روز دهم اسفند 1357 یکی از تاریخیترین روزهای پر شور و شادیآفرین برای مردم قم به شمار میآید؛ از آن رو که حضرت امام از آن شب ظلمانی که او را به تبعید بردند و از آن پس یاد و نام او همواره زمزمه نیمهشب خداپرستان این مرز و بوم بود، بعد از بیش از 14 سال دوری اکنون داشت نزد این مردم باز میگشت. حال و هوای مردم قم در این روز وصف ناشدنی است. جمعیت در تمام سطح شهر از کوچه و خیابان و بازار و میادین موج میزد و تا کیلومترها جاده قم به تهران را پوشانده بود. گویی شهر همه یکدل شده بود و این دل به یاد او میتپید؛ یا همه یک چشم شده بود در انتظاری شیرین به شیرینی وصل و لقاء؛ با چنین اوصافی حضرت امام وارد قم شد و عالیترین جلوههای محبت و دوستی و صمیمت و عشق رقم خورد.
حضرت امام پس از ورود به قم، ساعتهای زیادی طول کشید تا در ازدحام مردم بتواند وارد مدرسه فیضیه شود و با کلام گهربار خود آیههای حکمت و نور بر جان این مردم جاری سازد. در این بیانات ضمن تشکر از عواطف و احساسات مردم بزرگ قم، و قدردانی از اقدامات آنها در تجدید حیات اسلام نکاتی چند را متذکر شدند. (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 401 و 402)
آنچه در ادامه می آید متن کامل سخنرانی حضرت امام خمینی در جمع اهالی قم و دیگر شهرستان ها در مدرسه فیضیه است. حضرت امام(س) در سخنان خود در این دیدار به تبیین نتایج مبارزات ملت ایران پرداخته و برنامه هاى رفاهى مادى و معنوى انقلاب را تشریح کردند.
اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جنایات دودمان پهلوى
من از عواطف شما ملت ایران تشکر مى کنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش نمى کنم. من از عهده تشکر شما برنمى آیم. من از خداى تبارک و تعالى سلامت و سعادت ملت ایران را خواستارم.
ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، تجدید حیات کرد براى اسلام و مسلمین؛ کوششهاى قریب سیصد ساله استعمار و اجانب را خنثى کرد. قریب سیصد سال اجانبْ تبلیغات کردند: تبلیغات بر ضد اسلام، تبلیغات بر ضد همه ادیان، تبلیغات بر ضد روحانیت. در زمان این پدر و پسر این تبلیغات اوج گرفت. این عمال اجنبى در این پنجاه و چند سال تمام حیثیات ملت ما را پایمال کردند. این پدر و پسر خیانتها کرده اند که روى تاریخ را سیاه کرده است. این پدر و پسر جنایتهایى در ایران کرده اند که ما نمى توانیم عُشر او، صد یک او را بیان کنیم. اینها ملت ما را به اسارت کشاندند؛ اینها خزاین ما را به یغما برده اند؛ اینها نیروى انسانى ما را از بین بردند. از همه مهمتر نیروى انسانى است. کوشش کردند که جوانهاى ما را عقب نگه دارند، دانشگاههاى ما را عقب نگه دارند، مدارس علمیه ما را نگذارند مشغول به کار خودشان باشند.
بیمه شدن اسلام با شهادتها
من از شما ملت ایران و از شما قمیها باید تشکر کنم که در این قیام یکى دو ساله اخیر تمام نقشه هاى آنها را [نقش ] بر آب کردید و عمال استعمار را از مملکت خودتان راندید، و بقیه اى که مانده اند اینها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را کوتاه کردید؛ منفعت خواهان را، چپاولگران بین المللى را، دستشان را قطع کردید. خون دادید، جوان دادید لکن خون و جوان شما به نفع اسلام و براى اسلام بود. اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داشته باشیم که خونمان یا جوانانمان در راه او شهید شود. اسلام شهیدان زیاد داشته است. امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- شهید اسلام است و براى اسلام شهادت پیدا کرد. حسین بن على در راه اسلام شهید شد. ما باکى از شهادت نداریم، ما باکى از کشته دادن نداریم. شما ملت ایران که با خون خود، با جوانهاى خود اسلام را بیمه کردید، دست اجانب را قطع کردید، شما بر همه ما منت دارید. من از همه شما منت مى کشم؛ من خادم همه شما هستم. من نمى توانم شکر این نعمتى که به ما داده است و آن، غیرتمندان ایران- سرتاسر ایران- است، نمى توانم از عهده شکر آنها برآیم.
