پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۷۰/مهدی مهریزی
اجازهنامهها بخشی از میراث فرهنگی مسلمانان به شمار میرود. این اجازهنامهها به جهت واقعیت حاکم بر امور فرهنگی گذشته رواج بیشتری داشته است. امروزه با کمتر شدن پارهای از کارکردهای اجازهنامهها شاهد رونق پیشین نیستیم.
قلمرو اجازهنامهها به سه حوزۀ کلان علمی، معنوی و اجتماعی بر میگردد و مصادیق آن را میتوان در موارد زیر احصا کرد:
۱. اجازۀ حدیث و روایت؛
۲. اجازه نقل کتاب؛
۳. اجازات معنوی و عرفانی؛
۴. اجازات فقهی و اجتهادی؛
۵. اجازۀ امور حسبیه؛
۶. اجازۀ تدریس؛
۷. اجازۀ تبلیغ، منبر و روضهخوانی؛
۸. اجازه استخاره.
از این موارد برخی بسیار شایع و اسناد و مدارک آن در دسترس است، مانند: اجازات حدیثی، اجازات اجتهاد و اجازات امور حسبیه؛ ولی برخی مصادیق آن نادر و کمتر در دسترس میباشد، مانند اجازهنامههای معنوی و سیر و سلوک و یا اجازات استخاره.
برخی موارد نیز گرچه سعی بر اخفا و کتمان آن نبوده؛ اما وقوع آن در خارج، چندان مُعتنیبه نیست، مانند: اجازه تدریس و یا اجازۀ روضهخوانی.
کارکرد اجازهنامهها
کارکرد یا فلسفۀ پیدایش اجازات را از سوی اجازهدهندگان و اجازهگیرندگان میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. تجویز و مشروعیت بخشی به یک عمل و کار؛ مانند اجازه تدریس، تبلیغ و تصرّف در اموال قُصَّر.
۲. صیانت و حفاظت از دستبرد و دخل و تصرفهای نابجا در کتب و روایات؛ که در اجازات حدیثی بیشتر مدّ نظر بوده است.
۳. تأیید و تصدیق دستیابی به یک موقعیت علمی و صلاحیت نظریهپردازی؛ که در اجازات اجتهادی دیده میشود.
۴. کسب وجاهت و موقعیت اجتماعی؛ که در تمامی موارد بالا قابل دستیابی است.
۵. اتصال به سلسلههای معنوی برای تصرّفات تکوینی و یا تأثیرگذاریهای غیر مادی، مانند: اجازات سیر و سلوک و دستگیری و ارشاد و استخاره و اوراد و اذکار.
۶. کسب تیمن و تبرک و قرار گرفتن در سلسله ناقلان حدیث نبوی و امامان؛ چنانکه در اجازات حدیثی دیده میشود.
فواید اجازهنامهها
اجازهنامهها را باید گنجینههایی ارزشمند در حوزۀ فرهنگ و تمدن اسلامی و یکی از منابع اصیل و جدی در تدوین تاریخ گذشته مسلمانان و تاریخ علم آنان به شمار آورد؛ چرا که اجازهنامهها، کشکولی از تاریخ، ادبیات، حدیث، فقه و فرهنگ عمومی جوامع اسلامیاند.
اجازهنامهها، گزارشگر روحیات و خصلتهای اجازهدهندگاناند.اجازهنامهها، مسئلههای مورد اهتمام محدّثان، فقیهان، فیلسوفان و صاحبان دیگر علوم را به نمایش میگذارند.
اجازهنامهها، حاوی بهترین اطلاعات کتابشناختی دربارۀ کتب گذشتگاناند.اجازهنامهها، نوع روابط استاد و شاگردی و مکاتب و مناهج تعلیم و تربیت را در گذشته به ما نشان میدهد.
