انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(س) در حالی به دهه اولِ عمر خود نزدیک می شد که روحانیون مطرح انقلاب در جامعه روحانیت مبارز در گفتمانهای سیاسی و اجتماعی دچار اختلافات شدید شدند. برخی از یاران امام، بقاء در روحانیت کهنسال را مانع فعالیت های سیاسی خود می دانستند و نهادی دیگر با نام مجمع روحانیون را بنا نهاده و اولین زایش تاریخی انقلاب را رقم زدند؛ مجمع روحانیون مبارز از دل جامعه روحانیت اعلام موجودیت کرد.
جریان جدید نقش تاثیرگذاری در معادلات سیاسی آینده را رقم زد و اولین انتخابات پیش رو یعنی مجلس سوم را نیز به نفع خود تغییر داد. تلاشهای یادگار امام، حاج سید احمد آقا خمینی برای ایجاد آشتی و تفاهم میان روحانیون بی نتیجه ماند. قبل از انشقاق حجت الاسلام محمدعلی انصاری کرمانی، یکی از اعضای دفتر، در ۲۹ / ۷ / ۶۷ در نامه ای به امام خمینی(س) که به منشور برادری معروف شد، در این باره کسب تکلیف کرد و پرسید: از اول پیروزی انقلاب اسلامی شاهد ظهور و افول جریانات فکری و عقیدتی - سیاسی فراوان و متنوعی بوده ام که بحمدالله تعالی جریانات انحرافی و الحادی منزوی شده اند ولی دو جریان عقیدتی و سیاسی که هر دو نیز وابسته به انقلاب و مدافع اسلامند و طرفداران زیاد و شخصیتهای معتبر دارند، امروز به شکل جدی تری در میدان رقابت با یکدیگر قرار گرفته اند که این رقابت صرفا در جنبه تئوری نیست بلکه در تمامی میدانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بروز کرده است و احتمالا هر چه جلوتر برود، بر ادامه رقابتها و در حقیقت تضادهای خواسته و ناخواسته افزوده می شود که جدای از آن تبعات و آثاری که در کشور به بار می آورد، در مقطع کنونی یک نوع حیرت و سرگردانی شدید در میان طرفداران و افراد هر دو گروه به وجود آورده است که حقیر از جمله این افرادم و نمی دانم وظیفه چیست؟ و چه باید کرد و آن چیزی که این تحیر را افزون می کند، این است که از یک طرف می بینیم اجرای نظریات کلی و سیاسی و اقتصادی هر کدام از این دو جریان در کشور و انقلاب منتهی به نتایجی می شود که طرف مقابل آن را خلاف مصلحت می داند، به همین دلیل است که در انتخابات مجلس و دولت و امثال اینها رقابتها فشرده تر و جدی تر گردیده و از طرف دیگر در مواضع کلی و اصولی انقلاب، مانند دفاع از اسلام و محرومین و مبارزه با شرق و غرب آن قدر مرز مواضع نزدیک و در حقیقت آمیخته است که چیزی به نام اختلاف مشاهده نمی شود و مزید بر این مسئله همه می دانیم که اکثر رهبران وافراد مسئول این دو جریان از چهره های مبارز و شخصیت هایی هستند که بالاترین شاخص اعتبار آنان ارتباط طولانی با حضرتعالی در کسب فیض علمی و اخلاقی و سیاسی بوده است و هر کدام به گونه ای در انقلاب سهیم بوده اند و مهمتر از همه اینها اینکه در جریان تائیدات حضرتعالی می بینیم... برای حضرتعالی که در تعقیب اهداف بسیار بزرگتر از فکر و استعداد ما هستید، مسئله روشن است ولی متاسفانه ما نتوانسته ایم آن را درک و حل نماییم و از آنجا که ما برای افکار و اندیشه های خود بدون تائید ولایت هیچگونه اصالت و ارزشی نمی شناسیم و شدیدا محتاج به رهبری و هدایت حضرتعالی می باشیم ...
