علی محمد بشارتی: گاه انسان قلم به دست میگیرد تا در باره شخص و یا شخصیتی اظهار نظر کند که فرد مورد نظر دارای عنوانی در جامعه و یا موقعیت ممتازی در اجتماع است. از آنجایی که عنوان و موقعیت افراد تأثیر اجتناب ناپذیری در برداشت نویسنده دارد چنین نوشتاری دور از خبط و خطا و غلو و اغراق نیست. ولی اظهار نظر درباره در گذشتگان این محدودیتها را ندارد. البته هستند افرادی که وقتی قصد دارند درباره اندیشمندان و بزرگان و علما گذشته چیزی بنگارند چون زحمت مراجعه به اسناد و مدارک را بخود نمی دهند یا نوشتههایشان کم محتوا و یا غلو آمیز است. به قول شاعر: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند. امروز وقتی که قلم برداشتیم تا در مورد شخصیت حاج آقا مصطفی خمینی مطلبی بنویسیم احساس میکنیم که هیچ محظوری وجود ندارد. چون نوشتن و یا ننوشتن برای نویسنده یکسان است. پس هر چه بنویسیم و مینویسیم به دور از احساسات است. وان شاءالله برای خداست.حاج آقا مصطفی یک شخصیت ارزشی و الهی بود. او به راستی دلداده خدا و وابسته به اجداد طاهرین خود ائمه معصومین و خاکسار در گاه حضرت اباعبدالله الحسین و دوستار مردم و وابسته به حوزه علمیه و با احترام نسبت به مراجع و علما و طلاب و اساتید حوزههای علمیه بود. مردم دار بود. خوش اخلاق و با صفا بود. متین، معتقد، متهجد، مبارز، اهل حل و عقد مسائل بود. از رنجهای مردم عذاب میکشید و از محرومیت مردم دردمند آرام و قرار نداشت. به قیمت محرومیت خود به فقرا کمک میکرد و به قیمت ناراحتی خود در راحتی مردم سهم داشت.
زندگی طلبگی
برخلاف درسهای دانشگاهی دروس حوزوی تفاوتها و محدودیتهای خاص خود را دارد. دانشجوی حوزه نه از سر اجبار و یا اکراه بلکه به دلیل تعهد و علاقمندی به حوزههای علمیه روی میآورد و طلبه میشود. بنابراین دانشجوی حوزوی به طور اعم باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
علاقه و میل درونی
تعهد و ایمان نهادینه شده
پارسایی و تقوا
استعداد و هوش بالا
ساده زیستی
بی نیازی
سخت کوشی دائمی
کتب دانشگاهی به طور اعم هر ساله عوض میشود. از آنجایی که علم به سرعت در حال پیشرفت است کتب علمی نمی تواند از این حرکت فوق العاده تأثیر نپذیرد و دانشمندان میگویند مجموعه پیشرفتهایی که بشر در طول 19 قرن گذشته (تا1900 میلادی) داشته است، یکجا در نیمه اول قرن بیستم یعنی در 50 سال (از 1900 تا 1950 میلادی) کسب کرده است. همین نکته برای نشان دادن سرعت پیشرفت علم کافی است. همان دانشمندان عقیده دارند تمامی پیشرفتهایی که تا سال 1950 میلادی نصیب بشر شده با عایدات بشر در عرضه علم در فاصله 1950 تا 1980 برابری میکند و در 20 سال پایانی قرن بیستم معادل عایدات انسان در مسیر علم از اول تاریخ تا 1980 است و این حرکت عظیم با سرعت و شدت ادامه دارد. بدیهی است که علاوه بر تأثیرپذیری مراکز علمی از این همه پیشرفت در کتب درسی و روش تدریس