خرابى کشور و آبادانى گورستانها
شما این راه را تا اینجا رساندید. اینها رفتند از ایران و یک مملکت خرابى و یک قبرستانهاى آبادى براى ما گذاشتند. قبرستانهاى ما را با قبرهاى جوانهاى ما آباد کردند و مملکت ما را خراب کردند. آشفتگى مملکت ما و از هم ریختگى مملکت ما طورى نیست که بتوان با یکى دو سال و با مدت قلیل جبران کرد. این محتاج به این است که همه ملت ایران دست به هم بدهند و با هم این خرابه را آباد کنند. ننشینند که دولت آباد کند؛ دولت نمى تواند آباد کند. ننشینند که روحانیت آباد کند؛ روحانیت تنها نمى تواند آباد کند. همه با هم، همه با هم، از کشاورز و کارگر تا صانع و ملّا، تا روحانى و دانشگاهى، تا ادارى و ارتش، همه با هم، همه با هم باید کمک کنند. این نهضت که تا اینجا رسیده است نیمه راه است؛ فقط دزدها را بیرون کردید، خرابکارها را بیرون کردید؛ لکن خرابه مانده است. مهم براى [ما] خرابه است؛ مهم این است که این خرابه اى که براى ما گذاشته اند با همت والاى شما، با همت عظیم ملت بزرگ ایران، این خرابه از سر آباد شود.
ضرورت بیدارى و هوشیارى ملت
بیدار باشید! هوشیار باشید! مفسده جوها در کمینند، اجانب در کمینند. آنها نخوابیده اند، شما [هم ] نباید بخوابید؛ شما باید هوشیار باشید. آنها مشغول نقشه هستند از طریقهاى مختلف، با فرمهاى مختلف. آنها مى خواهند حالا که رژیم منحط سلطنتى از بین رفت، با فرمهاى دیگر به میدان بیایند و باز همان منافع را تجدید کنند و باز همان چپاولگریها را بکنند و باز همان اختناق را از سر بگیرند.
ملت عزیز بیدار باشید! ما به هر چه دست مى گذاریم خراب است. فرهنگ ما خراب است، باید تجدید بشود. فرهنگْ فرهنگِ استعمارى است، باید زیرورو بشود. معلمان استعمارى باید بروند. آنهایى که تا کنون در خدمت استعمار و رژیم سلطنتى بودند باید بروند [و] به جاى آنها پاکدامنها بیایند، دانشمندان پاکدامن بیایند. ما بسیار بسیار آشفتگیها داریم. ما باید همه با هم به این آشفتگیها خاتمه دهیم، به این خیانتها خاتمه دهیم. با هوشیارى و بیدارى نهضت خود را از دست ندهید. اگر خداى نخواسته این نهضت رو به سردى برود، آمادگىِ برگشتِ همان مصایب را داشته باشید. اگر بخواهید ایران را نجات بدهید، اسلام را نجات بدهید، قرآن کریم را نجات بدهید، باید این نهضت را نگه دارید. در مواقع مقتضى تظاهر کنید، اجتماعات کنید. دیگر امروز تظاهرات تظاهراتِ غیر آرام نیست. باید این نهضت محفوظ بماند، باید این ملت زنده بماند.
