مقاله حاضر به بررسی نقش امام خمینی (س) در تربیت نسل عاشق شهادت می پردازد.

امام جوانان را بسیار خوب می شناخت و در تربیت اسلامی و تکریم و بزرگداشت ایشان از هیچ کوششی فروگذار نفرمود چنان که ارتباط مستمر آن حضرت با نسل جوان که یکی از مشخصه های اصلی نهضت اسلامی حضرتش تلقی می شود، خیلی زود مؤثر واقع شد و نسلی را که در سایه سار شوم حاکمیت نظام ستم شاهی رشد کرده بود و در معرض ابتلا به انواع معاصی و مناهی که طاغوت فراهم آورده بود قرار داشت، میدان دار مبارزه جهت حاکمیت نظام حقه ی جمهوری اسلامی ساخت.

آری کلام برآمده از دل نافذ و ملکوتی امام خمینی که بیشترین تأثیر را بر نسل جوان بر جای گذاشت، قلوب مستعد و تشنه ی باران معرفت ایشان را سیراب ساخت. به آنان شخصیت داد و ایشان را عهده دار مسؤولیت خطیر ایجاد و پاسداشت حکومت صلحا و نیکان ساخت.

در این میان، جوانان نیز که پی به صداقت، اخلاص، خداخواهی، شجاعت، نواندیشی، عظمت، تواضع و محبت پدرانه ی رهبر عالیقدر نهضت اسلامی برده بودند، سخنان روشنگرانه اش را به گوش جان شنیدند و در راه اجرای فرامین حضرتش سرازپای نشناختند؛ چنان که دیدیم انقلاب اسلامی با مشارکت جدی نسل جوان به پیروزی دست یافت؛ همان طور که دفاع مقدس هشت ساله نیز با حضور نسل عاشق شهادت و تربیت شده در دامان پرمهر ولایت توفیق الهی را رفیق راه این ملت خداجو ساخت و کار تا آنجا پیش رفت که جوانان از حضرتش می خواستند تا برای شهید شدنشان دعا فرماید.

آری امام در روزگار یأس و نومیدی انقلابیون، دبستانی ها را امید خویش خواند و با ژرف اندیشی و بصیرتی که فقط در مردان الهی متبلور است، به تربیت دینی ایشان همت گماشت و دیری نگذشت که این نسل نوخاسته و لایق در سایه سار بندگی خدا و متابعت از فرامین جانشین ولی الله الاعظم (ارواحنا فداه) به آن درجه از سرفرازی دست یافت که مقتدایشان آن کودک سیزده ساله حماسه آفرین را که نارنجک به کمر خویش بست و شربت شهادت را با افکندن پیکر نحیف خود به زیر تانک دشمن سرکشید، رهبر خود خواند و خطاب به آنها و همه ی عاشقان شهادت فرمود: «به چهر ه ملکوتی شما غبطه می خورم.»

خلاصه کلام این که امام (ره) جوانان را باور داشت و با برخورد صادقانه و برآمده از حقیقت اسلام آنها را دلداده دین و ارزش های متعالی آن نظیر شهادت خواهی فرمود. درود خدا بر او و تمامی کسانی که با رهرویی او به فیض عظمای شهادت دست یافتند.

نقش امام خمینی (ره) در تربیت نسل عاشق شهادت بسیار عظیم است، به عظمت خود شهادت و بذل جان در راه خدای تعالی که ژرفا و کنه آن دست نیافتنی می نماید.

 واژه های کلیدی: نقش امام خمینی(ره)، شهادت، جوانان

 مقدمه:

از هستی خویشتن گذر باید کرد        زین دیو لعین صرف نظر باید کرد

گـر طـالب دیـدار رخ محبـوبـی        از منـزل بیگانه سفـر بایـد کـرد

شهادت هنر مردان خدا و راز سربه مهری است میان عاشق و معشوق. رخشان چراغی است در امتداد نگاه افلاکیان خاکی؛ همانان که راه صدساله را یک شبه پیمودند و از بقعه ی فنا به خطه ی بقا خرامیدند؛ همانان که عرش را بهتر از فرش و سفر را بهتر از حضر یافتند و در گرگ و میش صبح که نوای جرس، عاشقان حرم را صلا می زد، خواب نوشین بامدادی را از دیدگان ربوده و با دوگانه ی عشق به دیدار یار شتافتند؛ همانان که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند: «ولاتحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون»

آری شهادت هنر مردان خداست، هنری که رویکرد عاشقانه و از سر آگاهی نسل آینده ساز ایران سده ی چهاردهم هجری بدان، طرحی نو در انداخت و نه تنها موجبات سرنگونی حکومت مستبد پهلوی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی را فراهم آورد، بلکه هجمه ی نظامی همه جانبه ی مخالفان حاکمیت اسلام ناب محمدی (ص) را نیز که در قالب تجاوز رژیم بعث عراق به ایران اسلامی رخ نمود، ناکام گذاشت.

این رویکرد شکوهمند که به فضل خدا و در سایه سار زعامت و رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت، این سؤال را به اذهان متبادر می نماید که آن بزرگمرد چگونه توانست عشق ورزی و دلدادگی به شهادت فی سبیل الله را به ملت خویش بیاموزد؟ یا به تعبیر دیگر، نقش امام (ره) در تربیت نسل عاشق شهادت چه بوده است؟

در مقام پاسخگویی بدین پرسش اساسی، اگر سیره ی نظری و عملی امام راحل را در نظر بگیریم در می یابیم که نقش ایشان در تحقق تربیت مورد بحث به دلیل بهره مندی ایشان از موارد ذیل برجسته و ممتاز است:

الف- برعهده داشتن رهبری خردمندانه انقلاب اسلامی

در روزگاری که آسمان شب زده ایران تیره تر از آن می نمود که رواق منظر خستگان از صولت شب، میزبان امیدواری به درخشیدن کوکبی هدایتگر باشد، به ناگاه خورشید وجود روح خدا طلوع نمود و بذر امید در قلوب جویندگان دینمداری، استقلال و آزادی ایران طاغوت زده جای گرفت.