برخی نویسندگان، به درستی، فواید اجازهنامهها را در حوزه حدیث چنین برشمردهاند:
۱) اعتماد و اطمینان بیشتر به گفتهها و نوشتههای شخص مجاز؛
۲) دستیابی به شرح احوال و تاریخ زندگی و زندگینامۀ علمی دانشمندان و شناختِ نام و نشان و کنیه و لقب و نسب آنان و اطلاع یافتن بر طبقات و مشایخ و شاگردان و آثار ایشان که از جهت تمیز افراد از یکدیگر و تشخیص اقوال و افعال هر یک از آنان و بررسی اسناد روایات، سودمند و مؤثّر است؛
۳) اطلاع یافتن بر اندیشهها، گرایشها و کارهای فردی و اجتماعی دانشوران؛ چون قسمتی از اجازات، متضمّن گواهیها و اظهار نظرهای مشایخ، نسبت به شاگردان و معاصران یا بالعکس میباشد و این امر در قبول یا ردّ احادیث و اقوال رسیده از ایشان، از جهت اطمینان به وثاقت یا عدم وثاقتشان، تأثیر بسزایی دارد؛
۴) در بخشی از اجازات، نکتههای ارزنده علمی و فرهنگی فراوانْ نهفته است که میتواند در جهت شناخت تاریخ و محیط و اوضاع علمی و اجتماعی و سیاسی عصر دانشمندان و راویان، از جوانب مختلف، مفید و سودمند باشد؛
۵) در اجازه روایت حدیث، اتّصال سند اخبار به کانون وحی و معدن علم و حکمت ـ یعنی حضرت رسول اکرم و ائمه معصومین ـ از فواید و نتایج مهم شمرده میشود؛
۶) در اجازۀ کتاب، احراز صحّت نسبت نوشتهای به مؤلف آن و اعتماد بر آثار گذشتگان، قابل توجه و حائز اهمیت است.
گرچه این فواید به قصد تحلیل اجازهنامههای حدیث نگارش شده، اما توجه و اهتمام به دیگر اجازهنامهها نیز این فواید را دارد. این دو مبحثی که با عنوان کارکرد و فواید ارائه شد، اولی به فلسفۀ پیدایش اجازه و مُجیز و مُجاز بر میگردد، و دومی به پژوهشگران عرصۀ اجازات مربوط میشود.
اولی به ما میگوید چرا گذشتگان سراغ اجازهنامه رفتند و دومی میگوید چرا ما باید سراغ اجازهنامهها رفته و به آنها بپردازیم. پیش از ورود به بحث لازم است به نکتهای توجه شود و آن اینکه اجازات ـ چه حدیثی و چه غیر آن ـ در معنایی اعم از تصدیق و اجازه به کار میرود؛ بدان معنا که گاه اجازه تنها تصدیق یک موقعیت علمی، معنوی یا اجتماعی است، مثل تصدیق رسیدن به درجه اجتهاد و یا رسیدن به برخی مراتب معنوی و گاه بدان معنا است که در ترتیب آثار مترتّب بر آن موقعیت، اجازهای صادر شده است. مثلاً اجازهنامه، موجب تصدیق اجتهاد کسی میشود و اجازه پارهای از امور مترتّب بر آن، به وی داده شود.
به سخن دیگر، اجازات را از این جهت میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اجازهای که صرفاً تصدیق یک موقعیت علمی، معنوی و اجتماعی است و اجازهای که علاوه بر آن به دخل و تصرف بر پایۀ آن نیز کمک میکند. و به تفاوت این دو دسته در تعریف آثار، گاه توجه نمیشود.
