرمایی مرا نفعی نبخشد، از تو می خواهم که مرا از آتش جهنم آزاد گردانی.
پروردگارم، مرا از زیر بار ذلت نفس رهایی ده و پیش از آن که مرگم در رسد از آلودگی شک و شرک پاکم کن. (ترجمه فرازهایی از دعای امام حسین (ع) در روز عرفه)
در حدیث قدسی می فرماید:"اشهدکم انی قد غفرت لهم." (صحیح ابن خزیمة؛ کِتَابُ الْمَنَاسِکِ، حدیث 2659)، ای زائر خانه خدا گذشته های تو بخشیده شد، مواظب آینده باش.
حالا ای مسافر "صفا" وارد حریم یار شدی و نوبت به بیتوته می رسد تا در تاریکی شب با خدای خود راز و نیاز کنی. فردا عید قربان است و باید رمی جمرات کنی و برای حاجی شدن قربانی کنی و لباس احرام از تن در آوری اما تو در لباس احرام باقی ماندی، خود قربانی شدی تا به تبعیّت از ابراهیم خلیل اللّه (ع)، محبوبترین سرمایه خود را تسلیم کرده باشی. بی چون و چرا و با کمال عشق، به قربانگاه رفتی، سبکبال شدی و با ره توشه ای عظیم به سفر آخرت عزیمت نمودی.
ای مهمان سفر کرده؛ بدان بی کفایتی در حراست از تو، کشتار بیرحمانه مردم ستمدیده یمن بخاطر اسلام خواهی و تسلیم نشدن در برابر کفر جهانی، حمایت از تروریستها و استکبار جهانی و ... گناهان نا بخشودنی است که در کارنامه میزبان ثبت شده است.
" اینک از فرصت استفاده کرده به یکی از آیات کتاب کریم اشاره می کنم آن جا که فرموده است: أَ جَعلْتُمْ سِقایَةَ الحاجِّ وَ عِمارَةَ المَسْجِدِ الحَرامِ کَمَنْ امَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی القَوْمَ الظّالِمینَ. گویی آیه کریمه در همین عصر نازل شده و گویی برای آل سعود و امثال آل سعود در طول تاریخ و برای ملت مجاهد و بزرگ ایران و حجاج بیت اللَّه الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است." (صحیفه امام؛ ج 20، ص 352)
" آل سعود برای تصدی امور کعبه و حج لیاقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفکران باید چاره ای بیندیشند." (صحیفه امام؛ ج 20، ص 353)
.
انتهای پیام /*