امام خمینی در سخنرانى در جمع واعظان و خطیبان مذهبى در آستانه ماه محرم در تاریخ 14 آبان 1359 با اشاره به اینکه ما ملت گریه نیستیم بر سیاسى بودن احکام اسلام و موضوع مأموریت رضا خان در دین زدایى وسیاسى بودن احکام اسلام تاکید کرده و در این باره می فرماید:
در آن وقت، یکى از حرفها که هى رایج بود، مىگفتند: «ملتِ گریه»؛ براى اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسى که خودش در مجالس روضه مىرفت و آن بازیها را در مىآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر مىفهمیدند و آن را مىخواستند از بین ببرند؟ قضیه عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگرى آنها مىفهمیدند و روى آن میزان عمامه را با آن مخالفت مىکردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها این را که مىخواهند، عمل کنند و از این مجالس عزادارى یک کارى مىآید که نمىگذارد اینها کارشان را انجام بدهند.
فلسفه عزادارى براى سید الشهدا (ع) از نگاه امام
وقتى یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را مىگویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم براى سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریهها دارد و نه این گریهها خودش- فى نفسه- کارى از آن مىآید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع مىکنند و یک وجهه مىدهند، سى میلیون، سى و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه مىروند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور مىتوانند بسیج کنند براى یک مسأله. این جنبه سیاسى این مجالس بالاتر از همه جنبههاى دیگرى که هست. بیخود بعضى از ائمه ما نمىفرمایند که براى من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمىگویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکى نیست. مسأله، مسئله سیاسى است که ائمه ما با همان دید الهى که داشتند، مىخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههاى مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند.
امام معتقد بود غالب مسائل اسلام سیاسی است
مسائل اسلام، مسائل سیاسى است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهاى دیگرش. اجتماعاتى که اسلام بعضىاش را فرض کرده است، واجب کرده است و بعضىاش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش کرده است اینها یک مسائل سیاسى است، قضیه مکّه یک مسئله [سیاسى است.] اجتماع در مکّه در این محافل مختلف با آن یکپارچگى مردم، که از همه بلاد مسلمین واجب شده است که بیایند در آنجا، بروند چه بکنند، چه بکنند [سیاسى است.] خدا که احتیاج به عبادت من و تو ندارد. خداى تبارک و تعالى مىخواهد که مردم را مجتمع کند، واجب کرده است اینها را که جمع بشوند در آنجا و مسائل اسلام را طرح کنند و حل کنند. مع الأسف، در اثر بىاطلاعى ماها، در مکّه مجتمع مىشوند، لکن به مسائل خودشان درست نمىرسند. حالا اخیراً یک قدرى بهتر شده است، لکن اگر مسلمین در یک همچو مجلس بزرگى- که از تمام دنیا مجتمع شده است و هیچ قدرتى نمىتواند این طور مجلس را درست بکند، دولتها هر چه زحمت بکشند یک عدهاى از مملکت خودشان را مىتوانند یک جایى جمع کنند یا از چند تا مملکت- خداى تبارک و تعالى مردم را، مؤثرها را برایشان فرض کرده است که مجتمع بشوند در آن مجالسى که در مکّه هست و همه با هم آنجا جمع بشوند. نکته سیاسى این اجتماع این است که اولًا، خودشان مطلع بشوند از حالات هم، تفاهم کنند با هم، برادر باشند با هم، برادرى کنند با هم و مسائل بلاد خودشان، ممالک خودشان را طرح کنند در آنجا و چارهجویى کنند براى مسائل خودشان. ما اگر، همین حج را به آن معنایى که روح حج اقتضا مىکند، عمل مىکردیم، این گرفتاریهاى زیادى که براى مسلمانها پیش آمده است، پیش نمىآمد.
امام موافق طرح مسائل سیاسى- اجتماعى در مجالس عزادارى بود
لکن این به آن معنا نیست که ما در آن مسئلهاى که همه با هم باید مجتمع بشویم براى کوبیدن ابرقدرتها، از آن مسأله دست برداریم و برویم این کار را بکنیم. نخیر، هر دو را باید بکنیم. مجالس سر جاى خودش باید باشد و مجالس عزا باید باشد و اهل منبر باید این شهادت امام حسین- سلام اللَّه علیه- را زنده نگه دارند و ملت باید با همه قدرت این شعائر اسلامى را، خصوصاً این را، زنده نگه دارند. با زنده نگه داشتن او، اسلام زنده مىشود: انا مِنْ حُسَیْن «1» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش، معنا این است که حسین مال من است و من هم از او زنده مىشوم. از او [نقل] شده است.
این همه برکات از شهادت ایشان است، با اینکه دشمن مىخواست آثار را از بین ببرد؛ آنها درصدد بودند که اصل بنى هاشمى در کار نباشد. «لَعِبَت هاشمُ بالکذا» «2» این حرف بود. آنها مىخواستند اصل اسلام را ببرند و یک مملکت عربى درست کنند و این کارشان اسباب این شد که عرب و عجم و همه، همه مسلمین توجه پیدا کردند که نه، قضیه، قضیه عربیّت و عجمیّت و فارسیّت و اینها نیست، قضیه خدا و اسلام است.این مجالس را حفظ کنید. همه مجالسى که اجتماعات دینى است، اجتماعات اسلامى است، اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مىدارد. جماعات را حفظ کنید. جمعه را حفظ کنید. اعیاد اسلامى را، شعایرى که در آن هست، حفظ کنید و مجالس عزا را با همان شکوهى که پیشتر انجام مىگرفت و بیشتر از او، حفظ کنید و اهل منبر- ایّدهم اللَّه تعالى- کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامى و مسائل سیاسى- اسلامى. مسائل اجتماعى- اسلامى و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم. صحیفه امام، ج13، ص 323
.
انتهای پیام /*