بررسی نظرها و مواضع امام درباره فرهنگ در سیر تاریخی پیش و پس از انقلاب اسلامی که در مجموعه صحیفه نور گردآوری و ثبت و ضبط شده است، مفاهیم و معانی گوناگونی از تعریف فرهنگ را پیشروی می آورد.
معانی مانند تعلیم و تربیت، تهذیب نفس و تزکیه و ... اما کلید واژه ی که فراگیر و شمولیت داشته باشد و بتواند تمامی معانی فرهنگ از دیدگاه امام را در خود بگنجاند و اشراف معنایی بر سایر معانی فرهنگ داشته باشد، بدون شک این عبارت امام است:
"کاَنَّه فرهنگ سایه ای است از نبوت؛ و فرهنگی ها سایه ای هستند از نبّی. این سایه باید عمل کند به آن طوری که ذی ظل عمل کرد. اینکه می گویم «سایه»، برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد؛ همان طوری که یک سایه ای وقتی که می افتد روی زمین از یک شخص، حرکت، حرکت شخص است، و سایه به حرکت شخص حرکت می کند. اینکه سلطان را می گویند «ظل اللّه » این بزرگترین چیزی است که اگر ما تصور کنیم، تمیز می دهیم مابین حق و باطل. ظل خدا وقتی «ظل اللّه » است که حرکتش حرکت خدا باشد؛ از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر اکرم «ظل اللّه » است؛ برای اینکه ..."و مَا رَمَیتَ إذ رَمَیتَ و لَکِنَّ الله رَمَی" آنهایی که با تو مبایعه کردند "یُبَایعُونَ الله" ؛ بیعت با پیغمبر بیعت خداست. چرا؟ برای اینکه پیغمبر هر چه دارد از خدا، و هر چه می بیند خدا، و فانی است در او. هر حرکتی پیغمبرها می کنند، همانی است که مطابق رضای خداست. به حرکت او، به تحریک او حرکت می کنند. از خودشان حرکت ندارند؛ به تحریک او حرکت می کنند. شما هم، فرهنگیها هم، ظل انبیاء باید باشید... (۱ / ۳ / ۱۳۵۸) [۱]
این تعریف از فرهنگ همان گونه که در عبارت امام تصریح دارد، فرهنگ به منزله آموزش و تعلیم و تربیت است. اما این قرائت از فرهنگ هم حامل معنای هستی شناسی و انسان شناسی از فرهنگ است هم حامل معنای تشریعی و تکلیفی.
امام نبوت را لازمه ربوبیت تشریعی باری تعالی می داند و می نویسد:
بدانکه ربوبیت حق تعالی - جل شاءنه - از عالمیان بر دو گونه است:
یکی "ربوبیت عامه" که تمام موجودات عالم در آن شرکت دارند. و آن تربیت های تکوینی است که هر موجودی را از حد نقص به کمال لایق خود در تحت تصرف ربوبیت می رساند. و تمام ترقیات طبیعیه و جوهریه و حرکات و تطورات ذاتیه و عرضیه در تحت تصرفات ربوبیت واقع شود. و بالجمله، از منزل مادة المواد و هیولای اولی تا منزل حیوانیت و حصول قوای جسمانیه و روحانیه حیوانیه، تربیت تکوینی، و هر یک از آنها شهادت دهند به اینکه "اللّه - جل جلاله ربی".
و دوم از مراتب ربوبیت، "ربوبیت تشریعی" است، که مختص به نوع انسانی است و دیگر موجودات را از آن نصیبی نیست؛ و این تربیت هدایت طرق نجات است و ارائه راه های سعادت و انسانیت و تحذیر از منافیات آن [است] که به توسط انبیاء - علیهم السلام - اظهار فرموده؛ و اگر کسی با قدم اختیار، خود را در تحت تربیت و تصرف رب العالمین واقع کرد و مربوب آن تربیت شد به طوری که تصرفات اعضا و قوای ظاهریه و باطنیه او تصرفات نفسانیه نشد، بلکه تصرفات الهیه و ربوبیه گردید، به مرتبه "کمال انسانیت" که مختص به این نوع انسانی است، می رسد.[۲]
غایت تربیت یا فرهنگ نزد امام نیل به کمال انسانیت است که مقصد انبیاء و نبوت بوده است تا انسان را از مرتبت طبیعت به عالم سعادت و شقاوت رهنمون سازد:
"بباید دانست که از برای نفوس، صحت و مرض و صلاح و فساد و سعادت و شقاوتی است که پی بردن به طرق آن و دقایق مصالح و مفاسد آن برای احدی جز ذات مقدس حق ممکن نیست؛ ناچار در نظام اتم که - احسن نظام است - و قبل از این معلوم شد که منظم آن حکیم اعلی الاطلاق است و واقف بر همه امور است، تعلیم طرق سعادت و شقاوت و هدایت راه صلاح و فساد و اعلام طرق علاج نفوس ممتنع است، اهمال شود؛ زیرا که در اهمال آن یا نقص در علم لازم آید، یا نقص در قدرت، یا بخل و ظلم بی جهت. معلوم شد که ذات مقدس مبدا از تمام اینها برّی است؛ او کامل علی الاطلاق و مفیض علی الاطلاق است. و در اهمال هدایت طرق سعادت و شقاوت خللی عظیم در حکمت وارد آید و فساد و اختلال بزرگ بر نظام و مملکت آشکار شود.
پس، در نظام اتم لازم شد که طریق سعادت و شقاوت و طرق هدایت را اعلام فرماید. و از این بیان دو نتیجه واضحه حاصل شد: یکی آنکه شریعت ، که عبارت از نسخه اصلاح امراض نفسانیه است، جز پیش ذات مقدس حق نیست. و دیگر آنکه حق تعالی اعلام آن را ناچار می فرماید. و معلوم است یک چنین مقصد بزرگ و علم کامل دقیقی که عقل عقلا از ادراک آن عاجز است و ربط ملک و ملکوت و تاثیر صور ملکیه در باطن نفس را احدی نداند، لابد باید به طریق وحی و الهام واقع شود؛ یعنی باید به تعلیم حق باشد. و واضح است که تمام افراد بشر قابل این خلعت نیستند و استعداد این مقام و انجام این وظیفه را ندارند، و در هر چند قرن یکی پیدا شود که لایق یک همچو وظیفه باشد و بتواند یک همچو مقصد بزرگی را انجام دهد. حق تعالی او را مبعوث فرماید که طرق سعادت و شقاوت را به بشر بفهماند و مردم را به صلاح خود آگاه نماید. و این عبارت از "نبوت عامه"است.[۳]
منبع: فرهنگ سایه نبوت
[۱] . صحیفه امام. ج ۷، ص ۴۲۹
[۲] . آداب الصلاة. صفحه ۲۶۴ - ۲۶۵
[۳] . چهل حدیث؛ صفحه : ۲۰۰.
.
انتهای پیام /*