روز 11 مرداد 1360/ 1 شوال 1401 مقارن با تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمد علی رجایی توسط امام خمینی است. محمدعلی رجایی (زاده ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ در قزوین - درگذشته ۸ شهریور ۱۳۶۰ در تهران) دومین رئیس جمهور ایران بود که پس از بنی صدر در این پست قرار گرفت. وی دارای لیسانس ریاضیات از دانشسرای عالی بود و پیش از انتخاب بهعنوان رئیسجمهور، به حرفهٔ معلمی و سپس وزیر آموزش و پروش اشتغال داشت. محمدعلی رجایی از تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ تا ۸ شهریور همان سال یعنی به مدت ۲۸ روز در مقام ریاست جمهوری بود و نهایتا در این تاریخ در اقدام تروریستی منافقین به شهادت رسید.
در متن پیام حضرت امام خمینی (س) در تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی آمده است:
به رغم تبلیغات دشمنان خارج و داخل، با اکثریت قاطع افزون از دوره سابق، جناب آقای محمد علی رجایی- ایّده اللَّه تعالی- را به ریاست جمهوری کشور اسلامی ایران برگزیده و این مسئولیت بزرگ و بار سنگین را بر عهده او گذاشته است. و چون مشروعیت آن باید با نصب فقیه ولی امر باشد، این جانب رأی ملت شریف را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم، و ما دام که ایشان در خط اسلام عزیز و پیرو احکام مقدس آن می باشند و از قانون اساسی ایران تبعیت و در مصالح کشور و ملت عظیم الشأن در حدود اختیارات قانونی خویش کوشا باشند و از فرامین الهی و قانون اساسی تخطی ننمایند، این نصب و تنفیذ به قوت خود باقی است. و اگر خدای ناخواسته بر خلاف آن عمل نمایند، مشروعیت آن را خواهم گرفت. و باید ایشان توجه داشته باشند و از عمل ملت دریافته باشند که ملت دلاور نیز رأی خود را بر این اساس به ایشان داده اند، و من امیدوارم که در حفظ این امانت الهی و مسئولیتی که ملت بر عهده ایشان گذاشته است، با تمام توان کوشش نموده و از آن پاسداری نمایند و وفادار به پیمان خود در مقابل خداوند مقتدر حاضر و ناظر و ملت حاضر در صحنه و مراقب احوال و اوضاع باشند و به فرمان خداوند تبارک و تعالی- که مؤمنان را به رحمت و عطوفت در بین خود و شدت در مقابل کفار و مخالفان اسلام دعوت فرموده است- با تمام جدیت عمل کرده و در عمل به حق از کسی و از ملامت بدخواهان نهراسند. و در نظارت بر قوای ثلاثه، طرف حق را در نظر گیرند و در خدمت به خلق خدا، خصوصاً توده های مستضعف، احساس غرور و سرافرازی نمایند، که اینانند وفاداران به اسلام و هواداران جمهوری اسلامی. و امید است در این موقع که دشمنان خارج و داخل دست به دست هم داده تا جمهوری اسلامی را به تباهی کشند، قشرهای مختلف ایران از علما و متفکران و محققان گرفته تا قوای مسلح و از دهقانان و کارگران و کارمندان و کارفرمایان تا بازرگانان و بازاریان و عشایر و سرحدنشینان، همفکر و هم صدا با رئیس جمهور محترم و دولت و مجلس و سایر ارگانهای اسلامی دست جنایتکاران و خائنان را قطع و در تشیید و تأیید جمهوری اسلامی کوشا بوده و در ساختن ایرانی مستقل و آزاد فداکار باشند و با وحدت کلمه به کشور خود و مردم محروم آن خدمت کنند. (صحیفه امام، ج 15، ص: 67 و 68)
سخنرانی حضرت امام در خرداد ماه سال 60 پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری رجایی شامل توصیه ها و رهنمودهایی است که همواره می تواند برای مسئولین الگو و روش درست رفتار و عمل باشد. این رهنمودها که شامل مسائل اخلاقی و منش سیاسی است، روز یازدهم خرداد ماه در حضور مسئولین وقت نظام بیان شده است. بخش هایی از بیانات مهم حضرت امام در این دیدار را در ادامه مطلب می خوانید:
نصیحت به رئیس جمهور و مسئولان
من آنچه که لازم است به طور نصیحت به آقای رئیس جمهور و به همه دست اندرکاران جمهوری اسلامی از لشکری و کشوری عرض کنم این است که آنچه که به سر انسان می آید از خیر و شر، از خود آدم است. آنچه که انسان را به مراتب عالی انسانیت می رساند، کوشش خود انسان است و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخرت می کشد، خود انسان و اعمال خود انسان است.