اسلام در خدمت مستضعفان
گذشت آن زمانى که یک پاسبان بر ما حکومت مى کرد؛ گذشت آن زمانى که یک استاندار بر ما حکومت مى کرد؛ گذشت آن زمانى که یک ستاره دار بر ما حکومت مى کرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. این نعمت را قدر بدانید، سستى و سردى به خودتان راه ندهید؛ نگویید که او رفت و تمام شد. خیر، استعمار مطالعه کرده است؛ سیصد سال یا بیشتر مطالعه کرده: مطالعه روحیات شما را کرده است، مطالعه طوایف مختلف ایران را کرده است؛ به این نتیجه رسیده است که باید اختلاف بیندازد بین طوایف مسلمین؛ اختلاف بیندازد در هر شهر؛ اختلاف ایجاد کند. با نغمه هاى مختلف شما را از هم جدا کند: روحانیت را از مسلمین جدا کند، دانشگاه را از روحانیین جدا کند، کارگر را از مردم و از روحانیین جدا کند. روحانیت در خدمت کارگر است؛ اسلام در خدمت مستضعفین است. اینها که دعوى مى کنند که کارى نشده است، اینها براى تفرقه اندازى است. کار بسیار بزرگ شده است؛ لکن [کار] بزرگتر هم مانده است. اگر کسانى درصدد تفرقه اندازى شدند، آنها را از خودتان طرد کنید، اجازه ندهید که حرفهایى بزنند که تفرقه بیاورد. کارگران بیدار باشند! اینها مى خواهند عصر سابق را برگردانند. کشاورزان بیدار باشند! اینها مى خواهند شما را باز به شکست کشاورزى بکشانند. شما کشاورزان، که بزرگترین پشتیبان ملت هستید، باید به کار کشاورزى خودتان ادامه بدهید. الآن وقت کشت است، کشت بهاره بکنید. شما کاسبها و کسبه و تجار محترم، در ارزاق عمومى با مردم مراعات کنید؛ گرانفروشى را کنار بگذارید، حس تعاون پیدا کنید؛ حس انسانیت پیدا کنید. ضعفا را مراعات کنید؛ تخفیف بدهید. از گرانى، از گران قیمت کردن اجناس، از گرانفروشى اجناس اجتناب کنید. همه با هم باشید. برادرید شما. همه اقشار برادرند؛ همه با هم باشند. مراعات هم را بکنید. از آن چیزهایى که در این پنجاه سال در بین شما زیاد شد از قبیل دروغ گفتن، از قبیل خدعه کردن، از قبیل گرانفروشى، از اینها احتراز کنید. امروز سایه اسلام روى سر شماست؛ امام زمان به شما نظر دارد، پیغمبر اکرم به شما نظر دارد، خداى تبارک و تعالى پشتیبان شماست.
داراییهاى دودمان پهلوى
ما بسیار کارها در پیش داریم که باید من بعضى از آنها را براى شما عرض کنم. من در این آخر که از تهران مى خواستم بیرون بیایم، دستور دادم که تمام املاک و دارایى سلسله منحوس پهلوى و تمام دارایى آن اشخاصى که وابسته به او بودند و این ملت را چاپیدند مصادره بشود. براى طبقه ضعیف مسکن ساخته بشود. [در] سرتاسر ایران براى ضعفا مسکن مى سازیم. همین دارایى شاه سابق و خواهر و برادرش براى یک مملکت، براى آباد کردن یک مملکت کافى است. ما عمل مى کنیم، حرف نمى زنیم. تمام کمیته هایى که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفى کردند و اتباع آنها بردند و مخفى کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکى که شماره اش را بعد تعیین مى کنند تحویل بدهند که براى کارگرها، براى مستضعفین، براى بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگى آنها را مرفه کنند.
آبادى دنیا و آخرت به وسیله اسلام
ما علاوه بر اینکه زندگى مادى شما را مى خواهیم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مى خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط مى سازیم، آب و برق را مجانى مى کنیم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مى کنیم براى طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت مى دهیم؛ شما را به مقام انسانیت مى رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما، هم دنیا را آباد مى کنیم و هم آخرت را. یکى از امورى که باید بشود همین معناست که خواهد شد. این دارایى از غنایم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و من امر کرده ام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهاى دیگر در امور خواهد حاصل شد؛ لکن یک قدرى باید تحمل کنید. به این نغمه هاى باطل گوش نکنید؛ آنها حرف مى زنند ما عمل مى کنیم. آنها شما را مى خواهند دلسرد کنند از اسلام؛ اسلام پشتیبان شماست.
