با تشکر از این که محبت کردید و ما را به حضور پذیرفتید، بفرمایید مسئله انتظار چه تأثیری روی زندگی انسان امروز می تواند داشته باشد و به نوعی انسانی که در زمان معاصر زندگی می کند چگونه می تواند مسئله انتظار را به عنوان یک جریان عملی در زندگی خود پیاده کند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
من هم ابتدا تشکر می کنم از لطفی که فرمودید و زحمت کشیدید تشریف آوردید. واقعاً مناسب هست که به نشریاتی که مربوط به امام و بیت امام و حرم امام و حریم امام هست توجه شود که مردم مستقیماً آثار و اندیشه های امام را به صورت خیلی واضح و روشن از این طریق دریافت بکنند و خوب ما معتقدیم که یکی از منابع و مراکز مهمی که در اولویت قرار دارد برای نشر افکار دقیق و صحیح امام، بیت امام رضوان الله تعالی علیه است.
نسبت به این سوالی که فرمودید، خوب بحث انتظار یکی از عناوین کلیدی معرفتی است. یعنی ما اگر بخواهیم بیاییم این را به عنوان یک امر متوسط و یک امر معمولی مطرح کنیم، بسیار اشتباه است؛ بخواهیم این انتظار را در ردیف بقیه مستحبات قرار بدهیم، این هم اشتباه است؛ بگوییم همانطور که اعمال دیگر داریم که مستحب است حالا یکی از مستحبات مسئله انتظار هست، در حالی که اگر ما به مفهوم واقعی انتظار یک مقداری توجه کنیم در همین منابع معرفتیمان، در آیات و روایات و سیره ائمه علیهم السلام، می بینیم که واقعاً انتظار یکی از ضرورت های ایمانی هر مومنی در طول تاریخ بوده است. مثلاً ببینید این آیه شریفه «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِالذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵-انبیاء﴾» این آیه شریفه آیا فقط دلالت بر این دارد که ما بعد از ذکر که در این آیه شریفه به معنای تورات است، یعنی ما در تورات و هم در زبور نوشتیم که صالحین وارث زمین هستند آیا خداوند تبارک و تعالی فقط به عنوان یک خبر این را در قرآن کریم مطرح می کند یا نه؟ ما می توانیم بگوییم که تمام انبیاء الهی وعده ظهور یک منجی را داده اند. وعده ظهور یک مصلح کل را داده اند. وعده این که یک روزی غایت خلقت تحقق پیدا می کند در روی زمین، بالاخره انبیاء آمده اند به مردم هر کدامشان یک بخشی از دین را ذکر کرده اند، اما به همان امت خودشان هم می گفتند که آن چه که ما می گوییم، اگر شما هم به همه آن عمل کنید، این غایت خلقت نیست؛ این مطلوب نهایی خدای تبارک و تعالی نیست؛ مطلوب نهایی خداوند تبارک و تعالی یک زمانی در روی زمین محقق خواهد شد. ما حالا گاهی اوقات این آیه شریفه «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» شأن نزول آیه را می آوریم روی این که خداوند رسول خودش را فرستاد با بینات و هدایت ها و معجزات و کتاب و اینها، "لیظهره علی الدین کله"، تا این که دین را برای تمام بشر حالا "کله" را یعنی کل دین یا کل بشر، اختلافی است که مفسرین دارند ولی هر دو نظر مطلوب است. یعنی کل دین برای کل بشر، این در زمان هیچ پیامبری واقع نشده، حتی در زمان خود رسول خدا هم واقع نشده، در زمان ائمه هم واقع نشده، ولی تمام انبیاء از ابتدا به دنبال این هدف بودند. یعنی نتیجه می گیریم یک هدفی بوده تمام انبیاء به دنبال آن بوده اند. یعنی تمام انبیاء جزء منتظرین بوده اند. تمام ائمه ما علیهم السلام خودشان جزء منتظرین بوده اند. خوب یعنی همان طور که انبیاء گذشته بشارت می دادند به نبوت پیامبر ما ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله وسلم) این آن مغز اصلیش بشارت به ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است که پیامبر خاتم که می آید از اولاد او که در میان همه انبیاء هم مشخص بوده که آن مصلح کل از میان اولاد پیامبر خاتم هست.
نتیجه این می شود که این مسئله انتظار از عمیق ترین مفاهیم دینی ما است. نمی توانیم بگوییم این انتظار هم مثل همین که انتظار فرج عبادت است یا افضل العبادة انتظار الفرج بگوییم حالا دو رکعت نماز مستحبی، مستحب است، این هم یکی از مستحبات است کنار این مستحب.
