دین پژوهان بزرگی که عمر پربرکت خویش را در شناخت و تفسیر متون دینی و آموزه های وحیانی سپری کرده اند بر آنند که قرآن کریم و سیرۀ علمی و عملی اهل بیت علیهم السلام سرشار از آموزه های معنوی و سیر و سلوک عرفانی است. در پرتو همین آموزه ها و روش های عملی بود که شاگردان و عارفان بزرگی چون سلمان فارسی، اویس قرنی، کمیل بن زیاد نخعی، رُشید هَجَری، میثم تمّار و... تربیت شدند و رشد یافتند.
همچنین در آیات متعددی به ژرف نگری در قرآن دعوت شده و جهان و جهانیان، آیت و نشانه الهی دانسته شده اند. بر اساس این گونه داده های وحیانی، اگر کسی با چشم حقیقت به چهرۀ جهان و جهانیان نگاه کند، چیزی جز زیبایی و دل ربایی نامتناهی نخواهد دید؛ از این رو کسانی که زمینه ای مستعد برای شکوفایی معنوی دارند در پی این نگاه، خرمن هستی خویش را به تاراج داده و دل به محبت حضرت حق می سپارند.[1]
بنابراین آموزه های عرفان اسلامی در واقع مستند به متون اسلامی (قرآن، سنّت و سیرۀ عملی اهل بیت علیهم السلام) است؛ یعنی عرفان ناب اسلامی پدیدۀ معرفتی کاملاً درون دینی است و سرچشمۀ اصلی آن را در آموزه ها و معارف دینی باید یافت.
نمی توان انکار کرد که این پدیدۀ معرفتی ـ همانند برخی دیگر از آموزه های دینی ـ در طول تاریخ دستخوش تحولات و تفسیرهای گوناگون و احیاناً ناصوابی شده است؛ اما هرگز نمی توان انکار کرد که عرفان ناب اسلامی در شمار معارف بنیادین اسلام محسوب می شود. در میان بزرگانی که در تبیین حقایق عرفانی اهتمام فراوانی مبذول داشته اند فقیه مجاهد، حکیم ژرف اندیش، عارف حماسه آفرین و مصلح بزرگ قرن بیستم، حضرت امام خمینی رحمه الله است ایشان با استناد به مناجات و احادیث اهل بیت علیهم السلام فرموده اند:
از امور مهمّه ای که تنبّه به آن لازم است و اخوان مؤمنین، خصوصاً اهل علم، کثّر اللّه امثالهم باید در نظر داشته باشند آن است که اگر کلامی از بعض علمای نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنی بر اصطلاحی است که آنها را از آن حظّی نیست، بدون حجّت شرعیه رَمی به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند... آیا مناجات شعبانیه را که از حضرت امیر و اولاد معصومین او سلام اللّه علیهم وارد شده... تفکر و تدبّر در فقرات آن کردی؟ که غایة القصوای آمال عارفان و منتهای آرزوی سالکان همین فقره... است:
«إلهی هب لی کمال الانقطاع إلیک، وأنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک، حتّی تخرق أبصار القلوب حُجب النور، فتصل إلی معدن العظمة وتصیر أرواحنا مُعلّقةً بعزّ قدسک»؛[2] ... بالجمله شواهد بیش از آن است که بتوان در این مختصرات گنجاند و مقصود ما... آن است که... این بدبینی را که در آنها نسبت به علماء بزرگ اسلام تولید شده... بزداییم...
