نوفل لوشاتو، 1357_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره رمز پیروزی انقلاب
اهم بیانات:
به واسطۀ اتفاق کلمه ای که شما ایرانی ها داشتید این آدم با آن همه مداحیهایی که خودش از خودش می کرد و دیگران از او و آن همه حرفها که دربارۀ او مدیحه سراها می گفتند، ملزم شد که بیاید در مقابل ملت و توبه کند و عذر بخواهد؛ برای اینکه مردم را فریب بدهد البته، لکن ملزم شد به اینکه عذر بخواهد. و دیدید که اتفاق کلمۀ شما ملت ایران موجب شد که تمام ابرقدرتها عقب زدند؛ و اول که از او حمایتها کردند، هر کدام حرفها زدند: دخالت نظامی می کنیم، تجزیه می شود ایران، از این حرفهایِ ـ شعرهایی که همیشه می خوانند خواندند، و شما دیدید که با اینکه همۀ ابرقدرتها دنبال سر او بودند و می خواستند از او حمایت کنند، ملزم شد که از ایران بیرون برود و حالا هم بیرون ایران است.
اتفاق کلمه، اجتماع یک امت بر یک امر، این اجتماع امت بر یک امر موجب این شد که این کنگره هایی که تا ـ به قول خودشان ـ عرش کشیده شده بود اینها یکی یکی ریختند، وارفتند، مثل یخی که آب بشود. لکن باز ما راهْ زیاد داریم؛ این اولش است. مقصد ما تنها رفتن او نیست، این یکی از مطالب است؛ ما رژیم سلطنتی را اصلاً غلط می دانیم، از اول این غلط بوده، خلاف قوانین انسانی بوده؛ رژیم سلطنتی از اول خلاف قوانین عقلیۀ انسان است. یک کسی حالا در مجلس به او رأی بدهند، یا خیر فرض بفرمایید ـ صحیحش را من می گویم، باطلش که مال ایران آن باطلش است، من وجه باطلش را من نمی گویم، من وجه صحیحش را می گویم ـ شما فرض کنید که یک مجلس مؤسسان ملی ـ صددرصد ملی ـ تأسیس بشود و این یک کسی را با اعقابش به حکومت بنشانند، خودش و سلسلۀ بعد؛ ما به این مجلس مؤسسان که از جانب ملت است و به این ملت، می گوییم بسیار خوب شما زمانی که خودتان تشریف داشتید حق داشتید که سرنوشت خودتان به دست خودتان باشد، سرنوشت مایی که دویست سال بعد از شما به این دنیا می آمده ایم به چه مناسبت شما تعیین کردید آقای پدربزرگ؟! شما با چه قانون، با چه حق، سرنوشت ماهایی که در این زمان هستیم تعیین می کنید؟
برای خدا قیام کنید نه برای شهوات نفسانیه؛ اگر انسان برای شهوات نفسانیه قیام بکند و برای خدا نباشد، این به جایی نمی رسد کارش؛ این بالاخره فَشَلْ می شود؛ چیزی که برای خدا نیست دوام نمی تواند داشته باشد. کوشش کنید که قیام شما، این نهضتی که دارید، نهضت الهی باشد؛ لله باشد. من نمی توانم باور کنم که کسی مبادی معنوی نداشته باشد و برای مردم کوشش کند. من اصلاً باورم نمی آید. آنهایی که مبادی معنوی دارند، آنهایی که خدا قائلند، آنهایی که جزا قائلند، آنهایی که عطا قائلند، اینها تعقل دارد که یک کسی خودش را، جان خودش را بدهد یک جان بالاتر بگیرد؛
ر.ک صحیفه امام؛ ج 5، ص 503 - 517
***
قم، 1358_ نامه به نمایندگان مجلس درباره اصلاح اصل دوازدهم قانون اساسی
بسمه تعالی
ترمیم این اصل و بعضی اصول دیگر که در متمم قانون اساسی نوشته می شود و تصویب آن، در صلاحیت ملت است و به رفراندم گذاشته می شود، از نظر اینجانب بلا مانع است.
روح الله الموسوی الخمینی
ر.ک صحیفه امام؛ ج 12، ص 123
***
جماران، 1359_ پیام یازده ماده ای به نیروهای مسلح وملت ایران درباره امورمربوط به جنگ
اهم پیام:
نیروهای مسلح نظامی و غیر نظامی از هر قشر که هستند لازم است انضباط را دقیقاً حفظ کرده و از کارهایی که مخالف انضباط است اجتناب نمایند
از ثمرات انضباط، اطاعت از فرماندهان است. باید تمام افراد نیروهای مسلح از فرماندهان خود اطاعت کنند
وحدت فرماندهی از مسائل مهم سرنوشت ساز است که بدون آن پیروزی میسر نیست؛ و عدم مراعات آن فاجعه آفرین است. و کسانی که بدان سر ننهند مسئول می باشند.
فرار از جنگ در اسلام از گناهان بزرگ است، و موجب مسئولیت و تعقیب در این دنیا و عذاب بزرگ در آخرت است.
هماهنگی جمیع قوای نظامی و غیر نظامی از مهمات آینده ساز است.
همان طور که اطاعت از فرماندهان لازم است و تخلف از آن جرم، فرماندهان نیز لازم است با سربازان و افراد به اصطلاح زیردست خود به شیوه ای اسلامی ـ انسانی رفتار نمایند.
ر.ک صحیفه امام؛ ج 13، ص 541 - 544
***
.
انتهای پیام /*