برداشت من این است که ایمان بدون انتظار کامل نیست، مومن بدون این که منتظر باشد توجه عمیق به ایمان خودش ندارد. باز یک پرده دیگر این را کنار بزنم، یک وقتی است که انسان می گوید من می خواهم ایمان خودم را حفظ کنم، واجبات و محرمات را رعایت کنم، یک وقت این است، یک وقت می گویم نه، من به عنوان یک مسلمان و مؤمن به دنبال این هستم که مقصود خدای تبارک و تعالی از خلقت آسمان ها و زمین و ارسال رسل و انزال کتب و این ها همه محقق بشود و می شود من چنین روزی را ببینم؟ اگر انسان این فکر را بکند، این انتظار، آن وقت ببینید اصلاً این انسان را دیگر آرام نمی گذارد. انتظاری را که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم می فرمودند در فرمایشاتشان،همین گونه انتظار است و نه انتظاری که انسان را منزوی کند، انتظاری که انسان را بی اطلاع از آن چه که دارد علیه دین واقع می شود قرار دهد این انتظار نیست. به این جهت می گویند "افضل العبادة انتظار الفرج" ببینید این تعبیری که در کلمات امیرالمؤمنین هست که حضرت فرمود "انتظروا الفرج"، امیرالمؤمنین می فرمود "و لا تیأسوا من رَوح الله"، یعنی خود فرج روح الله است. حالا ممکن است بگوییم رَوح الله اطلاق بر خود حضرت حجت می شود که خیلی ها این را می گوییند و مشهور هم همین را می گویند ولی خود فرج و ظهور رَوح الله است یعنی آن حقیقت اصلی و هدف اصلی خدای تبارک و تعالی آن زمان ظهور است. "فان احب الاعمال الی الله عزوجل، انتظار فرج". خوب این روایت یا مثلاً این روایتی که از امام صادق علیه السلام است: "من مات منتظراً لهذا الامر کان کمن کان مع القائم فی فسطاطه" بعد فرمود "لا بل کان بمنزلة الضارب بین یدی رسول الله بالسیف". کسی که منتظر این فرج باشد این مثل کسی است که با حضرت در خیمه او است بعد فرمود نه بالاتر مثل کسی است که در جلوی رسول خدا دارد جهاد می کند، خوب این کدام انتظار است؟انتظاری که من در خانه خودم بنشینم، کاری نداشته باشم بر سر اسلام چه دارد می آید این انتظار نیست اصلاً، انتظاری که من خبر نداشته باشم بر سر مسلمین چه می آید، انتظاری که من اصلاً بیگانه باشم از این که دشمنان اسلام دارند چه حرکات و تحرکاتی را علیه اسلام می کنند، این اصلاً اسمش انتظار نیست. آن انتظاری که اینقدر ثواب دارد، این است که آدم به دنبال این باشد که دین به نحو کامل برای تمام بشریت محقق شود. این انتظار است که انسان را به دنبال حکومت اسلامی سوق می دهد. خوب ما گروهی را داشتم قبل از انقلاب که این ها معتقد بودند که برای انتظار فرج باید ما فساد را زیاد کنیم تا حضرت ظهور پیدا کند، این یک حرف من به نظرم می رسد این حرف نه فقط یک حرف عوامانه است، یک حرفی است که از ناحیه دشمنان اسلام وارد مسلمین شده و یکی از توطئه هایی که دشمنان اسلام دارند، تحریف این مفاهیم عمیق و ریشه دار است. تحریف کرده اند. انتظاری که همه انبیاء دنبال او بوده اند، از منتظرین بوده اند، خود پیامبر، خود ائمه ما، یعنی انتظار آن ظهور آن دین کلی در کل زمین و کل ارض، انتظار هدایت همه بشریت، انتظار این که جامعه از جهت عقل به نهایت و غایت خودش برسد، انتظار این که فضائل اخلاقی بر جامعه باشد، یکی از شئون مهم انتظار که من می توانم بگویم طبق این بیانی که ما برای انتظار داریم، منتظر مراتب دارد، به مقدار درکش از مفهوم انتظار، مراتب دارد، یک منتظر خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم است، او منتظر این است که تمام رسالت انبیاء به بار بنشیند در تمام ابعاد، یک منتظر ائمه معصومین هستند تا می رسیم مرحله بعد امام خمینی بزرگ رضوان الله تعالی علیه است، ایشان یکی از منتظرین است، مراجع از منتظرین هستند، اینها جزء منتظرین هستند حالا تا می رسد به یک طلبه معمولی مثل ما تا می رسد به امثال ما ها که مردم معمولی جامعه هستیم. خوب آن معنای وسیعش این است که دین ما که یک دین جامعی است، تمام ابعاد اخلاقی آن در جامعه محقق شود، ببیند انسان، چرا در زمان ظهور حضرت می گویند اگر یک زن از شرق عالم به غرب عالم برود، کسی متعرض او نمی شود، چرا در آن زمان اصلاً این نزاع ها و این مسائل و این ها وجود ندارد، آن زمان، زمانی است که تکامل اخلاقی است تکامل عقلانی است، تکامل سیاسی است، چرا آن زمان زمانی است که تمام نقاط زمین رویش دارد؟ برای این که گناه کم می شود. بشر به یک حدی رسیده که دیگر اجازه نمی دهد بین خودش و خدا گناه کند، البته یک مواردی هم داریم، افرادی هم گناه می کنند. ولی نوع بشر به این مرحله رسیده اند و اگر بشر گناه نکند، تکوین فعلیت خودش را بروز می دهد. امروزه اگر خیلی از مشکلات در عالم تکوین وجود دارد، مقصرش بشر است، انتظار یعنی این. حالا اسمش را می گذاریم مدینه فاضله، اسمش را می گذاریم جامعه پر از عدل و داد مثلاً، که من به نظرم این تعبیری که در روایات آمده "یملأ الله الارض قسطا و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا"، این یک برگی از زمان ظهور است. عدالت و قسط یک برگ، دیگر آن موقع ظلم به کسی نمی شود، امکان ندارد که کسی به کسی ظلم کند.
این مواردی که حضرتعالی فرمودید رشد اخلاقی و عقلانی بود،به نظر شما آیا در زمان ظهور رشد عبادی هم اتفاق می افتد؟
ما می توانیم بگوییم اصلاً بشر تا قبل از زمان ظهور نمی تواند خدا را به درستی عبادت کند، شما ببینید در طول تاریخ یکی از چیزهایی که این متغیر بوده تا رسیده به زمان رسول خدا، بحث عبادت خداست. هیچ قومی مثل مسلمین خدا را نمی توانند عبادت کنند و خدا را عبادت نکرده اند ، و کامل ترین نوع عبادت در زمان ظهور اتفاق می افتد، یعنی همه چیز در مرحله اعلای خودش قرار می گیرد و این همان است که دین دنبالش است. آن هایی که دین را می آیند معنا می کنند در یک معنای شخصیِ فردی، خوب واقعاً بی اطلاع از این مفاهیم هستند.آیا این انتظار که همه انبیاء، همه متدینین در طول تاریخ دنبالش بودند انتظار فقط این بوده که امام زمان علیه السلام ظهور کنند و من فقط دو رکعت نماز بیشتر بخوانم یا نه،برای این بوده که آن ابعاد وسیع دین پیاده شود. این انتظاری که واقعاً انسان را به حرکت وادار می کند، انسان را به تفکر و تدبر در آیات قرآن وارد می کند. انسان را به امر به معروف و نهی از منکر وادار می کند، انسان را به فتح قله های عقلانی و علمی وادار می کند، این انتظار، انتظاری است که که اسلام می گوید و واقعاً اگر ما همین بُعد دین را بیاییم برای مردم بگوییم و اینکه اسلام راجع به انتظار چه می گوید این مردم جذب به اسلام می شوند جذب به دین می شوند.