و برخورداری از فضای عظیم حاصله از پیشرفت علوم اثر گذاری اجتناب ناپذیر آن بر زندگی هم قابل توجه است. علوم حوزوی اینگونه نیست. کتابهای حوزوی و روش تدریس و بالتبع آن زندگی طلبگی شرایط خود را دارد. از آنجایی که پیشرفتهای بشر در علوم تأثیری بر علوم حوزوی ندارد بنابراین حوزههای علمیه نمی توانند کتابهای درسی و یاروش تدریس را عوض کنند. علوم حوزوی و علم فقه، علم اسلام شناسی است. هیچ کس غیر از معصومین علیهم السلام که آورنده اسلام و مبیّن اسلام و تشریح کننده اسلام و واضع اسلاماند هیچ کس نمیتواند چیزی را به اسلام بیفزاید و یا چیزی را از اسلام بکاهد. بنابراین تأثیر پیشرفتهای علمی برای حوزههای علمی صرفاً ظاهری و سطحی و اغلب روبنایی است. پس کتابهای حوزوی همینهایی است که اکنون وجود دارند و همینهایی خواهند بود که مشاهده میکنیم و روش تدریس هم همین است که میبینیم. علیهذا طلاب دینی باید با همین روش نسبتاً سخت و دشوار بسازند و پیش بروند. لذاست که میگوییم طلبه باید دارای ویژگیهای هفت گانه فوق باشد. یعنی ایمان و تعهد پارسایی که ریشة همة محسنات است. اما طلبه حوزه علمیه وقتی لباس مقدس طلبگی را میپوشد به کسوت تدریس علم و تبلیغ دین در میآید، در این مرحله طلبه علاوه بر شرایط فوق الاشاره باید خود را وقف اسلام و تشیع و روحانیت کند. رسیدن به این مهم نیز مقدماتی دارد که گذشتن از همه «تمنیات به خاطر خدا» میباشد. یعنی تبدیل علاقه مادیات به علاقه به خدا که اصطلاحاً به آن عشق میگوییم. پس طلبه در سلک و لباس روحانیت در آمده عاشق است. همان درجهای که به رغم جاذبه بسیار غیر خودی را فراری میدهد.از بس که درس مدرسه عشق مشکل است امروز مـیگریزم و فردا نمیروم
به دور از اغراق باید بگوییم که حاج آقا مصطفی عاشق بود:
1ـ عاشق خدا بود
آنهایی که معظم له را از نزدیک میشناختند از تهذیب نفس و تعهد بالاو پارسایی عمیق ایشان سخن بسیار گفتهاند. پاکدامنی در خروجی ایمان نهادینه شده است. ایمان نهادینه شده همان تقواست. تا کسی عاشق خدا نباشد نمیتواند به تقوا برسد.راستی چه چیزی جز عشق به خدا میتواند نیمه شب بستر گرم را رها سازد و با خدا خلوت کند و بانهایت خضوع و اعتقاد بگوید: هذا مَقامُ العائِذ مِنَ النّاِر؛
و یا از صمیم قلب و عمق باطن عرض کند: اِلهی وَ رَبّی مَن لی غَیُرکَ
آنگونه بر خاستن از خواب در نیمه شبها و این طور با خدا به راز و نیاز مشغول شدن کار عشق است و بس. از قیافه و ظاهر افراد میتوان به چنین روحیه پی برد که خدا فرماید.
سیما هُم فی وُجُوهِهم مِن اَثَر سجُوِد رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون.
اثر سجده در سیما معنایی فراتر از داغی در پیشانی دارد که خدا به سیما اشاره دارد نه به ناحیه. وانگهی بسیاری از مردها و همه زنان پارسا که آثاری از سجده در پیشانی ندارند از نجابت آنها پی به پارسایی آنها میبریم. نجابت یکنوع « اثر اسجود» است.