انواع اجازهنامهها
۱. اجازه حدیث و روایت
در کتب علوم حدیث، یکی از راههای فراگیری و تحمل حدیث را اجازه دانستهاند و تعریف آن چنین است:استاد و شیخ حدیث، اجازه روایت از مکتوبات یا مسموعات خود را به فرد یا گروهی صادر کند. این اجازه ممکن است شفاهی باشد و یا کتبی باشد و عام باشد و یا محدود. شاید بتوان گفت قدیمیترین نوع اجازه همین اجازه روایت است. سابقه آن به قرن چهار و پیش از آن بر میگردد. شیخ طوسی، در کتاب الرجال به موارد متعددی از اجازات راویان پیش از خود اشاره دارد.مع الأسف از این دورهها متن اجازهنامهها باقی نمانده است، ولی از قرن ششم به بعد بسیاری از متون اجازهنامهها موجود است. علامه مجلسی در کتاب «اجازات» بحار الأنوار مواردی از متون اجازات از علامه حلی و قبل از ایشان آورده است و نخستین اجازهای که وی میآورد مربوط به سال ۵۷۶ ق است. همچنین در کتاب اجازات العلماء که نسخههای خطی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی در آن گردآوری شده، از قرن هفتم، نسخههای اجازات معرفی و ارائه میشود.
۲. اجازه نقل کتاب
گرچه اجازه روایت و حدیث از کهنترین انواع اجازات است، ولی میتوان گفت به موازات و درون آن، اجازه کتاب از سایر رشتههای علمی چون فقه، کتب تفسیر و حتی علوم عقلی نیز مطرح بوده است. اجازه کتاب غالباً همراه و درون اجازات روایی مطرح میشده است گرچه گاه نیز به صورت مستقل و جداگانه نمونههایی از آن در تاریخ فرهنگ شیعه به چشم میخورد. کارکرد این نوع اجازه اطمینان از وثاقت نقل و انتقال علوم و دانشها بوده است. عالمان کتابهایی را در رشتههای مختلف به شاگردان خود اجازه نقل میدادهاند و این در سلامت این کتب از دستبرد و جعل و تحریف تا حدودی مؤثّر بوده است. گفتنی است برخی از این اجازات روایت کتاب، اجازۀ تفصیلی (کلمه به کلمه و نتیجۀ یک اِقراء و مقابله) و برخی دیگر نیز اجازۀ اجمالیاند، و روشن است که اجازهای که نتیجه قرائت و سماع و تفصیلی باشد، اطمینانآوری بیشتری دارد.
۳. اجازات معنوی و عرفانی
این نوع اجازه مصادیقش در اجازه اذکار و اوراد، استخاره، خواندن برخی ادعیه برای رفع گرفتاریها و بیماریها و یا تصدیق به درجات معنوی و عرفانی و مواردی از این دست تبلور دارد. در میان عالمان صوفیمشربِ امامیه، اجازۀ دستگیری از سالکان و ارشاد عامه و پیشنمازی و تعبیر خواب و اَمثال این موارد نیز دیده میشود. این قسم از اجازات به جهت محدودیت صنفی این کارها و نیز اسرارآلود بودن آن بسیار کمتر از دیگر اجازات ظهور و بروز مکتوب داشته و دارد، گرچه از السنه کم و بیش شنیده میشود که افرادی از اساتید خود چنین اجازاتی دریافت کردهاند، اما غالباً یا مکتوب نشده و یا اگر مکتوب شده، مکتوم مانده است. یکی از مهمترین این اجازات، اجازۀ سید محمد نوربخش به شیخ شمس الدین محمّد بن یحیی لاهیجی، مشهور به اسیری لاهیجی، صاحب شرح گلشن راز است که نثر آن، نمونهای از نثر پارسی سدۀ دهم هجری میباشد. در بخشی از آن چنین آمده است:... جناب تجلی مآب، قدوة المکاشفین، عمدة الواصلین، زبدة المحققین، مفخر الکاملین، فرزند جانی شیخ محمّد گیلانی ـ أدام الله برکات