با توجه به این شرایط به نظر حضرتعالی شخص منتظر چه خصوصیاتی دارد؟
بنده جواب شمار را در قالب روایتی از امام رضا (علیه السلام) عرض می کنم، که روایت مفصلی است و بنده مختصری از آنرا را عرض می کنم؛حضرت فرمود:"انتظار الفرج بالصبر" صبر خیلی مهم است، مأیوس نشود زود، زود نگویدکه آقا همه زحمت های انبیاء بی خود بوده، به نتیجه نرسید، این همه ظلم وجود دارد، صبر باید داشته باشد، و "حسن الصحبة، و حسن الجوار"، در معاشرت با مردم، نیکو رفتار کند، ببینید چرا امام رضا علیه السلام این را مطرح می کند، بحث حسن الصحبة چه ربطی به انتظار دارد، برای این که انسان در اثر این ارتباطات است که می تواند مشکلات را حل کند،می تواند هدایت ها را ایجاد کند، می تواند مؤثر باشد در ایجاد مکرمت های اخلاقی و از بین بردن رذایل اخلاقی. "و بذل المعروف و کفّ الاذاء". خوب آن ها که می آیند می گویند برای انتظار باید فسق و این ها در روی زمین ظلم و جور باید زیاد شود، با این روایت امام هشتم چه می کنند، "و کف الاذاء"، منتظر واقعی آن است که واقعاً هیچ اذیتی نسبت به زن و بچه اش، نسبت به فامیلش، نسبت به همشهری هایش، نسبت به هم نوعش، نمی گوید کف الاذاء نسبت به مسلمان ها، یعنی حتی نسبت به اهل کفر، نسبت به کفار، "و بسط الوجه و النصیحة". البته این ها یک گوشه ایا زخصوصیات است.
عرض کردم که به نظرمن انتظار مراتبی دارد. این خصوصیات را برای عامه مردم فرموده اند. من همین جا مناسب می بینم این نکته را هم اشاره کنم که در بحث انتظار و بحث این که باید بالاخره برای این که آن غایت خلقت محقق شود، عقل می گوید باید یک زمانی دین به نحو کامل برای تمام بشر مطرح شود. شما ببینید این سوال را ما همیشه می توانیم مطرح کنیم. خدا این همه انبیاء را فرستاد، بعد اکثر مردم هم ایمان نیاورند، اکثر مردم هم مسلمان نشوند، اکثر مردم هم قبول نکنند، عالَم هم تمام شود، خوب می گوییم آقا این یک مقداری لغویت لازم می آید، باید یک زمانی باشد که خدا بگوید هدف از تشریع این بوده، هدف از ارسال رسل این بوده، من می خواستم شما مردم به این مرحله برسید، خود عقل اصلاً این که باید یک چنین زمانی باشد خیلی به وضوح دلالت دارد، اما غیر از این، از آیات قران کریم نیز در رابطه با مسئله مهدویت به خوبی استفاده می شود. من تقریباًحدود سی جلسه راجع به آیات مهدویت بحث کردم. واقعاً آیاتی ما داریم در قران کریم که اصلاً اگر روایتی هم نباشد از خود آیه ما می توانیم مسئله مهدویت را استفاده کنیم، علاوه بر این، مسئله مهدویت حدود شش هزار حدیث در بین کتب شیعه و سنی دارد. یعنی احادیث مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جزء احادیث متواتر است. هفده نفر از علمای اهل سنت ادعای تواترش را کرده اند، یعنی این نیست که اختصاص به شیعه هم داشته باشد. کتابی است به نام "التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظَر"کهشوکانی نوشته است و او در این کتاب تواتر روایاتی که در مورد حضرت آمده را ثابت می کند. و در تمام روایات هم قبول می کند که این مهدی که می خواهد به عنوان مصلِح باشد و بقیة الله است از اولاد پیامبر است و از سلاله پیامبر است، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش در جلد دهم، آن جا می گوید "وقد وقع اتفاق الفرق من المسلمین اجمعین". می گوید تمام مسلمانان اتفاق دارند "علی ان الدنیا و التکلیف لا ینقضی الا علیه"، دنیا و تکلیف تمام نمی شود مگر با مهدی، یعنی باید آن حضرت ظهور کند، آن وقت حالا در میان مورخین، نه در میان اهل حدیث، مثلاً ابن خلدون در مقدمه اش آمده می گوید که این احادیث که راجع به حضرت مهدی است این احادیث اکثرش از جهت سندی مناقشه دارد، در عین این که خودش در اول کلامش اعتراف می کند که تمام مسلمان ها در تمام قرون اتفاق داشته اند بر این که در آخر الزمان مردی از تبار پیامبر ظهور می کند و نامش مهدی هست و این، بعدش دجال و این ها ظهور می کند، و نزول حضرت عیسی،همه این ها را قبول دارد و بعد می گوید روایات مربوط به حضرت مهدی در کتب حدیثی ما فراوان آمده اما می گوید بله ولی این ها در سندش اشخاصی هستند که بعضی هایشان فراموشی داشته اند غفلت داشته اند چه داشته اند، این جوابش این است که اصلاً روایت متواتر که دیگر نیاز به بررسی سند ندارد، این که ابن خلدون می آید این حرف را می زند، خوب این معلوم می شود که ایشان در علم درایه ضعف داشته است. مسئله سند برای آن جایی است که روایتی خبر واحد باشد، سندش را بررسی می کنیم، ولی روایت متواتر اصلا نیاز به بررسی سند ندارد.مستند این که ما راجع به حضرت این اعتقاد را داریم فقط چند تا خبر واحد ضعیف نیست بلکه یک امر مورد اتفاق همه مسلمین بوده است.
