نجف اشرف، ۱۳۵۱_ نامه به خانم خدیجه ثقفی (خانوادگی)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۴۵۴
***
نجف اشرف، ۱۳۵۸_ هشدار به روحانیون حوزه نجف نسبت به برداشت های غلط از احکام اسلام
اهم بیانات:
همان طوری که قوای جسمانیۀ انسان وقتی که پیرمرد شد ضعیف می شود، قوای فکری، قوای روحی، قدرت بر عبادات، حال عبادت هم... همۀ اینها در جوانی قوّت دارد؛ ولهذا من کراراً عرض کردم به آقایان که شما حالا که این نعمت را دارید، نعمت جوانی را دارید، این را قدرش بدانید و هدر ندهید این نعمت را ... انسان جوان من نمی گویم که تفریح نداشته باشد، من عرض نمی کنم که همه اش مشغول باشد؛ من عرض می کنم که اوقاتش تقسیم باشد و قسم مهمش برای تحصیل.
انسان ـ این موجود که عصارۀ همۀ خلقت است ـ جنبه های مختلف، ابعاد مختلف، شئون مختلف دارد. [از] جنبه ای با نباتات شریک است: همان طور که نموّ آنها به آب است و یک غذایی از زمین، نموّ انسان هم مثل نباتات دیگر از زمین است و از برکات[ی] که خدای تبارک و تعالی داده است. و جنبۀ حیوانی هم مثل سایر حیوانات دارد: چشم و گوش و کذا و کذا و ادراکات جزئی، و اینها هم مشترک است با سایر حیوانات. و بالاتر از این هم ـ البته در حیوانات هم ضعیفش هست ـ یک مرتبۀ مثالی انسان دارد که در آنجا زایدِ بر این مطالب حیوانی چیزهایی هست. و یختصّ الانسان به تعقل و به یک معنویت و یک «تجرد باطنی» که سایر حیوانات این مرتبۀ تعقل و مرتبۀ «تجرد نفسانی» را ندارند.
همان طوری که سیاست مملکتی دارد اسلام، و بسیاری از احکامش احکام سیاسی است، یک احکام معنوی دارد؛ یک حقایق هست، یک معنویات هست. چیزهایی که در رشد معنوی انسان دخالت دارد، احکام بر آن هست؛ چیزهایی که در تربیت معنوی انسان هست، بر آن احکام هست؛ و در مرتبۀ پایین ترش هم که مرتبۀ اخلاق باشد، احکام اخلاقی دارد. ـ عرض می کنم که ـ تربیتهای اخلاقی می کند اسلام. در مرتبۀ معاشرتش هم که هست، با هرکس معاشر باشد، حکم دارد اسلام. خودش ـ فی نفسه ـ احکام دارد، خودش با عیالش احکام دارد، خودش با اولادش احکام دارد، خودش با همسایه اش احکام دارد، خودش با هم محله اش و جارش احکام دارد.
باورشان آمده است آقایان به اینکه اسلام با سیاست جداست. این یک احکام عبادی است که بین خودش است و خدا. شما بروید توی مسجدتان و هر چه می خواهید دعا کنید، هر چه می خواهید قرآن بخوانید، حکومتها هم به شما کار ندارند. اما این اسلام نیست. اسلام در مقابل ظَلَمه ایستاده است؛ حکم به قتال داده، حکم به کشتن داده است. در مقابل کفار و در مقابل متجاسرین و کسانی که [طاغی ]هستند احکام دارد. این همه احکام در اسلام نسبت به اینها هست، این همه احکام ـ حکم به قتال، حکم به جهاد، حکم به اینها هست؛ اسلام از سیاست دور است؟! اسلام فقط تو مسجد رفتن و قرآن خواندن و نماز خواندن است؟! این نیست؛ این احکام را دارد و باید این احکام هم اجرا بشود.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۲۱۷ - ۲۳۱
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم انتصاب آقای محمد حسینی کاشانی به سمت قاضی دادگاه انقلاب کازرون
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۱۴۸
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع پرسنل سازمان اِتکا (تحقق صحیح اسلام ـ توجه به خداوند)
اهم بیانات:
یک فرق مابین جمهوری اسلامی و نظام فاسد شاهنشاهی این است که در نظام شاهنشاهی آنهایی که در رأس هستند از باب اینکه خیانتکار هستند به حسب نوع ـ شاید کم پیدا بکنید نباشند ـ اینها از ملت می ترسند. برای خیانتی که کرده اند از ملت خودشان می ترسند. وقتی از ملت ترسیدند، برای اینکه حفاظت کنند خودشان را و صیانت کنند از آسیب ملت، ارتش را طوری بار می آورند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظامها همیشه مقابل هم بودند. ارتش ایجاد رعب می کرده است در مردم. و مردم هم تا آنجا که می توانستند، اگر می توانستند، کارشکنی می کردند. اگر یک نفر از اینها می خواست عبور کند از یک خیابان، مثلاً محمدرضا اگر می خواست عبور کند از یک خیابانی، قبل از اینکه عبور بکند، آن خیابان و خانه های آن خیابان و اطراف آنجا توسط سازمان امنیت کنترل می شد، به طوری که خانه ها شاید بعضی از آنها خالی می شد! و اگر هم در آن یک زنی پیدا می شد! مأمور آنجا پاسداری می کردند، تا این شخص بیاید از اینجا عبور کند. این برای این است که همیشه این خوف را داشت که مبادا ملت که دشمن اوست او را ترور کند، یا آسیبی به او برساند.
اما رژیم اسلامی آن است که پیغمبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که در زمان خودشان در رأس بودند، به حسب اصطلاح ما در رأس بودند، در مسجد می آمدند و می نشستند با مردم؛ با اشخاصی که وارد می شدند دور هم می نشستند، و همچو می نشستند [که] معلوم نبود که کدام یک اینها پیغمبر است.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۱۴۹ - ۱۵۵
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع نمایندگان کارکنان صنعت نفت (لزوم محاکمه خائنین)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۱۵۶ - ۱۵۷
***
جماران، ۱۳۶۰_ نامه تشکر به آقای سید عبد الله شیرازی (تبریک پیروزی های رزمندگان اسلام)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۵، ص ۲۵۶
***
جماران، ۱۳۶۲_ نامه به آقای سید حسین خادمی اصفهانی در مورد «مؤسسه خیریه همدانیان»
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۱۶۳
***
.
انتهای پیام /*