حاکمیت فرم و قانون الهى
ما پس از این، راجع به بانکها هم طرحهایى داریم که از این وضع رقّتبار برگردد، از این وضع استعمارى برگردد. باید تمام این کاخهاى وزارتخانه را، وزارتخانه ها را که میلیونها، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است، باید اینها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامى. این فرمْ فرم خارجى است، فرم اجنبى است، فرم طاغوت است. در دادگسترى «کاخ» درست شده است لکن دادگسترى نیست، دادخواهى نیست، فقط کاخ است. کاخها باید برود، دادخواهى به جاى آن بنشیند. بانکها بتدریج باید تعدیل بشود، و «ربا» بکلى قطع بشود.
من باید به مَصادر امور بگویم که، اخطار کنم که، این قدر ضعف نفس به خرج ندهید! دنبال این نباشید که فرم غربى پیدا کنید. بیچارگى ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربى پیدا کنیم، دادگسترى ما دادگسترى غربى باشد، قوانین ما قوانین غربى باشد.
این قدر ضعیف النفس نباشید! ما قانون غنى داریم؛ ما قانون الهى داریم. آنهایى که فرم غربى را بر فرم الهى ترجیح مى دهند، اینها از اسلام اطلاع ندارند. آنهایى که مى گویند نمى شود اسلام را در این زمان پیاده کرد، براى این [است ] که اسلام را نشناخته اند؛ نمى فهمند چه مى گویند.
مبارزه با فساد و محو آثار طاغوت
ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهى از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگى به دولت، با یک همچو وزارتخانه اى که تأسیس خواهد شد ان شاء اللَّه مبارزه با فساد مى کنیم؛ فحشا را قطع مى کنیم؛ مطبوعات را اصلاح مى کنیم؛ رادیو را اصلاح مى کنیم؛ تلویزیون را اصلاح مى کنیم؛ سینماها را اصلاح مى کنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغاتْ تبلیغات اسلامى، وزارتخانه ها وزارتخانه هاى اسلامى، احکامْ احکام اسلام. حدود اسلام را جارى مى کنیم؛ خوف از اینکه غرب نمى پسندد نمى کنیم.
غربْ ما را خوار کرد؛ غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غربزده کردند؛ ما این غربزدگى را مى زداییم. ما با ملت ایران، با همراهى ملت ایران، با پشتیبانى ملت ایران، تمام آثار غرب را- تمام آثار فاسده، نه آثارى که تمدن است- تمام اخلاق فاسده غربى را، تمام نَغَمات باطله غربى را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدى» ایجاد مى کنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهى باشد، آرمهاى ایران نباید آرمهاى شاهنشاهى باشد؛ باید آرمهاى اسلامى باشد. از همه وزارتخانه ها، از همه ادارات، باید این «شیر و خورشید» منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.
تضعیف اسلام در تضعیف دولت و ارتش است
آقا بیدار باشید! دولت بیدار باش! ملت بیدار باش! کم کم شما را دوباره نکشانند به آنجا. از الآن باید این مسائل حل بشود. البته تدریج هم مى خواهد؛ تدریج دارد اما شروع مى کنیم، ما شروع مى کنیم! البته مهلت هم مى دهیم به دولت؛ باید مهلت بدهیم. به این حرفهایى که زده مى شود در اطراف که «چه شد، چه کردید، چه خواهد شد»، به اینها گوش ندهید؛ اینها مى خواهند تضعیف کنند دولت ما را. تضعیف دولت ما تضعیف اسلام است. دولتْ دولت اسلام است. تضعیف ارتش ما تضعیف اسلام است. تضعیف نکنید. البته تصفیه مى شود؛ تمام ادارات تصفیه مى شود، تمام وزارتخانه ها تصفیه مى شود. دزدها بیرون مى روند، خیانتکارها بیرون مى روند. لکن همه خیانتکار نیستند؛ امَنا باقى مى مانند، عزیزند.