نکته ای که این جا مطرح می شود این است که بخش عظیمی از این روایاتی که ما الآن در اختیار داریم، مربوط می شود به مسائل نشانه های ظهور واینکه برخی می گویند همه نشانه ها یا فلان نشانه محقق شده است؛ نظر شما در این مورد چیست؟ و آیا می توان چنین چیزی را مطرح کردکه فلان نشانه محقق شده و آیا یقین به اینکه نشانه محقق شده نیازمند علم خاصی است؟
عرض می کنم در مورد علائم ظهور، ما دو دسته علائم داریم، یک دسته علائم، علائم حتمی است، یک دسته علائم، علائم غیر حتمی است. یعنی از خود منابعش هم استفاده می شود که بعضی از این علائم حتماً اگر واقع نشود، این اصلاً ظهور آن موقع محقق نمی شود مثلاً، خوب بعضی از علائم هم هست به عنوان علائم غیر حتمی مطرح است، منتها من به نظرم می رسد که الان فعلاً بحث از علائم ولو این که مخصوصاً در زمان ما و این انقلاب هایی که الان دارد واقع می شود، قضایایی که الان دارد در سوریه اتفاق می افتد، عرض می شود که مثلاً بعضی از چیزهایی که در بعضی از روایات ما و هم در بعضی از منابع تاریخی هم وجود دارد، خوب مسأله سید حسنی، مسأله چیزهایی که حالا به عنوان علائم و این ها مطرح کرده اند، آن علائم حتمی علائمی است که وقتی محقق شد، در همان بدو تحققش، کثیری از افراد برایشان محرز می شود، این به نظر من یکی از قرائن بر آن علائم است، علائمی که حالا مثلاً فرض کنیم که سید حسنی یا سید خراسانی این دو تا یکی هستند یا دو تا هستند که این هم خودش محل بحث است، اصلاً آیا ادله اش ادله معتبری هست یا نه که اصلاً بعضی ها قائلند که ادله همین سید حسنی هم بسیار ضعیف است. اصلاً یک ادله محکمی ندارد، ولی من می خواهم این را عرض بکنم، ببینید، ما در مورد ظهور حضرت یک قاعده کلی داریم، مثالی از باب تقریب به ذهن دارم عرض می کنم، همان طور که مثلاً ما در هر موردی می توانیم بگوییم، آقا این بحث یک محکماتی دارد، یک متشابهاتی دارد، یک اصولی دارد، یک فروعی دارد، در مورد ظهور، ما یک قاعده کلی داریم و آن قاعده کلی این است که در روایات دارد که ظهور حضرت مثل یوم القیامه کهبغتتاً واقع می شود آن همبغتتاً واقع می شود. خوب این به عنوان یک اصل مسلم است. خوب حالا که این اصل مسلم شد، یعنی ممکن است یک روزی مردم صبح کنند ظهور باشد، ممکن است بعضی از علائم را اصلاً مردم اطلاع پیدا نکرده باشند، ممکن است در بعضی از علائم اصلاً بداء هم به وجود بیاید. روی قاعده "یمحو الله ما یشاء و یثبت". خوب اما بعضی از علائم حتمی هم که ما می گوییم جزء علائم حتمی است، اما دلیل نداریم که این علامت که واقع شد، بلا فاصله پنجاه سال بعد یا صد سال بعد حتماً ظهور باید اتفاق بیافتد، یعنی باز یکی از اصول دیگر که ما داریم، بحث همان "کذب الوقاتون" است. ببینید ما دو مطلب را داریم یکی این که "یأتی بغتتاً" مثل روز قیامت یکی "کذب الوقاتون"حالا ما همین دو تا را اگر بهش توجه کنیم، بگوییم آقا ممکن است یک نشانه هایی و یک علائمی باشد؛ این ها اگر هم محقق شد، آدم ظن به این پیدا کند که ظهور خیلی دور نیست، اما خیلی دور نیست نمی تواند بگوید دو سال دیگر است نمی تواند بگوید ده سال دیگر است نمی تواند بگوید پنجاه سال دیگر است. ممکن است یک علامتی واقع شود، دویست سال بعدش ظهور محقق شود، یعنی ما نباید الان بگوییم اگر این جریاناتی که الان دارد اتفاق می افتد اگر هم از مصادیق علائم و این ها باشد پس بعد از این هم ظهور هم محقق می شود، نه، نمی شود استفاده کرد این را. یکی از حرف هایی که در ذهنم می آید شاید از مرحوم فیض هم داشته باشیم این مطلب است که اصلاً یکی از علت هایی که در مورد وقت ظهور، زمان معین ذکر نشده، برای این است که "یمحوالله ما یشاء و یثبت". اراده خدا ممکن است تعلق گرفته باشد اما جزء عالم محو و اثبات باشد، قابل محو باشد تغییر پیدا کند، این هست، لذا این ها را باید کنار هم قرار داد. می خواهم مجموعا این طور عرض کنم، از مجموع ادله و این ها نمی توانیم استفاده کنیم که بتوان گفت ظهور بلافاصله بعد از فلان علامت واقع می شود. نمی توانیم استفاده کنیم که مثلاً زمان معینی دارد، در این باب کلیاتی مثل "کذب الوقاتون" یا "یأتی بغتتاً"که با این ادعاسازگاری ندارد. حتی من یک وقتی اصلاً در ذهنم بود که واقعاً ما اگر آمدیم"یأتی بغتتاً" را به عنوان یک اصل قرار دادیم، چه دلیلی دارد که حتماً بیاییم بگوییم که علامتی هم خدا برایش قرار داده، چه دلیلی داریم برایش، اولاً بعضی از این علائم که محققین که تحقیق کردند، جزء اسرائیلیات است. یعنی یک عده ای در طول تاریخ برای این که خودشان را به عنوان مهدویت، ادعای مهدویت داشتند، بعضی از این علائم را جعل کرده اند اصلاً، ولی خوب می گویم حالا ما باید آن کلیات را بهش تمسک بکنیم، البته عرض کردم حالا بحث علائم بحث مفصلی است که باید در جای خودش مورد بحث قرار بگیرد.
حال که به بحث اسرائیلیات رسیدیم بد نیست که به بحث منشا شکل گیری خرافات در باب مهدویت و راههای مقابله با آن نیز بپردازید.
