نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم پاریس درباره توطئه بر علیه اسلام و روحانیت
اهم بیانات:
وقتی که اقتصادیات ملت را ملاحظه بکنید، زراعت ما را بکلی به هم زدند به اسم‏‎ ‎‏«اصلاحات ارضی» که تز امریکا بود. اصلاحات ارضی به ما چه مصیبتها وارد آورد؛‏‎ ‎‏مصیبتی که وارد آورد تمام زراعتهای ایران را از بین برد. یک مملکت زراعی، که یک‏‎ ‎‏استان آذربایجان یا خراسانش می توانست که قوت این ملت را بدهد، حالا رسیده به آنجا‏‎ ‎‏که برای سه روز یا سی و سه روز ـ فوقش سی و سه روز ـ تمام زراعت ایران برای سی و‏‎ ‎‏سه روز جمعیت فعلی ایران کافی است، مابقی اش از کجا؟ مابقی یک بازار درست کردند‏‎ ‎‏برای امریکا؛ آنها زیاد داشتند، می سوزاندند یا به دریا می ریختند، حالا می دهند پول‏‎ ‎‏می گیرند، نفت می گیرند؛ این یک باب که زراعت ما را از بین بردند و ما شدیم جیره خوار‏‎ ‎‏آنها و بازار برای آنها؛ ما مصرف ‏‏[‏‏کننده‏‏]‏‏ شدیم.‏
ایشان می فرمایند که آخوندها می گویند که ما نمی خواهیم این مظاهر‏‎ ‎‏تمدن را؛ ما می خواهیم حالا هم با الاغ سوار شویم و برویم! یک آدمی است که‏‎ ‎‏[‏‏سر سپرده است‏‏]‏‏؛ انسان چه بگوید به او. ما که اینقدر فریاد می زنیم می گوییم که ما همۀ‏‎ ‎‏مظاهر تمدن را قبول داریم؛ اما مظاهر تمدن این است که حکومت نظامی این کار را به ‏‏مردم بکند؟ آقا، بچه های کوچک ما را، دختر بچه های هشت ساله و نُه ساله را، این چند‏‎ ‎‏روز کشتند. حالا کارشان را از دبیرستانها ‏‏[‏‏شروع کرده اند‏‏]‏‏ ـ خون دانشگاهیها را که‏‎ ‎‏ریختند و آنقدر ‏‏[‏‏جنایت‏‏]‏‏ کردند که الآن همه شان در اعتصاب هستند آنها حالا ـ از آنجا‏‎ ‎‏آمده اند سراغ دبستانها؛ آن بچه های کوچک دبستان را اینها دارند می کشند. اینها الآن‏‎ ‎‏دارند خرابکاری می کنند. آن خرابکاری ای که ملت را می خواهند بکشند و بروند.‏
ما فریادمان این است که باید این ملت هرچه دارد مال خودش باشد، و خودش ادارۀ‏‎ ‎‏خودش را بکند. ما «مستشار» نمی خواهیم از امریکا! شصت هزار مستشار، که اینقدر‏‎ ‎‏[‏‏هزینه‏‏]‏‏ دارد که من و شما تصورش را نمی کنیم. این بودجۀ مملکت را صرف مستشارها‏‎ ‎‏دیگر نکنید. این خیلی عجیب است! پایگاه برای آنها درست می کنند، مستشارها‏‎ ‎‏می آیند، خرجش را ما باید بدهیم! نفتمان را می دهیم برای درست کردن پایگاه!
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۳ - ۲۷


***


جماران، ۱۳۶۰_ حکم به آقای قاسم علی ظهیر نژاد (اجازه استفاده از اختیارات رهبری)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۵، ص ۳۰۸


***


جماران، ۱۳۶۱_ پیام به ملت ایران به مناسبت شهادت آقای اشرفی اصفهانی (محکومیت منافقین)
اهم بیانات:
شهید عزیز محراب این جمعۀ ما از آن شخصیتهایی بود که اینجانب یکی از‏‎ ‎‏ارادتمندان این شخص والا مقام بوده و هستم. این وجود پربرکت متعهد را قریب شصت‏‎ ‎‏سال است می شناختم. مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج‏‎ ‎‏آقا عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب‏‎ ‎‏و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح‏‎ ‎‏می شناسم، و در عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود. او در جبهۀ دفاع از حق از‏‎ ‎‏جمله اشخاصی بود که مایۀ دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز‏‏ رِجالٌ صَدَقُوا ما‏‎ ‎‏عاهَدُوا الله َ عَلَیْه‏‎[۳]‎‏ بود. و رفتن او ثلمه‏‎[۴]‎‏ بر اسلام وارد کرد و جامعۀ روحانیت را سوگوار‏‎ ‎‏نمود. خداوند او را در زمرۀ شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان‏‎ ‎‏چنین مردانی نثار فرماید.ننگ ابدی بر آنان که یک چنین شخص صالحی را که آزارش‏‎ ‎‏به موری نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت‏‎ ‎‏فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. این بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما‏‎ ‎‏به جوار رحمت حق پیوست، و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسختر به‏‎ ‎‏پیشبرد انقلاب ادامه می دهند. و آنان که به ادعای واهی خود کوس طرفداری از خلق را‏‎ ‎‏می زنند و با خلق خدا آن می کنند که همه می دانند، در این جنایت عظیم چه توجیهی‏‎ ‎‏دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی‏‎ ‎‏کسب می کنند و چه طرفی می بندند؟ و آنان که در سوگ این جنایتکاران اشک تمساح‏‎ ‎‏می ریزند و از جریان حکم خدا دربارۀ آنان شکایت دارند، چه انگیزه ای دارند؟ آیا‏‎ ‎‏انتقام از جمهوری اسلامی به شهادت رساندن یک عالم پارساست، و به آتش کشیدن‏‎ ‎‏یک عده کودک و زن و مرد و توده های رنجکش است؟! آیا راه به حکومت رسیدن و‏‎ ‎‏قدرت را به دست آوردن، این نحوه جنایات است؟!‏
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۴۹ - ۵۱


***


جماران، ۱۳۶۲_ پاسخ استفتاء به آقای میر حسین موسوی (اقامه نماز جماعت در ادارات)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۱۸۵


***

. انتهای پیام /*