در یکی از جلسات شورای هفت نفره (دفتر تحکیم)، پیشنهاد اشغال سفارت امریکا توسط یکی از دانشجویان مطرح شد. بعدها ابراهیم اصغرزاده خود را طراح این فکر معرفی کرد. در این جلسه برخی از اعضا با این پیشنهاد مخالف ودند به علاوه دانشجویان مایل بودند که نظر امام را نیز در این مورد جویا شوند به این دلیل سه نفر از موافقین اصلی طرح تصمیم گرفتند که موضوع را به حجت الاسلام موسوی خوئینی (یکی از اعضای شورای رابطین دانشجویان با امام خمینی) در میان بگذارند. میردامادی در این مورد می گوید:
از ابتدا و قبل از اقدام در صدد بودیم که در صورت امکان نظر امام را دریابیم راهی که به ذهنمان رسید این بود که مشورتی با آقای موسوی خوئینی ها داشته باشیم و اینطور هم بود که قبل از اشغال لانه بجز دانشجویان تقریباً تنها کسی که از قضیه مطلع بود آقای موسوی خوئینی بودند. با ایشان مفصلاً مشورت کردیم و تحلیل خودمان را گفتیم که مرکز توطئه علیه انقلاب را سفارت امریکا می بینیم و تصمیم به چنین کاری گرفته ایم و می خواهیم نظر امام را هم بدانیم تحلیلها را ایشان قبول داشتند اما دراین مورد که نظر امام را جویا شویم موافق نبودند. ایشان می گفتند ما از مجموعه نظرات امام اینطور درک می کنیم که امام قاعدتاً مخالفتی نباید داشته باشند، اما اگر از ایشان سؤال شود احتمالاً به دلیل محذوراتی شاید نتوانند اعلام موافقت کنند و احتیاج به سؤال نیست. البته سه روز قبل از ۱۳ آبان به مناسبت کشتار دانش آموزان در حکومت نظامی سال قبل، امام پیامی دادند که در آن پیام به پذیرفتن شاه اعتراض کردند و از دانشجویان و دانش آموزان و طلاب علوم دینی خواستند که حملات خود را علیه امریکا به منظور استردادشاه گسترش دهند. به دنبال این سخنان، ما تصورمان این بود که موضوع به امام گفته شده و امام اینطور نظرشان را بیان کردند ولی بعداً تحقیق کردیم مشخص شد که اینطور نبوده است و امام از مسأله مطلع نبوده اند به هرحال این امر ما را مطمئن کرد که اگر این کار را کنیم در تعارض دیدگاهها و خواسته های امام نیست و وقتی هم که اقدامی شد حضرت امام حمایت کردند.
به هر حال دربارۀ اصل عملیات اشغال سفارت، هیچ گونه اطلاعی از قبل به امام خمینی داده نشد و ایشان در جریان این اقدام قرار نگرفت. به گفتۀ هاشمی رفسنجانی هیچ یک از اعضای شورای انقلاب و دولت موقت نیز در جریان کار قرار نداشتند. اصلاً مسئولین چنین احتمالی را هم نمی دادند و سیاست کاری نیز بر این نبود حتی در ابتدای انقلاب، مسئولین از هرگونه اقدام تند علیه امریکاییان در ایران جلوگیری می کردند. و مانع اشغال سفارت توسط چریکهای فدایی خلق شدند. ضمناً در ایام اشغال سفارتخانه نیز ایشان (آقای هاشمی) و آیت الللّه خامنه ای در سفر حج بودند و در واقع تنها روحانی مرتبط با دانشجویان موسوی خوئینی ها بود. مهندس مهدی بازرگان که از مخالفان اشغال لانۀ جاسوسی بود، درباره نقش خوئینی ها می نویسد:
«یگانه شخص واسطه و مؤثر و شاید محرک از روز اول، آقای خوئینی ها بود.» به هر حال دانشجویان در این مقطع، برای کسب نظر امام خمینی با اقدام خود، به خوئینی ها متوسل شدند و وی با این استدلال که امام با این عمل موافق هستند ـ ولی اگر موضوع با ایشان مطرح گردد، ممکن است علی رغم موافقت صلاح نداند موافقت کنند ـ نقش مهمی در اقدام دانشجویان ایفا کرد. به نظر خوئینی اگر ما از قبل با امام هماهنگی می کردیم، ایشان اجازه نمی دادند. چون امام به قراردادها و چهارچوبهای قانونی مقید بودند و چون خودشان دولت موقت را تعیین کرده بودند، تأیید چنان عملیاتی به معنای زیرپا گذاشتن آن عهد و قرار بود و به احتمال زیاد اجازۀ چنین کاری را نمی دادند. اما اگر دانشجویان به طور خودجوش حمله کنند، آن را تأیید خواهند کرد. با چنین استدلالی، آقای خوئینی ها قضیه را به حضرت امام نگفته بودند. شاید موسوی خوئینی ها خواستار آن بود که هزینۀ اقدام دانشجویان دامان رهبری انقلاب اسلامی را نگیرد.
.
انتهای پیام /*