سلسه جنبان انقلاب اسلامی در شرایطی که اندیشه ی زوال نظام ستم شاهی به ذهن کسی خطور نمی کرد، به صراحت علت العلل مشکلات عدیده و دیرپای ملت ایران را حاکمیت رژیم طاغوت دانستند و ضمن کشیدن قلم رد بر اندیشه جدایی دین از سیاست، اندیشه ی متعالی ولایت فقیه و تأسیس حکومت مردم سالار دینی را در امتداد نگاه ها قرار دادند.

با فراهم آمدن زمینه ی مبارزه با حکومت اسلام ستیز پهلوی، فرهنگ شهادت دیگر بار مجال زنده شدن یافت و عرصه را بر دشمنان دین و ملت تنگ ساخت. این امر که به خوبی مؤید ریشه دار بودن و مواجه شدن انقلاب اسلامی با اقبال عمومی بود، هر روز ابعاد گسترده تری پیدا کرد تا آنجا که افق روشن پیروزی رخ نمود. بدین ترتیب، رهبر کبیر انقلاب اسلامی با اقتدا به سالار شهیدان فرهنگ شهادت فی سبیل الله را احیا فرمود و عملاً در راه تربیت نسلی عاشق و عارف به شهادت گام برداشت. آری آن پیشوای بزرگ خاطر شریف ملت مسلمان ایران را بدین حقیقت مهم جلب فرمود که پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت دین خدا در گرو شهادت طلبی است:

«طبع یک انقلاب فداکاری است. لازمه یک انقلاب شهادت و مهیا بودن برای شهادت است. قربانی شدن و قربانی دادن در راه انقلاب و پیروزی آن اجتناب ناپذیر است به ویژه انقلابی که برای خداست و برای دین اوست، برای نجات مستضعفان است و برای قطع امید جهانخواران و مستکبران … قربانی برای یک انقلاب بزرگ نشانه ی یک پیروزی و نزدیک شدن به هدف است…»

ب- شهادت طلبی

رهبر کبیر انقلاب اسلامی که فرهنگ عاشورایی شهادت طلبی را به عنوان سنتی از سنن مذهبی فراموش شده احیا فرمود، خود فرزند شهیدی سرافراز بود و با اقتدا به اجداد طاهرینش به شهادت در راه خدا عشق می ورزید؛ چنان که بارها شخصاً تا سرحد شهادت پیش رفت اما چون اراده ی الهی بر تأسیس حکومت اسلامی به دست توانای ایشان تعلق گرفته بود، وجود به سلامت ماند.

دلدادگی آن پیشوای بزرگ به شهادت در مواضع و مواقع متعدد از جمله زمان شهادت آقازاده ی مجتهد و مجاهدش، یعنی آیت الله مصطفی خمینی (س) نمایان است؛ چنان که می بینیم، حضرتش در مواجهه با آن حادثه جانگداز حقیقتاً صبر جمیل پیشه نموده، آن را از الطاف خفیه الهی برمی شمرد، و درست به همین دلیل است که می بینیم در روز شهادت حاج آقا مصطفی نیز نماز جماعت و تدریس امام (ره) تعطیل نمی شود:

«ظهر روزی که شهید مصطفی خمینی فرزند گرانقدر امام (ره) به شهادت رسیده بود، منزل امام پر بود از کسانی که از دور و نزدیک برای عرض تسلیت به محضر ایشان آمده بودند.

اذان ظهر که شد، امام برخاست، وضو گرفت و به مسجد رفت. غافلگیر شده بودم. فکر نمی کردم امام آن روز برای نماز به مسجد برود. فوراً یک نفر را فرستادم که خادم مسجد را از رفتن امام باخبر کند اما گویا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سریع سجاده ای را از همسایه ها برای امام فراهم می کند. مردم شهر نجف وقتی فهمیدند امام به مسجد آمده، گروه گروه برای عرض تسلیت به مسجد وارد شدند. مردم وقتی امام را می دیدند که به صلابت کوه ایستاده و گریه نمی کند، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته بودند و گریه می کردند. امام با آرامش و وقار تمام نماز ظهر و عصر را خواند و پس از نماز در مسجد روضه خوانی شروع شد.»

حضرت امام اصولاً تمامی شهدا را فرزند خویش می دانست؛ چنان که فرمود: «خدا شاهد است مصطفای من تنها آن نبود که سالش نزدیک است بلکه همه ی به خاک و خون کشیده های حادثه ی شوال (۱۷ شهریور ۱۳۵۷ مطابق با ۴ شوال ۹۸) مصطفاهای من بوده اند. من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود، به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک می گویم.»

 منابع و مآخذ

-قرآن کریم

۱-آیین انقلاب اسلامی، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران: ۱۳۷۴

۲- بحارالانوار، علامه ی مجلسی، ج۱۱۰، مؤسسه ی الوفاء، بیروت: ۱۴۰۳ ق

۳- سرّ دلبران، کنگره ی شهید زین الدین، نشر روح، قم: ۱۳۷۳

۴-صحیفه امام

۵-فاجعه دهم رمضان، یادواره ی سومین شهید محراب آیت  الله صدوقی (ره)، انتشارات سپاه، تهران: ۱۳۶۲

۶- تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی، ج۵، مطبوعاتی اسماعیلیان، قم

. انتهای پیام /*