اجازه بدهید ما سؤال را یک مقداری کلی تر مطرح کنیم، بعضی ها اصلاً ادعای مهدویت کردند در طول تاریخ افرادی را داریم که این ها ادعای مهدویت کردند، کم هم نبودند، مثل منصور دوانیقی که نسبت به مهدی عباسیپسرش ادعا کرد که این همان مهدی موعود است، خوب این ها یک گروه هستند، یک گروهی اصلاً دنبال این بودند که از این اعتقادی که همه مسلمانان داشتند سوء استفاده کنند و به نفع خودشان بهره برداری بکنند. یک گروه این طور بودند، خوب یک گروه هم همانی که در تاریخ شنیده اید که عمدتاً هم شاید یهودی ها باشند که این کار را کردند برای این که به مسلمانان ضربه بزنند آمدند یک افرادی را به عنوان مهدویت آن ها را تربیت کردند اصلاً. علی محمد باب را تربیتش کردند با این که خوب حالا آخر الامر هم توبه نامه هم نوشت و اعدامش هم کردند، ولی بالاخره طرفدارانش دست از او بر نداشتند. حالا همین بابیت و بهائیت منشأش یک چنین مسئله ای است. ببینید اساس مفهوم مهدویت چون یک مفهوم خیلی مقدسی است، یک مفهوم خیلی محکمی است، یک مفهوم ریشه دار است، طبیعی است که از آن سوء استفاده می شود. مثل یک میوه خیلی شیرین که بالاخره این میوه شیرین مورد تهاجم حشرات و این ها قرار می گیرد، مفاهیم ریشه ای و اصیل ما طبیعی است که مورد سوء استفاده دشمن قرار می گیرد، طبیعی است که خرافات پیرامون این شکل می گیرد، اصلاً خود دین، بالاخره دین اسلام، یک چیز ارزشمندی است، اما همین دین، یک خرافاتی نسبت به کل مجموعه دین، یا یک عقاید غیر صحیحی این را احاطه کرده و می کند مثلاً، در بعضی از زمان ها و مکان ها و بعضی از این اشخاص، حالا خصوص این مفهوم، خرافات پیرامون آن بوجود آمده است، که چند علت برای آن می توان برشمرد یک علتش این است که واقعاً عالمان دین و مبیّنان دین، درست حقیقت مهدویت را برای مردم تشریح نکردند، فقط یک معنای اجمالی از آنرا به مردم تفهیم کردیم و این بسیار اشتباه است. شما وقتی به یک کسی راهی را به صورت اجمال بهشون نشان بدهید، این قطعاً این طرف و آن طرف می رود، بی راهه می رود، بزرگان ما و لو حالا در کتاب ها تمام جزئیات را ذکر کرده اند، اما در تفهیم این مطالب برای نوع مردم و برای اهل نظر و اهل فکر واقعاً درست تبیین نشده است. امروزه تلقّی که از حضرت مهدی(عج) به این است که یک روزی حضرت می آید زمین را پر از عدل و داد می کند، گاهی اوقات هم یک چیزهای اشتباهی دور و برش هم هست که آن زمان حضرت می آید چقدر افراد را می کشد که این ها غیر صحیح است، در متون ما اصلاً چنین چیزی نیست.
شما ببینید در این زمانه خود ما، در همین دهه اخیر، عدم درک صحیح از مهدویت چه مشکلاتی را در کشور ما به وجود آورده. اساساً حالا از نظر معرفتی، سطح معرفتی جوان ها را تغییر داده، سطح فکری این ها را تغییر داده، خوب این یک آثار مخربی است که دارد، گاهی اوقات عدم تلقی صحیح از مهدویت به جایی می رسد که انسان می گوید آقا من خودم از قرآن و روایات همه چیز می توانم استفاده کنم اصلاً نیاز به مرجع تقلید ندارم، نیاز به روحانیت ندارم، که این الان این تلقی متأسفانه هست، یعنی ما وقتی مهدویت را درست بیان نکنیم، نه فقط یک خرافه هایی به معنای کلمه، پیرامون این شکل می گیرد، این تلقی های نا صحیح این آثار سوء را دارد، خوب حالا باز به بعضی دیگر هم اشاره می کنم، پس ببینیدما نتوانستیم واقعاً درست مردم را توجیه کنیم، باید به این معنا هم اقرار کنیم. باید امروز رسانه های ما، صدا و سیمای ما، علمای ما، حوزه های علمیه، این ها واقعاً بیایند به میدان، شما دیدید همین سی دی که همین اواخر درست شد، از اول تا آخرش، مطالب باطل. من یادم هست قبل از این که جواب این سی دی داده بشود، یکی از معلم های یکی از دبیرستان های تهران، برای من ایمیل زد که آقا یک همچین سی دی هست و در دبیرستان های تهران دارند مجانی این را منتشر می کنند، خوب من گفتم من میبینم و جواب می دهم. من آنرا دیدم و نوشتم بسیاری از مطالبی که در این سی دی آمده اساس ندارد، باطل است و به هیچ وجهی ما نمی توانیم این را تأیید کنیم. خوب آقا تو این کشور به صورت وفور تکثیر شد، چه شد و چه شد، خوب اصلاً جامعه را داشت به یک سمت دیگری می برد، ما عرض می کنیم که به این نحوی که خوب بیاییم بگوییم کی سید خراسانی است کی سید حسنی است، کی این عنوان را دارد و کی آن عنوان را دارد و آن پادشاه آن جا همانی است که در روایات آمده، این ها بسیاری اش اشتباه بود، این عدم تلقی صحیح، یعنی وقتی ما همین که علائم ظهور را نتوانیم تفکیک کنیم، علائم قطعی و غیر قطعی، قطعی هم تازه محکومِ آن اصول و کلیاتی است که داریم، آن ها هم ممکن است قابل تغییر باشد، وقتی نتوانیم این ها را تفهیم بکنیم، یا اگر بگوییم دیگران هم نتوانند درست بفهمند، منجر به این مسئله می شود، پس ببینید ریشه و منشأ شکل گیری خرافات به نظر من همین است. حالا کنار این سوء استفاده های مالی، سوء استفاده های مقام و قدرت که حالا افرادی که دنبال مقام هستند، دنبال قدرت هستند، جاه طلبی دارند، خوب این ها نقش دارد در این که خرافات شکل بگیرد.
