پیشگفتار:

اذا زلزلت الارض زلزالها

نگاه به گذشته:

قصیده قطران تبریزی به مناسبت زلزله ای که در سال 434 ه.ق. در تبریز رخ داد و طی آن 100000 نفر کشته شدند:

خدا به مردم تبریز بر فکند فنا

فلک به نعمت تبریز بر گماشت زوال
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز

رمال گشت جبال و جبال گشت رمال
دریده گشت زمین و خمیده گشت نبات

دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال

بسا سرای که بامش همی بسود فلک

بسا درخت که شاخش همی بسود هلال

کز آن درخت نمانده کنون مگر آثار

وزآن سرای نمانده کنون مگر اطلال
کسی که رسته شداز مویه گشته بود چو موی

کسی که جسته شد ، از ناله گشته بود چو نال
یکی نبود که گوید به دیگری که مموی

یکی نبود که گوید به دیگری که منال

 

برداشت اول:

کامتان تلخ شد از حادثه ای ناگهان، خشکید خنده ها بر لبهایتان بی امان، شاید مثل این روز های عادی ما روز شما هم عادی بود، با نور خورشید بیدار می شدید و با لبخند ماه به خواب می رفتید، چه می دانستید که یک روز روزتان زودتر شب می شود، لبخند های تان توی قاب می شکند، دست های کودکانتان از زیر خاک نمایان می شود. در بیداری؛ خواب مطلق سراغتان می آید، زمین امید های شما را می بلعد و آسمانتان انگار تا مدت ها ابریست در شب های تبریز. شب قدر بود و فرشته ها روی زمین. تبریز بگو چند فرشته را در خاک خود اسیر کردی و چند فرشته را از روی زمین آزاد ... ؟

برداشت دوم:

 این روزها سرپوش گذاشتن روی هر خبر تلخی هم کار صحیح و پسندیده ای نیست. هر چقدر که برنامه های رسانه ملی ویژه باشد اتفاق تبریز از هر برنامه ای واجب تر است نه کمدی مضحک و بی محتوای «خنده بازار» آن هم در شب هایی که یک چشم فرزندان اهر اشک است و یک چشم خون! حال این کودک با کدامین کمدی رسانه ملی اش شاد شود؟ امروز دیگر روزی نیست که رسانه ملی با توجیه کنترل اذهان عمومی دست به سرپوش گذاشتن بر اخبار بزند چون اساسا ما در عصر ارتباطات زندگی می کنیم و رسانه ملی امروز یکی از رسانه های روبه روی ماست که بعضأ در انتشار اخبار نسبت به دیگر رسانه های تلویزیونی و اینترنتی از سرعت و حتی بعضا تاثیر پایین تری برخوردار است. اما پخش کمدی بی مایه و مضحک «خنده بازار» آن هم در این شب هایی که تبریز در عزا به سر می برد هیچ توجیهی برای رسانه ملی ندارد و قطعأ این رسانه وجهه ی خبری خود را در پرداخت به مسائل مهم کشور از دست می دهد. وقتی تمامی مسئولین مملکتی از رهبری معظم و فرزانه انقلاب تا ریاست جمهوری و وزرا و معاونین درگیر این حادثه ی تلخ هستند رسانه ملی با چه استدلال و توجیهی حوادث تلخ این روزهای مردم مصیبت زده آذرباییجان عزیز را آنچنان که باید پوشش نمی دهد و در عوض نقش یک تلخک بی مزه را با نمایش کمدی های بی محتوا در این شب ها بازی می کند؟

برداشت آزاد:

حادثه ی تلخ زلزله ی آذربایجان مایه ی اندوه عمیق گردید. رحمت خداوند بر درگذشتگان و شفای عاجل برای مصدومان و صبر و اجر برای بازماندگان و خسارت دیدگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

لازم است مسئولان محترم و عموم ملت عزیز مساعی خود را برای کاهش آلام این عزیزان به کار برند.

والسلام علیکم و رحمه الله

سیّدعلی خامنه ای

برداشت نهایی:

 اکنون که برادران ما در کشتار سراسر ایران و مناطق زلزله زده بى‏خانمان و بى‏سرپرست شده‏اند، اکنون که شهر از گِل ساخته شده طبس بر سر برادران ما خراب شده است، اکنون که مجروحین تظاهرات سراسرى ایران از بى‏دارویى و بى‏غذایى در رنجند، بر برادران ایمانى لازم است هر چه بیشتر به سرپرستى بازماندگان و تهیه وسایل آسایش براى آنان بشتابند، و به جار و جنجال دولت اکتفا نکنند و به صندوق اعانه آنان کمک نکنند که جز زراندوزى براى مجریان امور هیچ حاصلى نمى‏تواند داشته باشد. و پیام تأثربار اینجانب را در تسلیت مصیبت بزرگ، به بازماندگان آنان برسانند. از خداوند تعالى آزادى و استقلال کشور و صلاح حال مسلمین را خواستار است. والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. (صحیفه امام، ج 3 :ص 475) {توضیح: فسمتی از پیام حضرت امام (س) در 27 شهریور 1357 به مناسبت وقوع زلزله طبس}

تریبون آزاد:

 ترانه با مناسبت عبدالجبار کاکایی به مناسبت ...

 

کاشکی یه بارونی بیاد دنیا رو خیس آب کنه
سقفای بی کبوترُ رو سرمون خراب کنه

کاشکی زمین بلرزه و تن منُ بلرزونه
زندگی سخته این روزا مرگه که خیلی آسونه

آی آدما که مثل غصه ی نامُ ندارین
طاقا شکسته طاقت خشتای خامُ ندارین

زمونه با من و شما حرف حسابی نداره
وگرنه این زندگیا خونه خرابی نداره

آی ادما کی گفته که سهم شما مصیبته
مرگا قضا و قدره خونه خرابی قسمته

کسی که بارونمیاره چشمه رو غرق آب کنه
دلش میاد کوزه ها رو بشکنه و خراب کنه

 

امیرحسین کاکایی

. انتهای پیام /*