پاسخ امام خمینی
امام خمینی در پاسخ به اختلاف سلیقه ها، نظرها و برداشت ها آن را طبیعی تلقی کرده و هر دو جناح مطرح در کشور را مورد تایید قرار داده و ویژگی هایی برای گروهها و احزاب و جریانات مقبول کشور برشمردند و فرمودند: اگر در این نظام کسی یا گروهی خدایی ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. بازخوانی تاریخی این نامه جریان ساز و ضرورت بهره گیری از آن در شرایط امروز جامعه امری مهم محسوب می شود چرا که پاسخ حضرت امام ترسیم کننده واقعی از یک جامعه ایده آل اسلامی و نمایشگر شخصیت علی گونه حضرت امام در تحمل عقیده های متفاوت و نشانگر سعه صدر فوق العاده ایشان در اداره کشور و موضوعات اجتماعی است.
اصول و مبانی تعامل
حضرت امام خمینی ضمن برشماری ویژگی های گروههای مورد قبول نظام، ضرورت تضارب و تعاطی افکار و آرا، دشمن شناسی هوشمندانه، پرهیز از اختلاف، ضرورت بالا بردن ضریب تحمل عقیده مخالف و ... بر پاکسازی مسیر رقابتها از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط سفارش کرده اند. حضرت امام در این نامه به خوبی اصول و مبانی تعامل و همکاری سیاسی جریانات درون نظام را بیان کردند؛ و علاوه بر به رسمیت شناختن تکثر، اختلاف نظر و عقیده در عین حال مبانی نظری و عملی همکاری جریانات مختلف سیاسی با محوریت منافع ملی، مصالح کشور و خدمت به مردم را بیان کردند. به بیانی دیگر رساترین کلام در منشور برادری چند صدایی، وجود احزاب و تشکیلات مختلف و رقابتهای سالم سیاسی است. مشروط بر آنکه رقابت این احزاب و گرو هها برای خدمت بیشتر و بهتر به مردم و کشور باشد، نه برای جذب منافع شخصی، باندی و گروهی.
رقابتهای سیاسی امری مفید
کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشتها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی، تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود، از اختلاف اخباری ها و اصولی ها بگذریم. از آنجا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتابهای علمی آن هم عربی ضبط می گردید، قهراً توده های مردم از آن بیخبر بودند و اگر با خبر هم می شدند، تعقیب این مسائل برایشان جاذبه ای نداشت. حال آیا می توان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند- نعوذ بالله- خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟ هرگز. اما امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسامی حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده شده است، چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است؛ مثلاً در مسئله مالکیت و محدوده آن، در مسئله زمین و تقسیم بندی آن، در انفال و ثروتهای عمومی، در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری، در مالیات و ... در مسئله معادن زیرزمینی و رو زمینی و ملی، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در ازمنه و امکنه مختلف، در مسائل حقوقی و حقوق بین المللی و تطبیق آن با احکام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامی و نقش تخریبی آن در جوامع فاسد و غیر اسلامی، حدود آزادی فردی و اجتماعی،... ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همه اینها گوشه ای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند.
آزادی اجتهاد
در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی - فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویّه و عمل ضروری است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد.
قدرت طلبی مذموم است
باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیری ها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است و لو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است.
اختلاف بر سر چیست؟
اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند ... هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آنِ خود کند، هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که
هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است. ولی هر دو باید کاملًا متوجه باشند که موضعگیری ها باید به گونه ای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در رأس آن آمریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند.
استقامت بر اصول
هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذره ای از سیاست «نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی» عدول نشود که اگر ذره ای از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمی کند... هر دو جریان از حیله گری های این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که آمریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنه اند. خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حالْ خود دانند.
ضرورت تعاطی افکار؛ تشکل جدید
مفهومش اختلاف نیست البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد - که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم - که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد. رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و غیر نظامی، روحانی و غیر روحانی، دانشجو، غیر دانشجو، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است، بگذریم. اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست.
تخریب مذموم است
انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.
در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می کند، در برابرش قاطعانه بایستید.
پاکسازی مسیر رقابتها
البته می دانید که دولت و مجلس و گردانندگان بالای نظام هرگز اصول و داربست ها را نشکسته اند و از آن عدول نکرده اند. برای من روشن است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افکار و اندیشه های سازنده مسیر رقابتها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود. من باز سفارش می کنم کشور ما در مرحله بازسازی و سازندگی به تفکر و به وحدت و برادری نیاز دارد.
منبع: (ر.ک؛ صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۷۶ - ۱۸۰)
.
انتهای پیام /*