من باز همین جا اشاره کنم که از زمان شروع غیبت افرادی بودند مدعی وکالت بودند در همان عصر غیبت صغری، شما ببینید ائمه ما چقدر برخورد کردند با این کار، چه برخوردهای تند، یعنی خود عرض می کنم که توقیعی که از طرف حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)راجع به بعضی از این ها واقع شده، راجع به احمد بن هلال کرخی که خوب داستانش خیلی معروف است، "احمد بن هلال کرخی" یک آدم هشتاد و هفت ساله بوده از دنیا رفته، زمان امام رضا(علیه السلام)، امام جواد(علیه السلام)، امام هادی(علیه السلام)، امام عسکری(علیه السلام) و هفت سال از دوران غیبت صغری هم بوده، پنجاه و چهار بار حج رفته، بیست مرتبه پیاده رفته این آدم، این آدم ادعای نیابت خاصه کرد، آن وقت ببینید عرض می کنم که از طرف حضرت(علیه السلام) توقیعی که برای حسین بن روح رسیده حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)می فرماید:"قد کان امرنا نفذ الیک فی المتصنع ابن هلال لا رحمه الله لا غفر الله ذنبه و لا اقال عثرته". خدا نیامرزد او را، خدا گناهان او را محو نکند، بعد مذمت های فراوانی که حضرت راجع به این آدم، آدمی که اصلاً مردم آن زمان هم نمی توانستند باور کنند که احمد بن هلال این قدر مورد مذمت امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است، به قاسم بن علا که وکیل حسین بن روح بود گفتند و دوباره تقاضا کرد از حسین بن روح و حسین بن روح نامه نوشت به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) این را در جواب برداشتند نوشتند. ببینید الان هم متأسفانه در زمان ما افرادی هستند که ادعای ارتباط می کنند، ادعای رؤیت می کنند، که خوب یکی از چیزهایی که صریحاً نفی شده در قضیه مهدویت، امروز افرادی درست نقطه مقابل این را دارند ادعا می کنند.
بعد از غیبت کبری آیا امکان رؤیت هست یا خیر؟
من همین جا به آخرین توقیعی که حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به علی بن محمد سَمُری مرقوم فرمودند اشاره می کنم، و این که حالا آیا امکان رؤیت در زمان ما حالا هست یا در زمان ما نیست، خوب من فکر می کنم در این بحث چهار تا نظریه وجود دارد، یک نظریه این هست که اصلاً امکان رؤیت در زمان ما نیست، یعنی بعد از شروع غیبت کبری، اصلاً دیگر به هیچ وجه امکان ندارد.نعمانی صاحب الغیبة، مرحوم فیض در وافی، مرحوم کاشف الغطاء در رساله حق المبین، این ها همین نظریه را دارند. می گویند اصلاً در زمان ما امکان و باب رؤیت به طور کلی مسدود شده است این یک نظریه است. یک نظریه این است که نه برای همه امکان دارد، چه فاسق و چه غیر فاسق. چه عادل چه غیر عادل، چه مسلمان چه غیر مسلمان، بعضی ها هم این نظر را دارند، بعضی ها آمدند یک حد وسطی را انتخاب کردندو گفتند برای آن انسان های پاک، برای صُلَحا، برای آن هایی که زاهد هستند، برای آن هایی که خیلی خیلی عابد هستند امکان رؤیت هست، نظریه چهارم هم این هست که بگوییم رؤیت اختیاری امکان ندارد، اما رؤیت اضطراری و عن غیر اختیارٍمثلاً ممکن است. خوب این نظریات حالا وجود دارد. هر کدامش هم ادله ای دارند، شواهدی دارند، حرف هایی دارند، ولی من می خواهم به این توقیع علی بن محمد سَمُرییک اشاره ای بکنم یک وقتی مرحوم والد ما (رضوان الله تعالی علیه) خود ایشان هم به همین توقیع تمسک می کردند و نظر ایشان این بود که به هیچ وجهی رؤیت، رؤیت اختیاری برای افراد در زمان غیبت کبری وجود ندارد. این که بگوییم آقا یک مرجع تقلید اختیاراً امروز می خواهد برود خدمت امام زمان برسد، ایشان می فرمودند این به هیچ وجهی درست نیست. آن وقت استدلال ایشان به همین توقیع شریف بود که یک وقتی آقای قرائتی خدا حفظش کند آمدند راجع به همین بحث مهدویت یک نواری از ایشان پر کردند که بعداً نشد آن نوار را پیدا کنیم، خیلی بحث های خوبی ایشان آن جا مطرح کردند. ببینید در این توقیع، حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند:"بسم الله الرحمن الرحیم یا علی بن محمد سمری اعظم الله اجر اخوانک"، که خوب این یعنی بوی مردن علی بن محمد هم دارد می آید که از همین حالا اعظم الله اجر اخوانک را حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)دارد بیان می کند."فانک میت"تو به زودی خواهی مرد "ما بینک و بین ستة ایام فاجمع امرک"،کارهایت را جمع و جور کن دیگر،و لا توص الی احد یقوم مقامک بعد وفاتک. تو دیگر کسی را جای خودت به عنوانی که نائب تو بشود که بعدا با من ارتباط داشته باشد قرار نده، "فقد وقعت الغیبة الثانیة"غیبت دوم شروع شد "فلا ظهور الا بعد اذن الله"، دیگر ظهور نیست مگر بعد از اذن خدا، "و ذلک بعد طول الامد" خیلی طولانی مدت است،"و قسوة القلوب"، مردم قسی القلب خواهند شد در اثر این طولانی مدت بودن "و امتلأ الارض جوراً" بعد حضرت می فرمایند "و سیأتی مَن یدعی المشاهدة،الا فمن ادعی المشاهدة قبل از خروج السفیانی و الصیحة فهو کذاب مفتر و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم".
