در سال ۱۹۳۳ م. ساموئل هانتینگتون پژوهشگر و اندیشمند معروف آمریکایی ، طی مقاله ای نظریه ای با عنوان "برخورد تمدنها" مطرح کرد که به دنبال آن جنجالی براه افتاد که تا سه سال ادامه داشت و نظریات و واکنشهای متفاوتی از سراسر جهان نسبت به وی ابراز شد. نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون بعدها به صورت کتابی با عنوان "برخورد تمدنها و بازسازی نظم نوین جهانی" ارائه گردید.
در این نظریه علت اصلی اختلافات در آیندۀ پیش رو را فرهنگ ها و تمدن ها معرفی می کند و برای اثبات نظریه خود با ذکر شواهدی تاریخی به این نتیجه می رسد که برخورد تمدنها امری اجتناب ناپذیر است. وی تمدن اسلامی را یکی از خطر سازترین تمدن ها در مقابل غرب می داند و به برخورد در حال وقوع میان ارزشها و علائق غربی و امریکایی با اسلامِ در حال پیشرفت و ترقی هشدار می دهد و می نویسد، خطوط گسل موجود بین تمدن ها، امروز جایگزین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد شده است و این خطوط به مثابه جرقههای ایجاد بحران و خون ریزیاند. خصومت هزار و چهارصد ساله اسلام و غرب در حال افزایش است و روابط میان دو تمدن اسلام و غرب، آبستن بروز حوادثی خونین میشود.( ر.ک. برخورد تمدنها و بازسازی نظام جهانی؛ ساموئل پ. هانتینگتون؛ ترجمه مینو احمد سرتیپ)
این نگرش بعد از اتمام جنگهای جهانی و نبردهایی پدید آمده است که در اقصی نقاط جهان به وسیله زورمندان معاصر به راه افتاده است و هیچگاه مستکبران در اوج قدرت حاضر نشده اند به پیامد جنایات خویش بیاندیشند، بنابراین می توان گفت قدرتهای بزرگ با طرح نظم نوین جهانی می خواهند برتری تسلیحاتی و اقتصادی خود را بدون هیچ مزاحمتی گسترش دهند و حرف آخر را در همه صحنه ها بزنند. طرحهایی همچون انهدام زرادخانه های کشورهای دیگر، خلع سلاح جهان سوم، ایجاد مناطق خالی از سلاح، گسترش دامنه فشار بر کشورهای مستقل به بهانه مبارزه با تروریسم و دفاع از حقوق بشر در راستای نظم نوین جهانی.
مردم جهان سوم و ممالک اسلامی به خوبی می دانند که رقابتها و کشمکشهای سیاسی که قدرت طلبی و استثمار انگیزه اصلی آن است هیچ ارمغان مثبتی برای ملل در بند نخواهد داشت اما واقعیت انکارناپذیر دیگری وجود دارد که بدون تردید در آینده روابط جهانی و مرزبندیهای آتی نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. اگر در گذشته، زمانی که امام خمینی در تبعید و مبارزان در حبس بودند کسی سخن از استقرار حکومت اسلامی و قطع دست غارتگران و جباران می راند عده ای ظاهربین این سخنان را شعاری بیش نمی دانستند ولی امروزه دیگر کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که موج اسلام خواهی در دنیا به صورت فزاینده و بی سابقه ای در حال توسعه است. ایران اسلامی مقتدر، موج اسلامخواهی در جهان اسلام و جهاد اسلامی در لبنان و فلسطین اشغالی شعار نیست بلکه واقعیتهایی است که نه تنها قابل مهار کردن نیست بلکه به طور روز افزون رو به رشد می باشد.
مسلمانان برای بازیابی هویت اسلامی خویش تلاش می کنند. روزی نیست که سران قدرتهای بزرگ رسماً و علناً نسبت به خطرات اسلام گرایی، و به گفته آنان بنیادگرایی هشدار ندهند. آنان درست تشخیص داده اند، بخش عمده ای از انرژی و منابع و ذخایر اقتصادی و حساسترین مناطق استراتژیک جهان در اختیار کشورهای اسلامی است. اقتدار سیاسی، نظامی و اقتصادی مستکبران تا اندازه زیادی مرهون چپاول ذخایر این مناطق در طول سالیان دراز گذشته است. پیروزی اسلامگرایان در هر نقطه ای منجر به تقویت جبهه اسلام در سطح بین المللی و قطع دست غارتگران از منطقه ای از بلاد اسلام خواهد شد. اسلامگرایی امروز کابوس وحشتناکی برای سردمداران تمدن غربی است، تمدنی که بنای آن بر پایۀ تحقیر دیگر ملتها و استثمار و غارت سرمایه های آنان استوار گردیده است.