جلیاته و کمالاته ـ در عنفوان شباب بعد از اکتساب علوم صوریه به سبب جاذبه الهیه به صحبت این فقیر رسید و به شرف توبت و انابت مشرف شد و ذکر خفی گرفت و شرایط خدمت و عزلت و خلوت و صحبت، چنانچه وظیفه ارباب طریقت است، مرعی داشته و نتایج شریفه این مقدمات مقبوله از اطوار سبعیۀ قلبیه و انوار متنوعۀ غیبیه و مکاشفات و مشاهدات و معاینات و تجلیات آثاری و افعالی و صفاتی و ذاتی... به ظهور، پیوسته از اعیان واصلان کاملان مرشدان مکمل شد و در صحبت این فقیر به تربیت سالکان قیام نموده... .چون حضرت الله تعالی این دولت عظمی و سعادت کبری وی را کرامت فرمود به اشارت الهی فرزند مشارالیه را اجازت نمودیم که بندگان خدا را به خدا دعوت و دلالت کند و توجه طالبان و بیعت مایلان قبول نماید و تلقین ذکر خفی قوی مشروط به شرایطی که در صحبت دیده و دانسته و در اربعینات متعدّده خود بر آن مواظبت نموده بگوید و اربعین بنشیند و سالکان را به اربعین بنشاند. همچنین آیتالله العظمی مرعشی نجفی به دریافت اجازه ذکر از استادش سید مهدی بحرانی غریفی اشاره کرده است: إنّی أروی عدة أدعیة ماثورة عن أهل البیت(ع)، سنده معنعنة وقد جربتها مراراً، ضمن تلک الأدعیة ما حدّثنی به وأجاز لی فی قرائته یوم الغدیر ذی الحجة سنة ۱۳۳۴ عند قبر جدّی أمیر المؤمنین(ع) ممّا یلی الرأس الشریف، حجّة الإسلام العلامة الأدیب الورع النسابة آیة الباری السیّد مهدی بن علیّ الموسوی البحرانی الغریفی النجفی... .
۴. اجازات فقهی و اجتهادی
پس از اجازه روایت، قدیمیترین نوع اجازه اجازات فقهی و اجتهادی است. گاه گمان میرود این نوع اجازات در قرن اخیر باب شده است، ولی چنین نیست. با تتبع و جستجوهایی که صورت گرفته سابقه آن به قرن هشتم هجری میرسد. قدیمیترین متن موجود در این زمینه تصدیق اجتهاد تاج الدین حسن بن حسین سرابشنوی شاگرد علامه حلّی به شیخ شرف الدین علی سرابشنوی در سال ۷۶۳ ق میباشد. البته در این قرون تعداد اجازات شناسایی شده اندک است، ولی از قرن یازدهم تعداد اجازات فراوان میشود.تعداد اجازات اجتهادی پس از این دورهها رو به فزونی است به ویژه که در برخی ادوار کارکردهایی اجتماعی و یا استخدامی نیز داشته است، مانند دوره پهلوی اول و دوم.
۵. اجازه امور حسبیه
سومین گونه از اجازات اجازه امور حسبیه است. پایه و اساس این اجازه، اجتهاد فقیه است. در فقه امامیه پارهای از امور عامه در اختیار فقیه جامع الشرایط است. مانند رسیدگی به امور صغار و غُیب و نیز رسیدگی به دعاوی و مرافعات. همچنین دخل و تصرف در بخشی از وجوه شرعیه مانند سهم امام در خمس. بر این اساس فقیهان برخی از افراد را به عنوان وکیل و مأذون از جانب خود برای تصدّی این امور معرفی میکردند که به این قبیل اذنها، «اجازات امور حسبیه» گفته میشود. تاریخ روشنی برای این دسته نیافتم. ولی در قرون اخیر امری رایج و متعارف است. بخشی از اجازات حسبیه سید ابوالحسن اصفهانی در یک کتاب گردآوری شده است. چنانکه اجازههای حسبیه امام خمینی در جلد اول صحیفه امام و فهرست آن در جلد ۲۳ به عنوان ضمیمه و نیز در کتابی مستقل با عنوان اجازات امام خمینی چاپ شده است.