اولاً من عرض کنم این توقیع را صدوق نقل کرده در کمال الدین، شیخ طوسی در الغیبة آورده، قطب راوندی در الخرائج و الجرائح آورده، سید بن طاووس در ربیع الشیعه آورده، عرض بکنم تا برسد مرحوم مجلسی در بحار و اینها، سندش هم سند معتبری است. حالا بعضی ها خواستند بگویند این مرسل است و یا از آن اعراض شده، این حرف ها درست نیست. ببینید روایت توقیع معتبر است از جهت سندی بحثی ندارد، بحث اعراض اصلاً در این جا معنا ندارد، اعراض در مسائل عملی و فتوائی و این ها است، حالا بعضی ها آمدند گفتند علماء از این اعراض کردند. اعراض و لو این که از نظر بحث رجالی وقتی ما می گوییم اعراض مشهور از یک روایتی قادح به آن روایت هست، آن جا مقید نمی کنند که آن روایت حتماً روایت در باب احکام باشد، ولی عرض ما این است که اصلاً در مورد این چطور می توانید بگویید اعراض شده؟ اعراض جایی است که ما کتب فقها را می بینیم، ببینیم بر طبق این روایت عمل نکردند، شما الان می خواهیدبفرماییدکه بر طبق این روایت فقها بر خلافش حرف زدند. کجا؟ اصلاً این بحث که آیا رؤیت امام زمان امکان دارد یاامکان ندارد خیلی هم مطرح نشده در کتب،تا ما بیاییم بگوییم آقا در میان فقها و محدثین از هزار تا،هشتصد نفر قبول نکردندو گفتند نه، امکان دارد رؤیت. لذا اصلاً این بحث نشده، نه این که بخواهم بگویم آن بحث رجالی اختصاص به بحث احکام دارد، منتها در احکام یک ظهوری دارد فتوا بر طبقش می دهد آدم میفهمد که عمل کردند یا نکردند، اما اینجا این حرفا نیست. عمده دلالت این روایت این است که حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید:"و سیأتی من یدّعی المشاهدة"، یدعی المشاهدة یعنی چه؟ یعنی بعد بیاید بگوید من دیروز خدمت امام بودم. حضرت فرمود: "الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحة فهو کذّاب مفترٍ" دروغ گو است افترا می زند. راجع به این توقیع بعضی از بزرگان آمدند گفتند مراد "من ادعی المشاهدة" یعنی کسی که ادعا کندکه من نیابت خاصه دارم.ما جوابمان به این ها این است، حضرت قبلش مقدمه چینی کردند:اول اینکه "فقد وقعت غیبة الثانیه"و اینکه"لا ظهور الا بعد اذن الله" دیگه ظهور تمام شد، یعنی دیگر کسی من را نمی بیند، من را نمی شناسد دیگر، به عنوان حجت خدا من را نمی شناسد. خوب بعد هم حضرت می فرماید من یدعی المشاهدة، کجای مشاهده دارد که من یدعی النیابة، آخر این چه خلاف ظاهری است که ما مشاهده را به نیابت معنا بکنیم، بگوییم من یدعی النیابة.لذا این روایت سندش سند معتبری است، دلالتش هم خیلی دلالت معتبر و روشن است. عرض کردم مرحوم والد ما خیلی نسبت به دلالت این تمسک می کردند.
حالا شما بفرمایید آقا پس این همه تشرّف ها و این ها به چه صورت است؟ ما می گوییم همه اینها روی احتمال است، نمی شود به صورت قطعی گفت واقع شده، ما باشیم و این روایت، حالا اگر ادله دیگری باشد بر این که تشرف باشد که من فعلاً از او اطلاعی ندارم، و اصلاً معنا هم ندارد که دلیل دیگری باشد، وقتی یک چنین بیان محکمی یعنی خود حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند موجود باشد. وقتی بابِ نیابت خاصه بسته شود، ادعاهای رؤیت شروع می شود، از اول حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارند جلوی این فتنه را می گیرند که خوب الان باز هم متأسفانه در زمان ما عده ای ادعا می کنند ما خدمت حضرت می رسیم. همان جریانی که در زمان مرحوم والد ما، ما کاشفش بودیم، جریان آن عرفانیان تهران که همین جا با یک عده از علما و بازاری های تهران آمدند اینجا به من گفتند این آقای عرفانیان صبح و ظهر و شب پشت سر حضرت نماز می خوانند، این طوری ذهن مردم را خراب کرده بودند. این طوری برای خودشان اعتبار درست کرده بودند. ما واقعاً باید به مردم بگوییم این باب را فعلاً خدا بسته. تا وقتی که ان شاء الله ظهور محقق بشود باید به همان وظایفی که اسلام برای ما معین کرده در عصر غیبت به همان وظایف عمل بکنیم.
ببینید باز من همین جا این نکته را اشاره کنم که قبلاً هم یک اشاره اجمالی کردم در زمان ما گاهی اوقات بعضی ها می گویند آقا 1414 زمان ظهور است مثلاً، دوهزار و مثلاً چی زمان ظهور است،2014 حالا، از 1414 رفع ید کردند حالا شد 2014، خوب آقا این همه در روایات دارد "یأتی بغتتاً"،"کذب الوقاتون"، در روایتی دارند که امام باقر علیه السلام سه بار فرمود:"کذب الوقاتون کذب الوقاتون کذب الوقاتون" معلوم می شود در زمان ائمه هم آن ها مبتلا به یک چنین جُهلا و خبثایی بودند که وقت را معین می کردند. ما حق نداریم وقت را معین کنیم،حتی حق نداریم بگوییم زمان ظهور نزدیک است. ما نمی توانیم بگوییم.
پس با توجه به فرمایشات حضرتعالی این کتابهایی که به صورت داستان ملاقات ها و نقل دیدارها و کرامات اخیرا منتشر می شود ،مطالبش صحت ندارد؟
خوب شما دیدید که آن آقای ابطحی اولین کتابی که راجع به ملاقات با امام زمان ایشان نوشت چه بود؟من مستندم آقای سیدان و مرحوم آقای فلسفی و چندنفر از علمای بزرگ مشهد بودند که یکی از دوستان ما از قول آنها برای من نقل کرد که گفت این آقای ابطحی را خواستند گفتند این ها چی چی است که نوشتی، خودش گفته بود من برای توجه جوانان به امام زمان این ها را جعل کردم. این راجع به این. حالا ببینید نقل هایی که راجع به موارد دیگر هم می شود، می گویم حالا ما اگر بگوییم که آقا فرض کنید می گوییم فلانی تشرف پیدا کرده، شاید این طور بوده، اگر به عنوان لعلّ باشد می توانیم بپذیریم اما به عنوان قطعی نمی توانیم بپذیریم. به هیچ وجه.