2ـ عاشق امام حسین بود
افراد زیادی برای نگارنده گفته اند که حاج آقا مصطفی راستی که عاشق امام حسین بود. او چشمی پاکی در شهادت حضرت ابا عبداله الحسین داشت. بسرعت در مصیبت سید الشهدا گریان میشد و شدیداً میگریست. به کرات از نجف پیاده به کربلا مشرف میشد. در راه حال عجیبی داشت. فاصله نجف تا کربلا حدود 70 کیلومتر است. ایشان که وزن سنگینی داشتند. با این حال مسیر دشوار و طولانی فرات را به عشق امام حسین(ع) و به منظور عرض ارادت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله طی میکرد. در مسیر حال خوبی داشت. در هر منزلی که وارد میشد به رغم خستگی روحیه بشاش داشت و در شب که اغلب همراهان میآرمیدند او به نماز شب میایستاد که:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
3ـ عاشق پدر بود
یکی از خصوصیت بارز افراد متعهد و پارسا احترام ویژه به والدین است. از آنجایی که احترام به پدر و مادر توصیه اکید خداوند است به میزانی که احترام به این دو و نعمت عظیم بیشتر باشد عنایت خداوند بر چنین فرزندی بیشتر و دلیل بر عنایت ویژه خداوند براوست. مرحوم حاج آقا مصطفی احترام بسیار بالایی به امام خمینی میگذاشت. نزدیکان به بیت حضرت امام این موضوع را بکرات نوشته و به دفعات مطرح کرده و به زبانهای مختلف نقل کردهاند. از آنجایی که حاج آقا مصطفی عرفان زیادی نسبت به شخصیت فوق العاده حضرت امام داشت این عشق به امام ناشی از عرفان ایشان بود. اصولاً حاج آقا مصطفی خود را درسایه امام ناچیز میدید و ناچیز میپنداشت. این رفتار را در زندگی ائمه اطهار علیهم السلام فراوان مشاهده میکنیم. تا پیامبر عالیقدر اسلام در حیات بودند امیرالمومنین جز در جایی که پیامبر میگفتند و میخواستند ندرخشیدند. نهجالبلاغه تماماً مربوط به پس از ارتحال پیامبر است... حضرت امام مجتبی در سایه بلند پایه امام امیرالمومنین محو بودند. با بودن حضرت اباعبدالله الحسین نه حضرت علی اکبر درخشش داشتند و نه حضرت ابوالفضل العباس. این یک موضوع بسیار مهم و قابل ملاحظه بسیار است. ما هیچ روایتی از حضرت علی اکبر نمیبینیم و هیچ اظهار نظری از حضرت عباس نمیشنویم. مجموعه کلام حضرت عباس در کربلا همان چند کلمه مکالمه با ثمر درشب عاشورا آن هم با امر و نظر حضرت سید الشهداست وهمان کلمه آخر: یا اخا ادرک اخاک العباس؛ همین.
مرحوم حاج آقا مصطفی که متولد 1309 بود؛ در بیست سالگی در درس مرحوم آیت الله العظمی بروجردی شرکت میکرد و به دلیل استعداد بالا از محضر آن مرجع عالیقدر بهره بسیار میبرد. به همین دلیل بزودی به مقام اجتهاد نایل گردید. پس از ارتحال آیت الله بروجردی، در درس والد خویش حضور مییافت. فضلاء قم و شاگردان برجسته حضرت امام از نحوه سوالها و اشکالات حاج آقا مصطفی بخوبی به فضل بالای ایشان پی بردند. علاوه بر آن در مباحثات و درسهای اصولی خود اوج رشد و بالندگی خود در مباحث فقهی را بنمایش میگذاشت.
4ـ عاشق روحانیت بود
حاج آقا مصطفی یک روحانی به تمام معنا بود. خوب درس میخواند. خوب درس میداد. خوب از احترام لباس روحانیت پاسداری میکرد و خوب از مراجع و علما و طلاب تجلیل مینمود. خلاصه او در یک جمله آبروی روحانیت بود. مرحوم آقا مصطفی ساده زیست بود. در گرمای 48 درجه بالای صفر نجف بدون یخچال زندگی میکرد. خوانندگان عزیز بخوبی میدانند که دمای شهرها را در سایه اندازه گیری میکنند. وقتی میگوییم دمای 48 درجه در نجف یعنی گرمای نجف در تابستان در سایه 48 درجه است. بدیهی است در تابستان دمای نجف از 60 درجه هم بالاتر میرود. و برای کسی که میخواهد با لباس مشکی و عبا و عمامه در نجف در رفت و آمد باشد از 60 درجه هم بیشتر است. حاج آقا مصطفی به احترام حضرت امام یخچال نخرید. یعنی نخواست در تهیه یخچال برایشان پیشی گیرد. امام هم تا آخر اجازه نداد که برای ایشان یخچال بخرند. امام هم در آن گرمای طاقت فرسا مانند یک طلبه معمولی طبقه 3 زندگی میکردند.
