نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ نامه جهت ارسال وجوهات به قم

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۲۵۸

***

نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج (کمک به سربازان فراری و اعتصاب کنندگان)

اهم بیانات:

این مراکز تعلیم و تربیتی که اینها درست کرده اند، از دانشگاه گرفته تا پایین،‏‎ ‎‏اینها باز استعماری است. و اینها بچه های ما را که می خواهند تربیت کنند، یک تربیت‏‎ ‎‏صحیح نمی کنند: یعنی اولاً یک حد معین دارد که از این حد معین نمی گذارند بالاتر اینها‏‎ ‎‏بروند؛ و ثانیاً وسایل متعدده درست می کنند، موانع متعدده درست می کنند برای اینکه‏‎ ‎‏اینها عقب بمانند. برای اینکه دانشگاه اگر یک دانشگاه صحیح مستقلی که ماها‏‎ ‎‏می خواهیم باشد، از این دانشگاه رجال بزرگ بیرون می آید، از اینها رجالی بیرون‏‎ ‎‏می آید که بعد در مقابل آنهایی که می خواهند تعدی به مملکت ما بکنند و همۀ مخازن ما‏‎ ‎‏را ببرند، در مقابل آنها می ایستند. و آنها چون نمی خواهند یک همچو چیزی بشود، اینها‏‎ ‎‏را آنطور بار می آورند. و اگر توانستند غربزده آنها را بار می آورند؛ یعنی طوری می کنند،‏‎ ‎‏طوری این مسائل غرب را برای آنها طرح می کنند، طوری آنها را تحت تأثیر قرار‏‎ ‎‏می دهند که اینها از خودشان بکلی بیخود می شوند و پیوستۀ به آنها می شوند.

در اسلام، تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهایی که فساد اخلاق‏‎ ‎‏بیاورند، فساد عفت بیاورند. اسلام آن چیزهایی را که مخالف با مصالح ملت بوده است،‏‎ ‎‏آنها را نفی کرده. آنهایی که موافق با مصالح ملت است، آنها را اثبات کرده است. ما الآن‏‎ ‎‏این مظاهر تمدنی که در جاهای دیگر ـ در ممالک پیشرفته ـ از آنها استفاده های صحیح‏‎ ‎‏می شود، وقتی که آمده است در مملکت ما یا مملکتهای شبیه به مملکت ما، استفاده هایی‏‎ ‎‏که از اینها می شود استفاده های فاسد می شود؛

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۲۵۹ - ۲۶۵

***

قم، ۱۳۵۸_ حکم انتصاب آقای هادی شادمهر به سمت رئیس ستاد مشترک ارتش

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۶۵

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع دانشجویان تبریز و تهران (توطئه علیه انقلاب)

اهم بیانات:

ملت اسلام که به تبع اسلام، به تبع قرآن کریم باید همه با هم‏‎ ‎‏باشند و متحد باشند و برادر باشند. مؤمنین سرتاسر دنیا برادرند به حسب حکم قرآن. و‏‎ ‎‏برادرها برابرند و در شادی و غم هم مشترک اند. در اسلام همین برادری است که مبدأ‏‎ ‎‏همه خیرات است. و اینها می خواهند این برادری را از ما بگیرند.

موضع پیروزی اتفاق کلمه بود. وحدت بین آذربایجان و کردستان و بلوچستان و‏‎ ‎‏ایران، همه جا همه جا بود. همه جای ایران بود. و اتکال به خدا آن جهت را که وحدت‏‎ ‎‏کلمه و طرح نبودن در انقلاب، اینکه من از کدام طایفه ام، شما از کدام طایفه اید، من چه‏‎ ‎‏مسلکی دارم، شما چه مسلکی دارید. این در انقلاب، در ابتدای انقلاب که همه با هم‏‎ ‎‏متوجه بودید به اینکه آن سد شیطانی را بشکنید،

‏‏ ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۶۶ - ۳۷۴

***

جماران، ۱۳۶۱_ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت کشور و استانداران (لزوم خدمتگزاری به مردم)

اهم بیانات:

