عشایر ایران در زمان سابق یکی از پشتوانه های کشور بودند که به واسطه سلطه این رژیم و دستیاری اجانب، اینها را یکی بعد از دیگری تضعیف کردند. این عشایر بودند که می توانستند در مقابل اینکه دیگران بخواهند تجاوز کنند به کشور خودشان جلوگیر باشند. لکن پدر این محمد رضا- رضا خان- که آمد، دستور این را ظاهراً داشت که این عشایر را تضعیف کند. البته بعضی از خانهایی که در آن وقت بودند تعدیات داشتند؛ لکن رضا خان نه از این باب تضعیف کرد آنها را، بلکه شاید دستوراتی داشت که نباشند این کسانی که می توانند از کشور خودشان دفاع کنند و نمی گذارند دیگران تجاوز کنند. یک دستور هم این بوده است که عشایر را از بین ببرند. آنها همه قدرتهایی که احتمال می دادند که در مقابل اجانب ایستادگی کنند شکستند. قدرت روحانیت را شکستند؛ قدرت عشایر را شکستند، و هر جایی که می شد، می توانستند، اینها را از بین بردند، و کوچ دادند، از این جهت، یک خیانتی به ایران کردند.
صحیفه امام جلد ۱۰ ص ۳۶۵
.
انتهای پیام /*