این انسان است که خدای تبارک و تعالی به طوری خلق فرموده است که راه راست و کج را می تواند انتخاب کند. و تمام انبیا از صدر عالم تا آخر برای این آمده اند که این آدم را از آن راه کج و راههای باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت؛ یک سرش اینجاست و سر دیگرش عند اللَّه است. ما خودمان را اگر توانستیم اصلاح کنیم، کنترل کنیم و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از خودمان، در همه امور موفق خواهیم شد.
و چنانچه- خدای نخواسته- در آن مقاصد اسلامی یا انسانی که داریم، موفق نشویم، مع ذلک، آن توفیق الهی که برای اشخاص صحیح و متعهد هست، برای ما هم هست. ما نباید نگران این باشیم که آیا در کارهایی که انجام می دهیم، چه کارهای شخصی و در بین خودمان و خدای خودمان و چه در کارهای اجتماعی که به عهده کسانی هست، نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم؛ نگرانی از خود ماست.
اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده است عمل بکنیم، باکی از این نداریم که شکست بخوریم، چه از شرق و چه از غرب و چه از داخل چه از خارج و اگر به تکالیف خودمان عمل نکنیم، شکست خورده هستیم؛ خودمان، خودمان را شکست دادیم...
مسئولیت رئیس جمهور در مقابل آرای ملت
خدای تبارک و تعالی حاضر است، همه این عالم در محضر حق تعالی است و تمام خطرات قلبی ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه که در باطن ما می گذرد در مغز ما می گذرد در محضر حق تعالی است و ما باید برگردیم به محضر حق تعالی و آنجا در آن محضر دیگر حساب پس بدهیم. هر چه آرا زیادتر باشد مسئولیت زیادتر است. اگر آرای شما پنج میلیون بود مسئولیتتان کمتر بود. حالا که سیزده میلیون بیشتر است، مسئولیت شما حجمش زیادتر است؛ برای اینکه شما جواب یکی یکی از این افرادی که به شما رأی دادند و شما را به عنوان رئیس جمهور اسلام، رئیس جمهوری کشور اسلامی تعیین کردند هر یک از اینها فردا می آیند شما را می گیرند، جواب از شما می خواهند. من شما را تعیین کردم رئیس جمهوری اسلامی باشید و اسلام را در این کشور تأیید کنید و پیاده کنید و- خدای نخواسته- شما نکردید، اقلًا سیزده میلیون و هزار و چند صد نفر می آیند سراغ شما، ببینید که می توانید جواب این را پیش خدا بدهید؟ این جمعیتی که آنجا در حساب جمع شدند و از شما بازخواست می کنند، اگر می توانید، جواب بدهید و نمی توانید و ما هیچ نمی توانیم. باید بنا بر این بگذارید که دیروز شما و امروزتان با هم فرقی نداشته باشد، هر دو برای خدمت به این مردم، اینهایی که زحمت کشیدند و جان دادند، مال دادند، رنج کشیدند و شما آقایان را به این مقام رساندند. یک وقت نخست وزیر بودید حالا هم رئیس جمهورید، جواب می خواهند اینها.
اگر شما پایتان را کج بگذارید، همین سیزده میلیونی که به شما امروز رأی دادند فردا «مرده باد» می گویند. انقلاب این طور است، وضع انقلاب این طور است؛ طوری است که مردم دیگر سربسته و در بسته تسلیم کسی نمی شوند، مردم هر یکیشان نظر دارند. شما می بینید که وقتی که در تلویزیون نظرخواهی می کنند از افراد، از زن، از مرد، از جوان، از پیر، همه نظر می دهند، این طور نیست که بی تفاوت باشند. اگر هر یک ما تخطی کنیم از آن خواستی که ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احکام اسلام، اگر هر یک از ما تخطی کنیم علاوه بر آنکه در محضر خدای تبارک و تعالی در آن روزی که همه وارد می شوند و حساب است در کار، جوابی نداریم، همین مردم هم در همین جا به حساب می رسند. اینها نمی گذارند که- آنجا حسابش علی حده [است ]- همین مردم در همین جا، شمایی که الآن به مقام ریاست جمهور رسیدید اگر فردا- خدای نخواسته- تخطی کنید از آن راهی که راه ملت است و راهی که اسلام پیش پای همه ما گذاشته است، همین سیزده میلیون و زیادتر که به شما رأی دادند و اعتماد به شما کردند بر می گردند. آنجا هم حسابش، بدتر است. اینجا وقتی برمی گشتند خوب، شما می روید منزلتان می نشینید، اما آنجا کار مشکل است، باید شما حساب آنجا را بکنید...