همیشه گرفتاریها از خود آدم است. تا در باطن انسان یک گرفتاری پیدا نشود، از‏‎ ‎‏خارج نمی شود. تا در داخل خود یک ملت یک کرمزدگی پیدا نشود، خارجیها تصرف‏‎ ‎‏نمی کنند. آنها از داخل می خواهند کارها را انجام بدهند. الآن بحمدالله ، از داخل دیگر‏‎ ‎‏اطمینان داریم. وقتی این اطمینان را داریم، ما باید خدمت بکنیم. حالا دیگر نباید ما‏‎ ‎‏بگوییم حال انقلاب است. حال انقلاب تمام شد. الآن حال آرامش است، حال خدمت به‏‎ ‎‏مردم است، حال خدمت به جامعه است، حال خدمت به اسلام است، حال این است که‏‎ ‎‏مردم مطمئن باشند راجع به همه چیزشان؛ سرمایه دار راجع به سرمایه اش ـ نمی دانم ـ‏‎ ‎‏کاسب راجع به کسبش، اداری راجع به اداره اش. همۀ اینها وقتی این آرامش در مملکت‏‎ ‎‏و خارج منعکس شد و معلوم شد اینجا آرامش است، آنهایی هم که اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏می ترسند بیایند، می آیند؛ آنها هم می فهمند که نه، مسئله ای نیست، مگر آنهایی که‏‎ ‎‏عشرت می خواهند بکنند؛ آنها دیگر جایشان اینجا نیست، آنها همان بیرون عشرت‏‎ ‎‏بکنند، آنها دیگر قابل اصلاح نیستند. ‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۱۵۹ - ۱۶۶

***

جماران، ۱۳۶۲_ سخنرانی در جمع مردم و مسئولین نظام (برکات میلاد و مبعث پیامبر)

اهم بیانات:

‏‏آن روزی که خدای نخواسته ایران هم بغلتد در یک طرفی، مسائل حل است، تمام‏‎ ‎‏است. ایران گناهش چی هست که از آن ور صدام هجوم می کند آن طوری و آن طور‏‎ ‎‏جنایات را بر او وارد می کند و او تودهنی می خورد، بعدها می خواهد یک راه دیگری‏‎ ‎‏پیدا بشود. تا آن وقتی که هجوم می کرد و می گفت که این مجوسیها را ما می خواهیم چه‏‎ ‎‏بکنیم، ما همه مجوسی بودیم، همۀ ایران جزو مجوس بودند، همۀ فارس زبانها یعنی‏‎ ‎‏مجوس. تا آن وقتی که قدرت داشت این طور بود. آن روزی که برگشت و تودهنی خورد‏‎ ‎‏از مسلمین ایران، از آن روز شروع کرد به اینکه ما همه مسلمانیم، چرا با هم دعوا بکنیم؟‏‎ ‎‏آخر شما آن صفحه صحبتهایشان را پهلوی هم بگذارید، آن روز می گوید اینها مجوس‏‎ ‎‏هستند، چه، ما می خواهیم برویم چه بکنیم، بگیریم اینجاها را چه بکنیم این عربستان،‏‎ ‎‏عربستان است باید ما بیاییم چه بکنیم، برای عربستان اسم می گذارند و نمی دانم اهواز را‏‎ ‎‏با «حای» «حُطّی» می نویسند و اینها. آن روزی که هجوم می کنند آن حرف را می زنند.‏‎ ‎‏امروزی که تودهنی خورده اند برای اینکه فرصت پیدا بکنند دوباره هجوم کنند، ادعا‏‎ ‎‏می کنند که آقا ما صلح طلبیم، هی صلح، صلح، صلح. و این مجامع عمومی نمی آیند‏‎ ‎‏بنشینند بگویند که آقا تویی که می گویی که صلح، چرا آن طور کردی؟ چرا حمله کردی‏‎ ‎‏که حالا بگویی صلح بکنم؟

من نمی گویم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد که انسان ارزش انسانی خودش‏‎ ‎‏را، ارزش اسلام را حفظ بکند ولو اینکه شهید هم می داد. البته پیغمبر هم شهید داد، انبیا‏‎ ‎‏هم همین طور. سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که‏‎ ‎‏معارضه می کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند، ولو اینکه کشته بشوند و لو کشته‏‎ ‎‏بدهند. ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره‏‎ ‎‏کند و توی دهنش بزند، و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف‏‎ ‎‏داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هستیم پس‏‎ ‎‏دیگر بنشینیم تو خانه هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم «عَجّلْ عَلی فَرَجِهِ». عجّل،‏‎ ‎‏با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. و فراهم کردن‏‎ ‎‏اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۲۶۰ - ۲۶۹

***

. انتهای پیام /*