۶. اجازه تدریس
یکی از انواع اجازات در فرهنگ شیعیان اجازه تدریس علوم دینی و کتب رایج در حوزههای علمیه است. برای این نوع اجازه نیز سابقه مشخصی نیافتم و تاکنون به تلاش علمی متمرکز برای شناسایی و گردآوری این گونه اجازات برنخوردم. ولی در سدههای اخیر به صورت پراکنده نمونههایی از آن رؤیت شده است. در اجازات سید ابوالحسن اصفهانی نمونههایی از اجازه تدریس دیده میشود. شاید بتوان دو اجازه امام خمینی به دو تن از شاگردان دروس فلسفی و عرفانی خود را (میرزا جواد همدانی و سید ابراهیم خوئی مقبرهای) که حاکی از مرتبه والای علمی آنان بوده و ایشان اجازه و شایستگی تدریس این علوم را دارند، در این دسته قرار داد.
متن ذیل بخشی از این دو اجازه است:وهذه وصیّتی إلی نفسی القاسیة المظلمة البطّالة وإلی صاحبی الموفّق ذی الفکر الثاقب فی العلوم الظاهرة والباطنة والنظر الدقیق فی المعارف الإلهیة، العالم الفاضل النقّاد والروحانی الآقا میرزا جواد الهمدانی ـ بلّغه الله غایة الأمانی ـ فإنّی ولعَمر الحبیب مع أنّه لستُ من أهل العلم وطلابه قد ألقیت إلیه ما عندی من مهمّات اُصول الفلسفة الإلهیة المتعالیة، وشطراً ممّا استفدت من المشایخ العظام ـ أدام الله ظلّهم ـ وکتب أرباب المعرفة وأصحاب القلوب ـ رضوان الله علیهم ـ و قد بلغ بحمد الله تعالی مرتبة العلم والعرفان وسلک مسلک العقل والإیمان، وهو سلَّمه الله لطیف السّر والقریحة، نقیّ القلب، سلیم الفطرة، جَیِّد الرَویّة، متردّی برداءِ العلم والسداد وعلی اللّه التوکّل فی المبدأ والمعاد. و این وصیتی است به نفْس سنگدل تاریک بیکارۀ خویش و وصیتی است به دوست موفقم صاحب خِردی با بینشی درخشان در علوم ظاهری و باطنی و نظری دقیق در معارف الهی، دانشمند خردمندِ نکته سنج روحانی «آقا میرزا جواد همدانی» که خداوندش به نهایت آمال برساند.من، به جان دوست قسم با آنکه از اهل علم و طلاب آن نیستم، از مهمات اصول فلسفۀ متعالیه الهی هر آنچه نزد خویش داشتم و بعضی از آنچه از اساتید بزرگوار ـ خداوند سایه ایشان را مستدام گرداند ـ و کتب ارباب معرفت و صاحبدلان ـ رضوان الله علیهم ـ فرا گرفته بودم بر وی عرضه کردم، و او به حمد خداوند متعال به مرتبۀ علم و عرفان رسیده، مسلک عقل و ایمان را پیمود، در حالی که خود نیز ـ سلّمه الله ـ دارای قریحه و سرّی لطیف و قلبی پاک و طینت سلیم و فکری نیکوست که لباس علم و راستی بر تن کرده، و توکّل همه بر خداست در مبدأ و معاد.
۷. اجازه تبلیغ، منبر و روضهخوانی
یکی از انواع اجازات که تا حدودی در فرهنگ شیعی رخ داده، اجازه منبر، تبلیغ دین، وعظ و روضهخوانی است. گمان میرود این نوع بسیار متأخر است و در این سده اخیر مطرح شده باشد. روشن است که برای تبلیغ دین و وعظ، صلاحیتها و لیاقتهایی لازم است، چرا که از مصادیق روشن و بارزی است که میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و افراد نااهل با استفاده از فرهنگ پایین مردم خود را بر این کرسی بنشانند. توجه عالمان بدین نکته که افراد لایق برای این کار انتخاب شود و این انتخاب و تأیید در شکل و قالب اجازه باشد، نشان از درایت و واقع بینی دارد. به هر رو، نمونههایی از این دست اجازه اندک است. نمونهای را از اجازات سید ابوالحسن اصفهانی و نیز نمونهای را از مرحوم نائینی دیدهام.
