من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی‏‎ ‎‏که مسائل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شده است ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏.ناراحت هستم ‏‏[‏‏گریۀ‏‎ ‎‏حضار‏‏]‏‏. قلبم در فشار است ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏. با تأثرات قلبی روزشماری می کنم که چه‏‎ ‎‏وقت مرگ پیش بیاید ‏‏[‏‏گریۀ شدید حضار‏‏]‏‏. ایران دیگر عید ندارد ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏. عید‏‎ ‎‏ایران را عزا کرده اند ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏؛ عزا کردند و چراغانی کردند ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏؛ عزا‏‎ ‎‏کردند و دسته جمعی رقصیدند ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و‏‎ ‎‏باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع‏‎ ‎‏می کردم؛ می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند ‏‏[‏‏گریۀ حضار‏‏]‏‏؛ بالای سر خانه ها‏‎ ‎‏بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت‏‎ ‎‏ارتش ایران را پایکوب کردند.‏

قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً‏‎ ‎‏الحاق کردند به پیمان وین‏‏] ‏‏تا‏‏]‏‏ مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با‏‎ ‎‏خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هر کس‏‏که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم‏‎ ‎‏امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا‏‎ ‎‏منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند‏‎ ‎‏محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین‏‎ ‎‏کنند!‏

صحیفه امام جلد ۱ ص ۴۱۵

. انتهای پیام /*