پس شما معتقدید نباید چنین کتابها یا گفتارهایی منتشر و توزیع شود؟
دامن زدن به این ها ضربه زدن به دین است و منحرف کردن مردم از قضیه اصلی انتظار و از حقیقت انتظار است. اصلاً حالا سؤال این است مگر در زمان حضور ائمه(علیهم السلام) ، مگر در زمان حضور خود رسول خدا یک عده از منافقین نمی رفتند خدمت رسول خدا، حالا اگر ما بیاییم بگوییم این آقا رفته خدمت حضرت،آیا اصلا این دلیل می شود بر خوبی این آدم، این ها دلیل نمی شود، ما این قدر این بحث بسیار پر مغز را خالی کردیم، خالی کردیم، به پوسته اش رساندیم، و به مردم می گوییم شما هم به این پوسته توجه داشته باشید. اما انتظار حقیقتش چیست، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ما چه می خواهد. خدا از ما چه می خواهد، فکر مردم را از این مسائل منحرف بکنیم، واقعاً این کتاب ها اثر مخربش این است و ان شاء الله باید حوزه های علمیه و بزرگان و مراجع یک فکری بکنند، این کتاب ها که روز به روز دارد توسعه هم پیدا می کند و من شنیدم همین اواخر آیت الله سیستانی هم گلایه شدیدی کردند از نشر این کتاب ها، طلبه های ما باید متوجه باشند. من این قضیه را عرض بکنم. یک وقتی یکی از آقایون یک کتابی نوشته بود راجع به رجبعلی خیاط، آمد پیش مرحوم والد ما، مرحوم والد ما فرمود برخی از مطالبی که در این کتاب نوشتی کذب است و برای ایشان استدلال هم کرد.ببینید علما باید برخورد کنند. این کتاب ها را باید جلوگیری کنند. ما اصلاً در این نحوه کراماتی که الان امروز برای بعضی افراد دارند مطرح می کنند، این ها واقعیت ندارد. البته بزرگان ما از جهت زهد در زندگی، عبادت، این ها مراتب بسیار بالایی داشته اند. بیاییم این ها را برای مردم بیان کنیم و جهات علمی ایشان را به مردم بشناسانیم، خوب شما ببینید امام (رضوان الله تعالی علیه) را - من بین خودم و خدا دارم می گویم، به مقدار فهم ناقص خودم دارم می گویم، خدامی داند هیچ تعصبی هم در این جهت که حالا امام استاد پدر ما بوده، ما ها عشق به او می ورزیم، این ها واقعاً نیست، خدا می داند، ولی من معتقدم- اصلاً حقیقت ولایت را کسی که در درجه اعلای آن فهمیده، امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) است، کتاب هایش شاهد بر این است، زندگی اش شاهد بر این است، زندگی شخصیش زندگی سیاسی اش، همه چیزش، اصلاً آن ولایتی که امام(رضوان الله تعالی علیه) فهمید بسیاری از ما ها عاجز از فهم و درک او هستیم، خوب این امام(رضوان الله تعالی علیه) چطور نیامده این ادعاها را راجع به مسأله ولایت داشته باشد و هر روز، خوب می توانست برای خودش این کرامت ها را درست کند ولی ما می بینیم یکی از برجستگی های زندگی امام این است که اجازه نداده که این مسائل در زندگی او راه پیدا کند، اصلاً نمی گذاشته توهّم این بشود، تا می گفتند آقا ما امام را درماه دیدیم، همان اوایل انقلاب من یادم هست، چه برخورد تندی کرد ایشان، اصلاً چه برخورد سازنده ای کرد، یا کسانی که می رفتند در خدمت ایشان گاهی اوقات یک تعابیر خیلی غلو آمیز می کردند چقدر این ها، امام برخورد کرد در آن قضیه یا شما ببینید مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را، آخر شما این همه مراجع و بزرگان ما داشتیم، کدامشان این ادعا ها را داشتند، کدامشان این کرامت ها را برای خودشان مطرح کردند ولی این قضیه را من شنیدم یک وقتی مرحوم ایت الله بر وجردی می آید تو بیرونی می نشیند، مجلس روضه ای بوده چه بوده، آن سخنران یا یک کسی در مجلس می گوید برای سلامتی امام زمان و آیت الله بروجردی صلوات، ایشان ناراحت می شود پا می شود و می گوید من چه کسی هستم که اسم من را کنار اسم امام زمان گذاشتی، حالا ما بیاییم بگوییم آقا یک آقایی صبحانه اش با امام زمان است ناهارش با امام زمان است شامش هم با امام زمان است خوب این که درست نیست. باید علمای ما، بزرگان ما واقعاًبا این عقاید خلاف برخورد بکنند. ما آرزویمان این است که اعمالمان مورد رضایت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد ما اعتقادمان این است که آن حضرت تا اندرون قلبمان را آگاه است. آیا این اعتقاد از حضور ظاهری کمتر است؟ اگر من در خلوت خودم معتقد باشم که حضرت ناظر بر اعمال من است، آیا این از آن تشرّف ظاهری کمتر است؟ یا این مهم است؟ چه شیّادهایی بودند ادعای تشرف را می کردند اما نه به مال مردم رحم کردند نه به عِرض مردم رحم کردند نه به ناموس مردم رحم کردند. ماها باید آن چه که خود ائمه(علیهم السلام) فرموده اند عمل کنیم.فرمودند ما نظارت داریم بر شما، بر اعمال شما آگاهیم، اعمال شما بر ما عرضه می شود، این ها چیزی است که حقیقت است. این ها ارزش دارد بیاییم این ها را به مردم بگوییم. بگوییم تو تنها هم که هستی، توی خانه خود هم که هستی، در دل شب هم که هستی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ناظر بر توست. این را بیاییم نهادینه بکنیم به جای این جعلیات و حرف های باطل.
منبع: هفته نامه حریم امام
.
انتهای پیام /*