نجف اشرف، ۱۳۵۱_ نامه به خانم خدیجه ثقفی (خانوادگی)
بسمه تعالی
شب ۱۶ شهر رمضان ۹۲
خانم محترمه!
مرقوم مورخ ۱۲ شعبان و مرقوم مورخ ۲۸ شعبان با هم واصل شد. از سلامت شما و دیگران خوشوقت شدم. مدتی بود هیچ اطلاعی از شماها نداشتم تا کاغذ فریده که چند روز پیش رسید، امروز نیز مرقوم شما و صدیقه و فهیمه و احمد هم واصل شد. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم. حسین هم حالش خوب شد و از بیمارستان بیرون آمد. از آشتی آقا و خانم خوشوقت شدم. واقعاً مژدۀ خوبی بود. به هر دو سلام برسانید و تبریک از قِبَل من بگویید. ما عجالتاً در انتظار شما به سر می بریم. از قراری که آقای آقا سید علی خلخالی گفته اند بهتر آن است که با هواپیمای روز شنبه که می رود کویت و از آنجا به بغداد می آید و معطلی ندارد بیایید. هواپیماهای دیگر معطلی دارد و صحیح نیست شما در کویت یا شام و بیروت بی جهت معطل شوید. من این نامه را به تهران می فرستم؛ به حسب قاعده تا رسید آن شما تهران هستید. راجع به مطلبی که مربوط به آقای پسندیده است شاید به ایشان بنویسم. والسلام علیک.
پدر اولاد شما
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۴۶۳
***
نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج (تبیین شرعی بودن نهضت و وظیفه مردم)
اهم بیانات:
الآن وقت این است که همه دست به هم بدهیم و این ریشه را قطع بکنیم، و دنبالش ریشه های دیگر [را]هم قطع بکنیم. مملکت مال خودمان است و حرف حق داریم و حرف صحیح داریم که مملکت خودمان را می خواهیم خودمان اداره بکنیم. ما داریم اشخاصی که اداره کنند مملکتمان را؛ ما رجال صالح داریم، ما رجال مُسْلم داریم، ما تحصیل کرده ها داریم، عدۀ کثیری در اروپا و امریکا اصلاً نمی توانند برگردند به مملکت؛ برای اینکه مورد زجر و حبس و اعدام و این چیزها واقع می شوند، آنها می آیند به مملکت خودشان، زندگی می کنند و اداره می کنند مملکت را.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۲۷ - ۱۳۳
***
نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره ریشه های اختلاف مردم با شاه
اهم بیانات:
این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند. انگلستان از آن طرف تأییدش می کند و امریکا از آن طرف تأییدش می کند، چین از آن طرف تأییدش می کند و شوروی از آن طرف تأییدش می کند. همه هم برای منافع خودشان است. نوکری از این احمق تر و بهتر برای آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد. گازش را شوروی ببرد و نفتش را امریکا و انگلستان ببرد؛ و هر کس یک گوشه اش را گرفته، دارد می برد؛ مراتعش را ملکۀ انگلستان، مراتع سرسبز خوب ما را به ملکۀ انگلستان و چند نفر دیگر واگذار کردند؛ به طوری که به من نوشته بودند جنگلهایش را به یک شرکت دیگر؛ و هر چیزش الآن هر یک طعمه ای است که مثل این سگهای لاشخور که دور این طعمه اند، هر کس می کشد طرف خودش. ایران الآن اینطوری شده است که یک طعمه ای شده برای این نفتخوارها و لاشخورها، و دارند از هر طرف می کشند آن را، و قوۀ مجریه اش هم عبارت از محمدرضا خان پهلوی!
من از شما آقایانی که محصل هستید در خارج و طبقات روشن هستید در خارج، این توقع را دارم که این جوانهای ما که گول خوردند و از بالادستیها گول خوردند، اشتباه کردند، نخواندند، اسلام را ندیدند، احکام اسلام را نخواندند، ندیدند، زبان قرآن را آشنا بر آن نیستند، نمی دانند که قرآن یک دستگاه آدم ساز است و محرک به طرف ترقی و به طرف تعالی و به طرف کوبیدن ظالم و دستگاه ظلم؛ اینها این مسائل را نمی دانند و اقتصاد اسلام را هم اطلاع از آن ندارند، حالا وقتی که آمدند اینجا، همان طور چشم و گوش بسته تقریباً آمدند، از اسلام بی اطلاع آمدند، یک چیزی به آنها یک کسی که خود او هم هیچ اعتقاد به این مسائل ـ خود آن دستۀ اولی، دسته های اول، خودشان هم اعتقاد به این مسائل ـ ندارند و برای خاطر اینکه این بچه ها را گول بزنند و به نفع آن بزرگترها که آنها را وادار به این کار کردند عمل بکنند، بچه های ما هم گول می خوردند اینجا. شما یک اشخاصی که روشنفکر هستید و مُسْلم هستید و جهاتِ ـ عرض می کنم ـ ملی تان محفوظ هست، این بچه های ما را نگه دارید آنجا، نگذارید که به دام اینها بیفتند. اینها دام سازمان امنیت است، نه دام کمونیست است؛
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۳۴ - ۱۴۴
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم انتصاب آقای سید جلال الدین طاهری به سمت امامت جمعه اصفهان
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۳۲۹
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع شهردار و کارکنان شهرداری قائم شهر (کوشش برای سازندگی)
اهم بیانات:
هر کسی موظف است به حسب وجدان خودش که عائلۀ خودش را خدمت به او بکند و اداره بکند، الآن به حسب وجدان، ما همه موظفیم که یک مملکتی که از حلقوم دیگران بیرون آوردیم و مال خودمان شده، خودمان خدمت به آن بکنیم. نرویم کنار بنشینیم بگوییم که شما از چنگال دیگران بیرون آوردید، خودتان درستش بکنید! نمی شود. این یک همچو چیزی است، شماها بیرون آوردید؛ ملت بیرون آورده. همین ملتی که یک همچو نهضتی کرد و یک همچو پیروزی برایش حاصل شد، باید این مملکت را خود ملت اداره بکند.
این مستمندها، فقیرها، عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند. فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که اداره شان باید بکنیم. یک دسته غنی بنشینند کنار، و اینها بیچاره ها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی می آمدند اینجا ـ و بعضیشان هم می خواستند من را اغفال بکنند! ـ به آنها گفتم آقا این نمی شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه نشینهای تهرانی، که همه تان می بینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمی شود. این عملی نیست. من اخطار کردم، این یک خطری برای مردم هست.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۳۳۰ - ۳۳۷
***
جماران، ۱۳۶۴_ نامه به آقای مهدی کروبی (واگذاری بخشی ازاموال مصادره ای به بنیاد شهید)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۴۰۴
***
جماران، ۱۳۶۶_ پاسخ استفتاء دبیر شورای نگهبان (معادن مکشوفه در املاک شخصی)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۴۰۲ - ۴۰۳
***
.
انتهای پیام /*