معذور نبودن مسئولان در خدمت به مردم
باید شما توجه کنید که مسئولیت شما از باب اینکه آرائتان خیلی زیاد است، مسئولیتتان خیلی زیاد است. همچو نیست که آن آقایان دیگر نداشته باشند، آنها هم مسئولیت دارند، همه ما در مقابل اسلام مسئولیم. این اسلامی که با خون اولیا و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الآن ما مسئول او هستیم، این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم. یک روزی بود که ما بعضیمان عذر داشتیم یا همه مان که نمی گذارند که ما عمل کنیم به اسلام، در رژیم سابق، خوب، خیلیها می گفتند که از ما نمی آید، اگر می آمد، می کردیم. امروز این طور نیست، امروز دست همه باز است، مجلس دستش باز است و هیچ کس آقا بالا سر او نیست. دولت هم دستش باز است و مجلس هم تأییدش می کند.
رئیس جمهور هم دستش باز است و ملت تأییدش کرده اند. هیچ عذری برای ما نیست امروز. چنانچه یک خرابی در مملکت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرویم، عذری نداریم. همه ما، چه آنهایی که لشکری هستند و اینجا هستند و نیستند و چه آنهایی که در کشور خدمت می کنند و چه مردم دیگر، همه ما مسئول هستیم؛ کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُکُّم مَسْئول
وقتی همه ما مسئول هستیم و همه ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم، باید فکر این کشور باشیم، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آورده اند و قدمشان روی چشم، باشیم، نرویم سراغ اینکه حالا که من شدم رئیس جمهور باید چه بشود و چه بشود و من هم باید مقامم چه باشد، خیر، این از ضعف نفس انسان است، از تنگی چشم و قلب انسان است که خیال می کند این یک چیزی است. این یک چیز اعتباری است که امروز دادند فردا هم تمام است، می گیرندش می رود سراغ کارش. شما برای این ملتی که در این چند سال آن قدر در طول تاریخ زحمت دیده، در مرئی و منظر ما این همه جدیت کرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اینکه آن رژیم را کنار گذاشته است و شما را روی کار آورده است، شما برای این ملت باید کار بکنید. این مملکتی که به دست شما افتاده است، باید ارتش برای این کشور کار بکند، سپاه پاسداران، ژاندارمری، همه قوای مسلح باید برای این مملکت خدمت بکنند، این امانتی است دست شما. مسأله، مسأله اینجا نیست تنها، اینجا هم اگر- خدای نخواسته- ارتش یک سستی بکند و- خدای نخواسته- یک غلبه ای واقع بشود از غیر- که نخواهد شد- آن هم در همین دنیا ننگش بر پیشانی همه است. و مسأله، مسأله اینجا نیست. مسأله جای دیگری است که ما از آن غافل هستیم. تمام اعمال شما، تمام جدیتهای شما ثبت است و همه عالم این چیزها را ثبت می کند در خودش و ما باید جواب بدهیم؛ ارتشی باید جواب بدهد- اگر خدای نخواسته- کوتاهی بکند، و آنهایی هم که متکفل امور کشور هستند، آنها هم باید جواب بدهند. شما باید برای این پابرهنه ها و مستضعفین که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و اینها را حساب نمی آوردند و فقط آن طبقه بالا را راضی نگاه داشتند و به اصطلاح کدخدا را می دیدند و ده را می چاپیدند، شما باید توجهتان به این توده های مستضعفی که با زحمت خودشان و رنج خودشان الآن در جبهه ها مشغول فداکاری هستند که خداوند تأییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکاری هستند و مستضعف اند، آن بالاها اینها را ضعیف می شمارند و می شمردند و اینها به حساب نمی آمدند و در رژیم سابق برای اینها کاری نشده بود، برای اینها کار کنید.
قانع نشوید به اینکه بعضی جاها کار شده است، می دانم شده است، خیلی هم شده است، اما نباید قانع شد، باید همه دست به دست هم بدهید که ان شاء اللَّه، برای اینها یک زندگی مرفهی، یک وضع صحیحی پیش بیاید، درست بشود. اینها حق دارند به ما و به شما، خیلی حق دارند. سیزده میلیون رأی به شما داده اند، اینها حق دارند به شما، باقی هم حق دارند به شما و همین طور وقتی دولتی پیش می آید، آن هم دولتی است که مردم به آن حق دارند. اگر نبودند این مردم، شما هم شاید حالا در حبس بودید و آن زجرها را می کشیدید و دیگران هم که متعهد بودند، آنها هم در حبس بودند یا در جاهای دیگر. این ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده، شما باید خدمت کنید به این مردم؛ شما، ما، همه باید خدمتگزار اینها باشیم. و شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم. اینها بندگان خدا هستند، خدای تبارک و تعالی، علاقه دارد به این بندگان و ما مسئولیم، باید خدمت بکنیم و من امیدوارم که شما به حسب آن روحیه ای که دارید، آقای رجایی به حسب آن روحیه ای که دارند، این مقام ایشان را بازی ندهد شما سوار مقام بشو، مقام سوار شما نشود، این دو تا مثل راکب و مرکوبند. (صحیفه امام، ج 15، ص: 69-78)
.
انتهای پیام /*