5ـ عاشق مبارزه بود
حاج آقا مصطفی مبارز بود. ضد شاه بود. ضد ظلم بود. ضد حکومت والبته محمد رضا بود. او علاوه برآن راساً دیگر علما را در پیروی از امام در مبارزه دعوت میکرد و بعضاً در تهیه اعلامیه برای بعضی از آنها شرکت میکرد. تلفنی علمای قم را در مبارزه بر میانگیخت. آری حاصل همان مجاهدتها و مبارزات بود که قم بپا خاست که حضرت امام در تجلیل از مبارزات حوزه علمیه قم چنین گفتند.
حوزه قم زنده کرد ایران را. حوزه قم خدمتی به اسلام کرده است که تا صدها سال دیگر این خدمت باقی است. کم نشمرید آقایان این را دعا کنید به حوزة قم؛ و دعا کنید ما هم این جور بشویم. صدها سال دیگر هم اسم حوزة علمیة قم در تواریخ هست و ما مردهها را دفن کرده است. حوزة علمیه قم زنده کرد اسلام را. حوزة علمیه قم و تبلیغات مراجع قم، علمای قم، دانشگاهها را که ما را جزء افیون ملّت میدانستند، ما را دست نشاندة انگلیسها و مستعمرین میدانستند، بیدار شان کردند که نه؛ اینها تبلیغات است، تبلیغات خود آنها است، خود انگلیسها و آلمانها و شوروی و اینها تبلیغ میکنند که خیر حوزههای دین، حوزههای علمیه، علمای دین، اینها افیونند. خود آنها تبلیغ میکنند برای اینکه آنها میدانند که اینها چه فعالیتها دارند و چه تحرکها دارند و اسلام چه دین متحرکی است. اینها میدانند اینها را. میخواستند که از خاصیت بیندازند پیش ملّت، تبلیغ کردند.(صحیفه امام، ج3، ص 338)
مرگ آقا مصطفی نقطه عطف
در عظمت روحی و آثار وجودی آیت الله حاج سید مصطفی خمینی همین قدر بس که ارتحال شهادت گونه آن عزیز سفر کرده نقطه عطف در مبارزات روحانیت و مردم ایران علیه رژیم وابسته پهلوی بود. همان مبارزاتی که سر انجام به پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی انجامید. این واقعیت، راستی که در خور توجه بسیار است. حاج آقا مصطفی با آن تهذب و پاکی که داشت توانست در خدمت حضرت امام موجب آرامش حضرت امام خمینی شود. حضرت امام در یک یادداشت کوتاه ولی بسیار پر معنا نوشتند:
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
«در روز یکشنبه نهم ذی القعدۀ الحرام 1397 مصطفی خمینی، نور بصرم و مُهجّه قلبم، دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.»(همان، ص233)
اللهم ارحمه واغفرله و اسکنه الجنه بحق اولیا ئک الطاهرین علیهم الصلوۀ و السلام. در مورد حاج آقا مصطفی نکتههای بسیاری است که ما نمیدانیم و صدها نکته در قبل و بعد از پیروزی انقلاب بود که ما ندانستیم و هنوز هم نمیدانیم. در مورد پانزده خرداد حضرت امام خمینی فرمودند: «مسئلة پانزده خرداد یکی از مسائلی است که شاید ما قبل و ما بعدش را کم کسی بداند. اینها در پرده ابهام تا آخر میماند. و من بسیاری از مسائل را که ما قبل پانزده خرداد رخ داد و بعض مسائل را که بعد او رخ داد مطلعم، لکن بیان نمیکنم.»(همان، ج17، ص468) ارتحال حضرت هم کمتر از پانزده خرداد نبود.
منابع مرتبط:
خاطرات سالهای نجف(دوجلدی)
امید اسلام
شهیدی دیگر از روحانیت
زندگی نامه و مبارزات آیت الله مصطفی خمینی
.
انتهای پیام /*