شما ملت ایران پنجاه و چند سال- آن قدرى که جوانهاى ما، یک قدرى مُسِنهاى ما یادشان است یا بیست سال- آنکه همه شما تقریباً یادتان است- صبر بر همه مصایب کردید تا صبرتان تمام شد. یک مقدار هم مهلت بدهید که دولت کار خودش را بکند. البته بعضِ انتصابات، اشتباه بوده است- عمداً نبوده است؛ دولت عمداً خلاف نمى کند. بعضِ انتصابات اشتباه بوده است. و همین طور ستاد ارتش- رئیس ستاد- خیانت عمدى نمى کند؛ نصب خائن را عمداً، نمى کند. اشتباه ممکن است. هر جا اشتباه شد تذکر بدهید؛ تضعیف نکنید. آنهایى که مى گویند شما باید اینها را تضعیف کنید یا تبلیغاتى مى کنند که موجب تضعیف است، آنها خائنند؛ آنها مى خواهند که دولت را تضعیف کنند، ارتش را تضعیف کنند تا از نو یک سازمان دیگرى درست کنند که ملت و همه چیز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بیدار باشید!
آرمان ملت، «جمهورى اسلامى»
ما تا آخرْ نفس ایستاده ایم. من این یک سال، دو سال آخر عمر را وقف شما کرده ام. از شما مى خواهم، از ملت مى خواهم که این نهضت را نگه دارند تا تأسیس حکومت عدل اسلامى. از آن وقت تا حالا مى گفتید تا مرگ این کذا «1» نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامه حکومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنکه ملت ما مى خواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمکراتیک، نه جمهورى دمکراتیک اسلامى؛ «جمهورى اسلامى»
آنچه که من از شما ملت ایران مى خواهم، این است که بیدار باشید؛ خون عزیزان خودتان را هدر ندهید. کلمه «دمکراتیک» را از آن نترسید؛ یا حذفش را نترسید. این فرمِ غربى است؛ ما فرمهاى غربى را نمى پذیریم. ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمى پذیریم. آنکه خون داده همین توده بوده است؛ آنکه جوان داده است، همین توده بوده است. یک دسته اى بیرون بوده اند، اشراف و اعیان هم بالاها نشسته بودند، و شما خون دادید؛ شما جوان دادید؛ خانه هاى شما را سوزاندند. آنکه شما مى خواهید آن باید بشود نه آنکه آنهایى که از اروپا و خارج آمده اند مى خواهند؛ نه آنکه اعیان و اشراف مى خواهند؛ نه آنکه حقوقدانها مى خواهند. آنکه شما مى خواهید میزان است. آنکه خون داده باید حرفش را شنید؛ رأى او مُتَّبَع است.
هشدار به روزنامه ها
روزنامه ها خودشان را اصلاح کنند؛ خیانت نکنند به اسلام و مسلمین، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبلیغات سوء را منعکس نکنند؛ توطئه ها را جلوگیرى کنند لکن همه مردم در آرا آزاد [ند]. وقتى رفراندم اعلام شد، رأى من حکومت جمهورى است، «جمهورى اسلامى» است. هر کس، هر کس که تبعیت از اسلام دارد، جمهورى اسلامى باید بخواهد. لکن، تمام مردم آزادند که آراى خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتى مى خواهیم، بگویند که ما برگشت محمد رضا پهلوى مى خواهیم؛ آزادند! بگویند که ما رژیم غربى مى خواهیم؛ «جمهورى باشد لکن اسلام نباشد»!
