هیچ تاکنون به این نکته اندیشیده اید که چرا ما شیعیان را پیروان مذهب جعفری می خوانند؟ در میان امامان دوازدگانه شیعه چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این که امام جعفر صادق (ع) ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان وضعیت شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوی یا حسنی یا حسینی یا سجادی و یا باقری نامیده نشده است؟ آنچه در پی می آید توضیحی است بر راز این نامگذاری.
"تشیع" به این دلیل"مذهب جعفری" نام گرفته است که در دوران امامت و رهبری حضرت امام جعفر صادق (ع) و با مجاهدت های فکری و علمی آن پیشوای الهی تدوین و تبویب و تثبیت گردید. اگر چه فعالیت های وقفه ناپذیر برای ترویج تشیع با خاستگاهی چون فرهنگ جامع و اصیل اسلامی و سیره و روش های حضرت امیرالمؤمنین (ع) در صدر اسلام و توسط بزرگان اصحاب پیامبر اکرم (ص) و پیروان علوی آغاز شد، لکن این تلاش ها در دوره امامت حضرت امام محمدباقر (ع) به طی مراحل مختلف پرداخت و در امامت حضرت امام جعفر صادق (ع) سرعت و شتاب گرفت و علوم و معارف و دانش های آن جمع آوری و طبقه بندی و نظم و سامان یافت و به طور کامل تدوین گردید.
عصر امام صادق (ع) از جنبه سیاسی یکی از دوران های مهم تاریخ اسلام به شمار می رود که در آن قیام ها و وقایع مهمی به وقوع پیوست. از مهم ترین آن ها می توان به انتقال حکومت و قدرت از بنی امیه به بنی عباس اشاره کرد. عباسیان که از گذشته با امویان در جنگ و مبارزه بودند به واسطه سیاست های ویژه خود به موفقیت های بزرگ دست یافتند. منصور، اولین خلیفه عباسی، خلیفه ای ظالم و سفاک بود که خطر قدرت خود را تنها از ناحیه علویان و به خصوص امام صادق (ع) می دانست؛ از این رو شدیدترین فشارها را بر امام و شیعیان ایشان وارد ساخت. اواخر دوران امامت حضرت صادق (ع) یکی از سخت ترین ادوار شیعه در تاریخ اسلام بود و رابطه میان امام و یاران ایشان قطع گردید. گاه اصحاب خود را به لباس فروشنده دوره گرد در آورده تا بتوانند مخفیانه به منزل امام راه یافته و پاسخ سؤالات خود را از محضر آن حضرت دریافت کنند.
امام صادق (ع) از همه به شرایط موجود آگاه تر بود و می دانست که زمینه فرهنگی مناسب و نیروی کافی برای قیام در میان شیعیان وجود ندارد؛ از این رو سیاست کلی خود را در مبارزه غیر مستقیم با دستگاه خلافت قرار داد. عصر امام صادق (ع) به عصر تضارب آرا و عقاید مشهور است؛ چرا که در آن زمان فرقه ها و دسته های متعدد به وجود آمد و آشوب های فکری، اندیشه های انحرافی و عقاید گوناگون ظاهر گردید. به همین جهت بسیاری از طبقات مسلمین در معرفت ذات و صفات خداوند و دیگر اصول اعتقادی و احکام عملی دین و تأویل آیات قرآن کریم و مسائلی از قبیل قضا و قدر، جبر و تفویض، مبدأ و معاد و ثواب و عقاب دچار شبهه و اختلاف شدند. به دنبال این شبهات مکتب هایی؛ همچون خوارج، معتزله، متصوفه، زنادقه، جبریه، شبهه، قصاص، تناسخیه و … پدیدار گشت و مذاهب و فرقه های گوناگون به وجود آمد.
وجود انحرافات عقیدتی از یک سو و فراهم شدن فضای مناسب برای بیان معارف دینی از سوی دیگر سبب شد تا امام صادق (ع) حرکتی عظیم را برای اعتلای معنوی و دینی مسلمانان آغاز کند. می توان موارد زیر را از جمله مهم ترین فعالیت های آن حضرت در مبارزه با انحرافات برشمرد:
1) بیان و شرح اصول اعتقادی صحیح؛
در این صورت مسلمانان با مبانی اعتقادی صحیح اسلام آشنا شده و از انحرافات موجود نیز آگاه می شدند. در این زمان زنادقه و ملاحده نیز افکار الحادی خود را میان مسلمانان ترویج می کردند؛ از این رو تبیین مباحث توحیدی نسبت به سایر مسائل اعتقادی بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری می نمود.
از میان سخنان امام جعفر صادق (ع) در مباحث توحیدی می توان به حدیث شریف «توحید مفضل» اشاره نمود که در آن، حضرت از خاک، نبات، حیوان، انسان، گیاه، افلاک و عناصر دیگر سخن به میان آورده و به زیباترین شکل نتیجه ی آن را بیان می فرماید که موجودات در حال تسبیح و تشهید و تهلیل الهی هستند و حتی جماد و نبات همواره به عبادت و طاعت تکوینی مشغول اند.
پاسخ به شبهات و سؤالاتی که از ناحیه مسلمانان و شیعیان مطرح می شد، شیوه دیگری برای تحکیم پایه های اعتقادی بود. درگیری مسلمانان با برداشت های نادرست از معانی صفات ذات و افعال الهی، سبب پیدایش افکار گوناگون انحرافی گردید. گروهی صفات خداوند را همانند صفات مخلوقات معرفی کردند، دسته ای دیگر صفات خداوند را عارض بر ذات و گروهی دیگر تعبیر دیگری می آوردند.
