شایسته یادآوری است که تظاهرات 17 شهریور 1357ه.ش. بر اثر تظاهرات چهار روز قبل آن یعنی 13 شهریور برابر با اوّل شوال 1398ه.ق. به وقوع پیوست. در آن روز در چند خیابان تهران نماز عید فطر باشکوهی بی سابقه و بی نظیر اقامه شد. در خیابان زنجان، به امامت آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، در خیابان قیطریه، به امامت مجاهد نستوه حجت الاسلام شهید دکتر محمد مفتح. پس از ادای نماز تظاهراتی باشکوه در خیابانهای شمال تهران برگزار شد و جهانیان را غرق در حیرت ساخت. شرکت میلیونها تن راه پیما مخصوصاً زنان با پوشش چادر، پتکی بود بر مغز شاه تبهکار و خاری بر چشم جهانخواران.
پس از ادای نماز عید فطر و در پایان راهپیمایی آن روز، وعده اجتماع مردم در ساعت 9 صبح روز جمعه در میدان شهدا گذاشته شد، اجتماعی که به جمعه سیاه و خونین 17 شهریور تبدیل گردید و اوجگیری انقلاب اسلامی را به همراه داشت که نهایتاً به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد. برای بسیاری از مفسران سیاسی و تحلیلگران مسائل اجتماعی و بین المللی، در سالهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پذیرش این تحلیل که پدیده انقلاب اسلامی در ایران منشاء یک سلسله تحولات عمیق و دامنه دار در جغرافیای سیاسی و فرهنگی جهان خواهد شد، سنگین و دشوار می نمود. اما نهضت برآمده از قیام 15 خرداد سال 42 در سالهای 56 و 57 به سرعت و با به صحنه آمدن قریب به اتفاق آحاد ملت ایران در سطح یک انقلاب تمام عیار داخلی چهره نمود و با برچیدن بساط سلطنت، اساس نظام سیاسی حاکم بر کشور را دگرگون ساخت.
اعلام سیاست "نه شرقی، نه غربی"(صحیفه امام؛ ج 11،ص 198) از سوی امام راحل و پایبندی ایشان به این سیاست در همه مراحل راهبری نهضت، انتخابی هوشمندانه بود که استقلال نهضت و موفقیتهای بعدی انقلاب را البته با بهایی در خورعظمت آن تضمین می کرد.
امام خمینی (س) با ایمان به قدرت لایزال الهی به عنوان سرچشمه همه نیروها و فوق همه قدرتها، انقلابی را رهبری کرد که کاخ سفید برای سرکوبی آن کمیته های ویژه مهار تشکیل داده بود و سران آمریکا و اروپا در نشست گوادالوپ (وب سایت تاریخ معاصر ایران؛ کنفرانس گوادالوپ) و دیگر نشستهای پیاپی خویش سیاستهای غرب را در کنترل اوضاع ایران هماهنگ می کردند و هزاران مستشار بلند پایه نظامی و امنیتی آمریکا در ایران با هدایت معاونت سرفرماندهی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در مقر ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی در تهران، از نزدیک عملیات مهار انقلاب و طراحی کودتا را تدارک میدیدند(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، فردوست مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی).
اکنون سی و چند سال از آن ایام تمدن ساز می گذرد و امام در میان ما نیست اما فرهنگ انقلابِ امام نه تنها در ایران جاری و ساری است بلکه لبنان و فلسطین و دیگر نهضتهای اسلامی را نیز سیراب می کند. استیصال رژیم غاصب فلسطین از تأثیر همین فرهنگ منشاء گرفته است، وحشت از پیروزی اسلامگرایان خواب راحت را از چشم مستکبران ربوده و سبب شده است تا چشم خویش را بر فجیع ترین جنایات بشری ببندند. حمایت بی دریغ از جنایات داعش و کشتار ظالمانه یمن نمونه ای از همین وحشت است.
آمار سرسام آور افزایش شبکه های رادیو تلویزیونی به زبان فارسی و عربی و فهرست انبوه تحلیلها و تفسیرها، نگارش مقالات و گزارشهای شبانه روزی این رسانه ها و سایر رسانه های غربی در تبلیغ جدایی دین از سیاست، ترویج اسلام انحرافی و تخریب چهره اسلام نابی که امام خمینی منادی آن بود، سرمایه هنگفت و بی سابقه ای است که جهان غرب برای مهار اسلامگرایی و به تسلیم واداشتن کانون آن یعنی جمهوری اسلامی، هزینه می کند.
به فضل الهی و همانگونه که امام خمینی در وصیتنامه خویش پیشبینی کرده اند، نظام اسلامی مقتدرتر از گذشته نه تنها در برابر فشارهای دشمنان ایستادگی می کند، بلکه به عنوان یک قطب تعیین کننده در سیاستهای جهانی نقش آفرین شده است. اینک انقلاب اسلامی در مرحله ای از بالندگی، تکامل و اطمینان از ایفای نقشهای مؤثرتر در آینده قرار دارد که افکار عمومی بسیاری از مردم جهان را با هدفهای انسانی خویش همآوا گردانیده است.
این همه موهبت ثمره لطف الهی و نتیجه هوشمندی و فداکاری ملتی است اهل ولاء و ولایت که در طی این سالهای پر حادثه خدا را خالصانه بندگی کرده و مسئولانه در عرصه تعیین سرنوشت خویش گام برداشته است.
امید آن است که نسل امروز و فردا با شناخت عوامل و حوادث انقلاب، شخصیت و مبارزات امام (س) و ایثار مردمی مومن و شجاع آگاه شوند تا آرمانهای انقلاب همواره در دلهایشان زنده بماند و با انتقال نور اعتقادی که در دل نسل انقلاب بود به قلب نسل آینده، حماسه نسل دیروز همواره مصون و محفوظ باقی بماند.
.
انتهای پیام /*