خلاصه کلام آنکه چه دشمنان بپسندند یا نپسندند پیشتازی نهضت جهانی اسلام گرایی به نام ملت بزرگ ایران رقم خورده است. امروز جمهوری اسلامی کانون دفاع از اسلام ناب شناخته شده و به همین دلیل نیز مسئولیتی بس سنگین بر دوش آحاد ملت قرار دارد. ملتی که با تحمل مشکلات و سختیها کاری بزرگ را انجام داده اند و از عظمت اهداف والایی که در پیش رو دارند غافل نشده اند. مساعدترین و گرانبهاترین شرایط تاریخی امروز فراهم شده است تا ننگ عقب ماندگی در مقابل دشمنان دین خدا را از خود بزداییم.
ضرورت توجه به شعارها، ارزشها و آرمانهایی را که شهیدانمان در روزهای آتش و خون برای تحققشان جان باختند، یادآور می شویم و بر این حکمت آن پیر فرزانه و امام انقلابمان در وصیتنامه تأکید می ورزیم که:
"در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جان نثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علوّ رتبه آن است. آنچه را که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپا خاستید و دنبال می کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می کنید و والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم- به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلّی شده"(صحیفه امام؛ ج21، ص449)
در منطق امام خمینی مبارزه و ورود در سیاست و بدست گرفتن حکومت هدف نیست؛ هدف: پیروز بیرون آمدن از میدان نبردی است که خداوند پس از سوگندهای متوالی و با تأکید فراوان میفرماید: قَدْ افْلَحَ مَنْ زَکّیها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّیها.(شمس. 9-10) هدف: تربیت انسان و هدایت اوست در سیر از عالم خاک تا ملکوت اعلی. هدف: تشکیل جامعه و ایجاد محیطی است که تنها خدا در آن عبادت شود و انوار عبودیت و اخلاص و جلوه ایمان به غیب، ظلمتهای علایق نفسانی و شهوات دنیایی را محو نماید و دیدگان بشر را بر پرتو جمال حق در پهنه هستی بینا سازد و توحید و ابعاد رفیع آن را در تمامی روابط و مناسبات انسانی حاکم گرداند و این همه ممکن نیست جز با «تزکیه نفس»، مقوله ای که حاکمان شرق و غرب از آن بیخبرند و جهان خستۀ امروز تشنه آن است.
بدون تردید تاریخ آینده جهان همواره از امام خمینی و ملت بزرگ او به عنوان طلایه داران و احیاگران تمدن بزرگ اسلام یاد خواهد کرد و هیهات که راه و اندیشه امام و انقلاب و نظام و امت او در نظم تحمیلی مستکبرین استحاله شود؛ راهی که رهنمونش فریاد می زد:
"هیهات که خمینی، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار می نمایند سلب خواهد کرد. آری، شعار «نه شرقی و نه غربی» ما، شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیم کننده سیاست واقعیِ عدم تعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت می پذیرند و ذره ای هم از این سیاست عدول نخواهد شد"(صحیفه امام؛ ج20، ص319)
مقام معظم رهبری نیز در دفاع از این آرمان می فرمایند:
"خوشبختانه نیروی امّت اسلامی نیروی بسیار زیادی است؛ دلیل واضحش هم این است که سالهای متمادی است دارند سعی می کنند با همهی قوا نیروی بیداری و مقاومت در منطقه را سرکوب کنند و نتوانستهاند؛ با جمهوری اسلامی که محور این بیداری بود، ۳۵ سال است مبارزه می کنند؛ بحمدالله شکست خوردهاند و بعد از این هم شکست خواهند خورد."
http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=29736&nt=2&year=1394&tid=1648
.
انتهای پیام /*