ای عزیز، شیطان تو را وسوسه نکند و به آنچه داری قانع ننماید؛ قدری حرکت کن و از صورت بیمغز... تجاوز نما و ذمائم اخلاق خود را و حالات نفسانیۀ خویش را تحت مطالعه و مداقّه قرار بده و با کلمات ائمّۀ هدی علیهم السلام و کلمات بزرگان علماء اُنس بگیر، که در آن برکاتی است... اگر نفهمیدی از اهلش سؤال کن که در آن کنزهائی از معرفت است... شاید ان شاء اللّه از این تأبّی و تعسّف خارج شوی و... عمر را به بطالت نگذرانی؛ که خدای نخواسته اگر با این حال از این عالم منتقل شوی، دنبال آن حسرتها و پشیمانی هائی است.[3]
در این کلام نکته های درس آموزی مطرح شده که به برخی اشاره می شود:
1. حضرت امام همگان را از بدبینی و ستیزه با معارف معنوی و عرفانی برحذر می دارد. آن حضرت در جایی دیگر خطاب به یکی از بستگانش می گوید: دخترم، سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری... آنان که انکار مقامات عارفان و منازل سالکان کنند چون خودخواه و خودپسند هستند، هر چه را ندانستند حمل به جهل خود نکنند و انکار آن کنند تا به خودخواهی و خودبینی شان خدشه وارد نشود.[4]
2. به باور حضرت امام، ریشۀ بسیاری از حقایق عرفانی در معارف و آموزه های دینی نهفته است و این مسأله یکی از ویژگی های بنیادین عرفان امام خمینی و بیانگر چیستی عرفان از نگاه او است. ایشان به مناسبت های مختلف بر این نکته تأکید کرده اند؛ از جمله می فرماید:بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت، بازتر آمده است.[5]
3. در کلام یاد شده و دیگر آثار گفتاری و نوشتاری ایشان بر این نکته تأکید شده است که جریان ستیز با آموزه های عرفان ناب اسلامی، موجب تضعیف و مهجوریت معارف الهی و محرومیت مردم از زمزم زلال آن حقایق می شود؛[6] لذا همگان را از تأثیرپذیری برخی تبلیغات ناسالم ضد عرفان شدیداً برحذر می دارد. ایشان خطاب به فرزندش می فرماید:
پسرم، آنچه در درجۀ اول به تو وصیت میکنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی که این شیوۀ جُهّال است، و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی که اینان قطّاع طریق حق هستند.[7]
حضرت امام در فرصتهای مناسب به نشر، تبلیغ و دفاع از حقایق عرفانی پرداخته و بر این باور بوده است که عرفان ناب اسلامی باید احیا شود؛ از جمله می فرماید:
عرفا... و فلاسفه هم همه یک مطلب می گویند... تعبیرات مختلفه است... و نباید از این برکات، مردم را دور کرد... این مقدمه بود برای همۀ مسائلی که بعدها هم اگر پیش بیاید و عمری باشد که اگر ما هم یک وقتی یک احتمال دادیم، نگویید که این تعبیرات را شما آوردید دوباره در میدان مثلاً، دوباره [تعبیرات] عرفا [را آوردید] خیر، باید بیاید.[8]
از مجموع آنچه بیان شد گذشته از توجه خاص حضرت امام بر احیای عرفان اسلامی، چیستی عرفانی که امام بدان باور داشته است نیز معلوم می شود. به اعتقاد حضرت امام عرفان اسلامی، تفسیر انفسی آیات، روایات و مناجات اهل بیت علیهم السلام است. به دیگر سخن، عرفان حضرت امام عبارت است از عرفان ناب اسلامی که ریشه در معارف و آموزه های دینی دارد. عنصر دیگری که در ماهیت عرفان امام خمینی نقش مهمی دارد و اساساً در عرفان اسلامی، تحول و انقلاب بزرگی پدید آورده است، هماهنگی عرفان و حماسه مقدس است.
جهاد اکبر زمینه ساز عرفان ناب و جهاد اصغر پدید آورندۀ حماسۀ مقدس است. عارف حقیقی و مجاهد واقعی، هر دو سالک مسیر توحیدند؛ بنابراین میان عرفان ناب و حماسۀ مقدس نه تنها هماهنگی، بلکه پیوند مستحکم و استواری برقرار است و اساساً ماهیت عرفان ناب اسلامی آمیخته با تهذیب نفس و کسب کمالات نفسانی، از جمله شجاعت است. حکیم بزرگ ابن سینا در تبیین ویژگی عارف راستین می گوید: «العارف شجاع؛ وکیف لا وهو بمعزلٍ عن تقیّة الموت»؛[9] عارف دلیر و نترس است؛ چگونه چنین نباشد در حالی که او هیچ ترس و هراسی از مرگ ندارد.
