پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۹۵/مهدی حسینی درود
آیتالله محمدرضا رحمت در همان سال ۱۳۴۰ که با جمع کثیری از انجمن پیروان قرآن برای شرکت در مراسم چهلم آیتالله العظمی بروجردی از مشهد راهی قم شد با دقت و تحقیق به حاجآقا روحالله خمینی رسید و نهایت در عصر یکی از روزها با ایشان در منزلشان دیدار و از آنجا رسماً مقلد امام شد.
در سالهای ۴۱ و ۴۲ با تاسیس کانون بحث و انتقاد در مشهد و تکثیر و توزیع اعلامیههای امام با شهید هاشمی نژاد آشنا و در متن مبارزات قرار گرفته و زندانی میشود.
سال ۱۳۴۶ قاچاقی راهی نجف شده و تا هجرت امام از عراق، در حلقه اول یاران و شاگردان ایشان و آیتالله شهید سید مصطفی خمینی قرار میگیرد.
ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری از زندگی پر فراز و فرودش را برای من نقل کرده که کم و بیش شنیدهایم و خواندهایم.
گفتهها بسیار است ولی من به اختصار چند نکتهای را که خود از زندگی و فکر و مرام او دریافتهام، با دوستان ارجمند به اشتراک میگذارم:
ایتالله رحمت همه زندگی خود را برای آرمانش " بخشید".
رحمت نازنین ما، در دین ورزی و عشق به امام و انقلاب و مردم، مؤمنی آگاه، وفادار و پیشگام و کمنظیر بود.
از تظاهر بهدور بود و قوت و حلاوت افکار و اعمال او در شعارها و رسم و آیینهای امروزین محدود نمیشد.
امام و راه امام و مردم را با جان و دل باور داشت.
با همه فرصتها و مناصب و موقعیتهایی که داشت اما؛ اساس اخلاق و آزادی خواهی و شجاعت و ادب و حکمت و ساده زیستی و راستگویی و زهد و دنیاگریزی و پاکدستی و از همه مهمتر " هیچ انگاری قدرت و ثروت" در زندگی او آنچنان موج میزد که تا امروز هم در خانهای استیجاری و با مشقت بسیار زندگی میکرد.
.
انتهای پیام /*