آزادى آرا در اسلام
[از] این آدمى که مى گوید جمهورى باشد اسلام نباشد، باید پرسید که از اسلام چه مى دانى و چه دیدى؟ چه بدى از اسلام دیدى؟ باید به آن گفت که این اسلام است که طاغوت را قطع کرد نه مردم؛ ایمان، طاغوت را قطع کرد نه من و تو! از اسلام چه بدى دیدى؟ آنکه مى گوید ما جمهورى دمکراتیک مى خواهیم یعنى جمهورى به فرم غرب، از اسلام چه بدى دیدید؟ چه مى دانید از اسلام؟ اسلام تأمین آزادى، استقلال، عدل [است ]. اسلام شخص اول مملکتش با یکى از رعایا فرق نداشت بلکه پایین تر از او بود در استفاده از مادیات. آزادى آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را مى زدند. ما حجت داریم. کسى که حجت دارد از آزادى بیان نمى ترسد لکن توطئه را اجازه نمى دهیم. اینها حرف ندارند، توطئه مى کنند. ما آنها را دعوت کردیم، کسانى را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفى دارید بیایید در تلویزیون بگویید؛ مباحثه مى کنیم با هم. تا حالا حاضر نشدند.
نمونه بودن قم
من از عواطف ملت ایران و از عواطف هموطنیهاى خودم، قمیها [تشکر مى کنم ] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر مى شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدرى بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود؛ با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاک جوانان، سرمشق همه شدید. و الحمد للَّه تمام ملت ایران، سرتاسر ملت ایران، با هم هم صدا شدند. و این قدرت الهى بود که طاغوت را شکست؛ این قدرت الهى بود که ابرقدرتها را از بین برد، و خواهد برد. ما دیگر اجازه نمى دهیم ابرقدرتها دخالت در مملکت ما بکنند.
روحانیون احیاگران اسلام
از اختلافات دست بردارید. رمز پیروزى ما اتحاد بود، همبستگى بود. از حوزه هاى علمیه تجلیل کنید ... به حرفهایى که مى زنند و مى خواهند شما را از حوزه ها جدا کنند، از مراجع جدا کنند، گوش ندهید. اینها غرض دارند. این حوزه هاى علمیه است که اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانیون نبودند از اسلام خبر نبود. آنکه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سیاه، در این زمانهاى سیاه، همین روحانیین بودند. پشتیبانى کنید از اینها.
حوزه هاى علمیه در هر جا هست- در هر جا- حوزه هاى علمیه هم بیدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزى نیست که حوزه هاى علمیه مثل سابق عمل کنند. سابقْ وضع دیگر داشت، حالا وضع دیگر. حوزه هاى علمیه بیدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عین خود قرار بدهید. فضلا، طلاب علوم دینیه! تقوا، تقوا، تنزیه نفس، مجاهده با نفس. یک مجاهد با نفس مى تواند بر یک امت حکومت کند. مجاهده کنید، تهذیب کنید ... حوزه هاى خودتان را. همه باید تهذیب کنند خودشان را؛ همه ملت موظفند که تهذیب کنند.
اسلام، مکتب انسان سازى
مکتبِ اسلام مکتبِ تهذیب است؛ قرآن کتاب آدم سازى است؛ اتکال به قرآن بکنید. تعلیم از تعالیم عالیه اسلام بگیرید؛ اسلام انسان درست مى کند، همان که اجانب، ابرقدرتها از او مى ترسند؛ از انسان مى ترسند و اسلام را مى کوبند چون مکتب انسان سازى است. از آدم مى ترسند و مدارس و دانشگاهها را مى کوبند .... اینجاها مرکزى باشد که آدم درست کنند؟! یک آدم یک ملت را درست مى کند. رسول اکرم یک آدم بود، یک انسان کامل بود و یک عالَم را تهذیب کرد. و یک فاسد یک ملت را فاسد مى کند. یک محمد رضا پهلوى یک ملت را رو به فساد مى کشاند. خداوند تعالى به همه شما نصرت عنایت کند. خداوند تعالى اسلام را تقویت کند. خداوند تعالى این روح نهضت را زنده نگه دارد. خداوند تعالى این قدرت اسلامى را حفظ کند. خداوند تعالى به مراجع و علماى ما عزت و عظمت عنایت کند. خداوند تعالى به ملت ما شجاعت عنایت کند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
(صحیفه امام، ج 6، ص: 269- 279)
.
انتهای پیام /*