این بیراهه ها، امام صادق (ع) را بر آن داشت تا به سؤالات مطرح شده با بیانی دقیق پاسخ دهد.
مسأله رؤیت خداوند در دنیا، یا آخرت به سرعت به یکی از مسائل مورد بحث مسلمانان تبدیل شد. در پی تفسیرهای ظاهری از برخی آیات، نظرات گوناگونی رخ نمود. امام صادق (ع) حقیقت واقع را چنین فرمود: «چشم ها او را نمی بینند؛ ولکن قلب ها با حقیقت ایمان او را در می یابند. خداوند با حواس ظاهری درک نمی شود و قابل مقایسه با مردم نیست و بدون تشبیه شناخته می شود».
قضا و قدر الهی، اختیار، یا بی اختیاری انسان از جمله مسائلی بود که باعث ایجاد فرقه های گوناگون میان مسلمانان شد. امام صادق (ع) پس از بیان حدیث «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» در شرح آن چنین فرمود: «زمانی که فردی انجام گناهی را اراده می کند و تو او را نهی می کنی و سپس رهایش می سازی و او گناه را مرتکب می شود، این ترک کردن تو به معنای امر او بر گناه نیست».
جلسات درس، یا دانشگاه بزرگ جعفری را می توان از مهم ترین اقدامات آن بزرگوار در جهت گسترش و نشر معارف و علوم اهل بیت: دانست. قیام ها و شورش های متعدد که سرتاسر سرزمین اسلامی را در برگرفته بود فضای مناسبی را برای امام صادق (ع) پدید آورد تا از سرگرمی حکومت به امور سیاسی نهایت استفاده بشود و با تأسیس حوزه بزرگ علمی، علوم مختلفی را ـ که برخی از آن ها در اسلام سابقه نداشت ـ معرفی نماید.
حاصل تلاش های علمی امام (ع) و جلسه های درس ایشان، تعلیم و تربیت چهار هزار شاگرد بود. دانش آموختگان محافل علمی اقدام به جمع آوری بسیاری از احادیث متروک و فراموش شده کردند و کتاب های بسیاری را تألیف نمودند. گردآوری چهارصد اصل از سوی چهارصد تن از اصحاب آن حضرت را نمونه ای از مهم ترین اقدامات علمی آن زمان می توان برشمرد.
4. تعلیم و تربیت شاگردان متخصص یکی دیگر از فعالیت های امام صادق (ع) بود. آن بزرگوار از استعداد شاگردان خود به خوبی آگاه بود و برای هر یک از آنان در خور ادراک و استعدادشان مطالب مهم و دقیق هر رشته علمی را در جلسات خصوصی در میان می گذاشت و به آموزش آنان می پرداخت.
5. مناظرات علمی امام جعفر صادق (ع) نقش به سزایی در پیرایش و اصلاح اعتقادات و مبارزه با عقاید انحرافی داشت. آن بزرگوار همواره از دعوت متفکران و سران فِرق و ادیان مختلف برای مناظره استقبال می نمود؛ چرا که بدین وسیله نه تنها بطلان عقاید و آرای منحرف آشکار می گردید، بلکه ثبت و ضبط مناظره ها دسترسی دیگران را به این مطالب آسان می نمود. این گونه بود که فن گفت و گو و مناظره در میان مسلمانان به شیوه صحیح و مطلوب شکل گرفت و جایگاه ویژه خود را باز یافت.
شیوه امام صادق (ع)در مناظرات علمی بسیار حائز اهمیت است. دقت، متانت و علم امام به گونه ای بود که حتی تحسین مخالفان را بر می انگیخت. آن بزرگوار براساس امور مورد قبول طرف مقابل استدلال می نمود و چنان قاطعانه دلایل خود را بازگو می فرمود که طرف گفت و گو، جز اعتراف به بطلان رأی و نظر خود و تسلیم در برابر امام (ع) راه دیگری نداشت.
سرانجام پس از ۳۴ سال تلاش بی وقفه امام جعفر صادق (ع) در راه بیان حقایق و معارف دینی، حقیقت دین ـ که دچار انحرافات بسیاری شده بود ـ بار دیگر زنده شد و اصول اعتقادی صحیح دین اسلام تبیین گردید. این حرکت عظیم علمی سبب شد تا هرگونه شک و شبهه پیرامون مسائل دینی رخت بندد و در پی پاسخ های روشن و کافی به حاشیه رانده شود. از آن زمان تاریخ مذهب شیعه با نام مبارک امام جعفر صادق (ع) همراه و ملازم شد. کاری که امام صادق (ع) انجام دادند، بسیار بدیع و اندیشیده بود. با استفاده از زمینه مناسبی که امام باقر (ع) فراهم آوردند و هسته اولیه علم و تدریس را پایه گذارده بود، شروع به فعالیت فرهنگی کردند.
حضرت امام (س) در این وصیّت نامه با کمال صراحت چنین گفته اند:
و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بی پایان است، یکی از آثار اوست. و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین - علیهم صلوات الله - و متعهد به پیروی آنانیم.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب، این بنده رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخریم که ائمه معصومین، از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان- علیهم آلاف التحیات و السلام- که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» می خوانند از ائمه معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» امامان و «دعای عرفات» حسین بن علی علیهماالسلام و «صحیفه سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفه فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ماست. (وصیتنامه؛ ص 6 – 7)
.
انتهای پیام /*