۸. اجازه استخاره
یکی از انواع اجازه که گمان میرود به دورههای اخیر بر میگردد، اجازه استخاره است. آیتالله گرامی که خود یکی از شخصیتهای مطرح در زمینه استخاره است در پاسخ به این پرسش:افراد معمولی چطور میتوانند استخاره بگیرند؟ آیا میتوانند با اینترنت و گوشی هم استخاره بگیرند؟
فرمودهاند:دستور استخاره، عام و برای همه است؛ ولی استخاره کسانی عملاً به نتیجۀ مؤثری میرسد که در یک ارتباط باطنی در خواب یا بیداری به آنها اجازه داده شده باشد.
همچنین در شرح احوال مرحوم سید عبد الکریم کشمیری گفته شده است: فرمودند: استخاره با تسبیح، یادگاری از مرحوم شیخ مرتضی طالقانی است، و اصل استخاره با قرآن، از دستور العمل شیخ علی اکبر اراکی بود که از او خواستم و یک اربعین صوم به اضافه سوره نور را با عدد و شرایط خاصی به من دادند، من هم انجام دادم تا اینکه سه خواب دیدم.
تاکنون به متنی از اینگونه اجازات دست نیافتم.
جمعبندی و تحلیل
اینک در پایان این نوشتار کوتاه، چند نکته را بیان میدارم:
۱. از میان این هشت نوع اجازه، چهارگونۀ اول از سابقه طولانی برخودار است؛ ولی چهارگونۀ دیگر به ادوار اخیر بر میگردد.
۲. تاکنون تلاشهایی در گردآوری چند نوع از این اجازهها به شکلهای مختلف صورت گرفته است. بسیاری از اجازات حدیث و روایت گردآوری و به چاپ رسیده است، و نیز اجازات اجتهادی در قالب طرحی کلان توسط کتابخانه تخصّصی فقه و اصول وابسته به دفتر حضرت آیتالله العظمی سیستانی در دست انجام است و یک جلد از آن به چاپ رسید و جلد دوم در دست چاپ است و پیشبینی میشود به ده جلد برسد.
همچنین تلاشهایی در اجازات شخصیتمحور به ثمر نشسته که به اجازات سید ابوالحسن اصفهانی و اجازات امام خمینی در لابهلای نوشته اشاره شد. در این دسته از تلاشها، اجازات یک فرد اعم از حدیثی، اجتهادی و غیره گردآوری شده است.
همچنین تلاش دیگری در گردآوری اجازات صورت گرفته که میتوان آن را کتابخانهمحور نامید. کتاب اجازات العلماء بر اساس نسخههای خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، از این دست است.
۳. با این همه، جامعه علمی هنوز در گردآوری اجازات بسیار عقب است و بسیاری از اجازات به صورت پراکنده در کتابها و نسخههای خطی خارج از دسترس است. و چنانکه آشکار شد به جز اجازات حدیثی در دیگر انواع اجازات، کاری صورت نگرفته و یا کارهای انجام شده بسیار اندک است. از این رو تلاش و همّتی بلند در شناسایی و گردآوری، تحقیق و تصحیح این مجموعه از ذخایر و گنجینههای فرهنگی شیعی، مورد نیاز است.
۴. پس از گردآوری اجازات و یافتن متون پراکنده و تحقیق و تصحیح آنها، تحلیلهای تاریخی، اجتماعی و دینی محتوای اجازات امری ضروری و لازم است. میتوان با تحلیل محتوای اجازات در تدوین تاریخ فرهنگ و ادب شیعه بسیار از آنها مدد جُست. چنانکه میتوان از دل آنها به ایدههایی نو برای فعالیتهای علمی، فرهنگی و دینی آینده و به حلقههایی مفقود در تاریخ علوم نقلی و عقلی دست یافت. امید است این آرزوها از سوی مراکز علمی و صاحب نظران مورد توجه قرار گیرد و جامه عمل بپوشد. منبع: حریم امام
.
انتهای پیام /*