این عواطفی که من از اقشار ملت می بینم، عواطفی که آنها را وادار می کند از راههای دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در این راههای دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمی دانم چه طور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم. امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او نزدیک دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من، فلانی را ندیدم، این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این عکس و باز عکسهای دیگری که از جوانهای ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی می کنم. بر دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزی که همۀ سنگینیها را سبک می کند، این است که ما از خدا هستیم و به سوی او می رویم. راه، راه خداست. شما از بختیاری که حرکت کردید تا اینجا برای خدا بوده است. من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده. و آن آقایان که از شمال آمده اند، آنها هم راه را که طی کرده اند، راه خدا بوده است، برای خدا بوده است. آن چیزی که سهل می کند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت می کنیم. ما از موالی خودمان، از آقایان خودمان، از اولیای خودمان، از معصومین خودمان تبعیت می کنیم. ما از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تبعیت می کنیم. آنهاهم تحمل مشاق زیاد کردند. مشقتهایی که برای ما شاید ممکن نیست که تحمل کنیم. آن قدری که پیغمبر خدا تحمل مشقت برای خدا کرد، ماها نمی توانیم. لکن ما هم قطره ای هستیم از این دریای بی پایان، به اندازه ای که یک قطره، یک ذره می تواند فداکاری کند، باید فداکاری کنیم. این اسلام است و قرآن است و خدا.
صحیفه امام جلد ۱۱ ص ۵۱۱
.
انتهای پیام /*