این سخن جلوهای از کلام نورانی امام عارفان امیرمؤمنان علی علیهالسلام است که فرمود: «واللّه لابن أبی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی اُمّه»؛[10] به خدا سوگند، اُنس و علاقۀ پسر ابوطالب به مرگ، از انس طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است. از این نظر، شجاعت که عنصر بنیادین حماسه آفرینی است به عنوان برجسته ترین ویژگی عارف راستین شمرده می شود. عرفان پویا و اصیل اسلامی هرگز با گوشه گیری و دوری از مسئولیت های اجتماعی و جهاد و مبارزه در راه خدا سازگار نیست.
امام خمینی فقاهت، حکمت فلسفی، معرفت عرفانی، سیاست و مدیریت اسلامی را در خدمت شناخت آموزه های وحیانی و پیاده کردن آن قرار داد و این حقیقت را به اثبات رساند که عرفان برخاسته از آموزه های وحیانی نه تنها حماسه آفرین است، بلکه جهاد اکبر ـ که عرفان زاییده و نتیجه آن است ـ بدون جهاد اصغر در محورهای مختلف سیاسی، اجتماعی و... ناقص و احیاناً بی حاصل است.
حضرت امام در تحلیل سیر و سلوک راستین بدین مضمون فرموده است: در سیر الهی لازم نیست که انسان در یک گوشه بنشیند و بگوید که من می خواهم سیر الی اللّه داشته باشم، خیر، سیر الی اللّه همان سیره و روش انبیا و خصوصاً پیغمبر اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام است که در عین حال که در جنگ وارد می شدند و می کشتند و کشته می دادند و حکومت می کردند همه چیز سیر الی اللّه بود.[11]
امام خمینی با بهره مندی از چنین عرفان پویایی و با آگاهی از ژرفای معارف دینی توانست با ایجاد رستاخیز بزرگ اسلامی، امت اسلامی را بیدار کند و بر مبنای آموزه های دینی، نظام سیاسی نوینی تشکیل دهد که برای جهان معاصر پدیده ای ناشناخته و غیر قابل پیش بینی بود.
بیشک درک کامل ژرفای اندیشهه ای امام خمینی؛ به ویژه ره آورد عرفان پویای او را باید از سده های آینده انتظار داشت؛ زیرا:
عصر من دانندۀ اسرار نیست یوسف من بهر این بازار نیست[12]
[1] شیعه در اسلام، ص 64 ـ 67؛ معنویت تشیع، ص 202؛ شیعه، ص 238 ـ 253؛ آشنایی با علوم اسلامی، (کلام و عرفان)، ج 2، ص 97.
[2] قسمتی از مناجات شعبانیه، بارالها، بریدگی همه جانبه (از متعلقات دنیوی) برای توجّه به خودت را ارزانیم فرما، و چشم دلهایمان را به فروغ نظر کردن به خودت روشن گردان؛ تا دیدگان دل، پردهه ای نور را دریده به معدن عظمت و جلال برسد و جان هایمان به عزّ قدس تو تعلق یابند؛ بحار الانوار، ج 91، ص 97، ح 12؛ مفاتیح الجنان، دعای ماه شعبان، ص 272.
[3] سرّ الصلوة، ص 38 ـ 40.
[4] صحیفه امام، ج 18، ص 453 ـ 454.
[5] همان، ص 453.
[6] ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 187 ـ 193.
[7] صحیفه امام، ج 20، ص 155.
[8] تفسیر سوره حمد، ص 192 ـ 193.
[9] الاشارات والتنبیهات، ص 393.
[10] نهج البلاغه، خطبه 5.
[11] ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 174.
[12] کلیات اشعار فارسی، ص 6.
منبع: سیمای اهل بیت علیهم السلام در عرفان امام خمینی رحمه الله، محمدامین صادقی ارزگانی، چاپ و نشر عروج، 1386، ص 20 -26
منابع مرتبط:
عرفان در اندیشه امام خمینی(س)
درسنامه عرفان امام خمینی (س)
سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی(س)
عرفان در منظر وحی و برهان
.
انتهای پیام /*