قم، ۱۳۵۸_ نامه تشکر آقای سید عبد الله شیرازی (حمایت از سرکوب ضد انقلاب)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۳
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم تشکیل دادگاه محاکمه خیانت کاران به آقای مهدی بازرگان
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۴
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم رسیدگی وحمایت مالی ازخانواده های شهدا به آقای مهدی بازرگان
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۵
***
قم، ۱۳۵۸_ تلگراف تسلیت به آقای حسین رحمانی
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۶
***
قم، ۱۳۵۸_ نامه به آقای هاشم صباغیان (صرفه جویی در برگزاری مجلس خبرگان)
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای وزیر کشور
مجلس خبرگان در جمهوری اسلامی بودجۀ ده میلیون تومانی و هتل مجلل اشرافی لازم ندارد. آقایان وکلای محترم، که عمدۀ آنان از علمای اعلام هستند، از این نحو تشریفات نگران هستند. آنان بحمدالله با زندگی نزدیک به طبقات محروم عادت نموده اند. بودجۀ مذکور را تعدیل نمایید. و عذر برگشت مازاد صحیح نیست؛ زیرا اعتبار مذکور ممکن است سنتی بشود در آتیه.
۲ شهریور ۵۸
روح الله الموسوی الخمینی
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۷
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع ایرانیهای مقیم کویت (راه حلی برای مشکلات مسلمانان)
اهم بیانات:
یک کلمه با دولتها هست و یک کلمه با ملتها. با دولتها این است که عبرت بگیرند از دولت سابق ما، و از دولت فعلی ما. دولت سابق ما که مردم به او پشت کرده بودند و او با تمام قدرت مردم را سرکوب می کرد؛ و بالاخره به آنجا رسید که خود ملت با مشتهای گره کرده بر توپ و تانکهای آنها غلبه کرد و در عین حال که یک ارتش قوای انتظامی شیطانی داشت و تمام ابرقدرتها، بلکه تمام قدرتها، پشتیبان او بودند، چون ملت با او نبود و مخالف او بود، با همۀ کوششها نتوانستند او را نگه دارند.
و حالا را ملاحظه کنند که هر مشکلی که برای دولت پیش بیاید، ملت قدم می گذارد جلو برای حل او. در مشکل کردستان ملاحظه کردید که تمام قشرهای ملت، بلکه مسلمین جاهای دیگر، بلاد دیگر، مسلمین خلیج، جاهای دیگر، همه آمادگی خودشان را برای پشتیبانی و برای سرکوبی اشرار اعلام کردند و ما دیدیم احتیاج به بسیج عمومی نیست، خود قوای انتظامیه آنها را سرکوب می کنند، از این جهت خواهش کردیم از آنها که دست نگه دارند. آن طرز حکومت با این طرز حکومت، این دو تا، را باید حکومتها به نظر بیاورند.
یک مشکل دیگر عدم رابطۀ بین ملتهاست. ملتها با هم روابطشان یا هیچ نیست، یا کم است. تمام مؤمنین به حسب فرمان خدا برادرند؛ برادرها باید از حال برادرها مطّلع باشند. برادرها باید مشکلات برادرشان را حل کنند. اسلام در عین حالی که نقشۀ این مطلب را، که تفاهم بین همۀ قشرها باشد، کشیده است، و آن مسئلۀ حج است، فریضۀ حج که تمام کشورهای اسلامی را موظف کرده است که افراد مستطیعشان بروند به مکه، آنجا هم مواقف متعدده فراهم کرده اسباب را که تفاهم باشد، مسلمین مع الأسف غفلت دارند. اگر دولتها بخواهند یک مجلسی را از دویست نفر آدم از بلاد مختلفه جمع بکنند، چه زحمتها و چه خرجها باید تحمل کنند تا اینکه دویست نفر جمع بشود در یک نقطه ای بخواهند که یک محفلی در آن نقطه درست کنند، خدای تبارک و تعالی یک محفل چندین میلیونی برای مسلمین تهیه کرده است و گفته است بروند همه در آنجا، و همه هم برادرند. مؤمنها اِخوه هستند، برادرند، و چنانچه این برادرها به حال هم رسیدگی نکنند، این قصور از اسلام نیست؛ قصور از ماست.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۲۸ - ۳۳۲
***
قم، ۱۳۵۸_ پیام رادیو ـ تلویزیونی به ملت مسلمان ایران (رابطه دین و سیاست)
اهم بیانات:
بعثت برای این است که مردم را تزکیه کند. مقدم بر تعلیم حکمت و تعلیم کتاب. تزکیه را ذکر فرموده است که آیات را بر آنها بخواند تا اینکه آنها تزکیه بشوند. و تعلیم بکند آنها را، کتاب را بر آنها و حکمت را بر آنها عرضه بدارد و تعلیم کند آنها را. در سورۀ «جمعه» سر بعثت رسول اکرم را ذکر می فرماید، که سر بعثت رسول اکرم تزکیۀ امت است و تعلیم و تربیت امت. آن هم تعلیم تمام قشرهای تعلیم که کتاب و حکمت تمام قشرهای تعلیمات را واجد است. بعد از آنکه تعلیم و تربیت را ذکر کرده است، ذکر علمای سوء را می فرماید: آنهایی که علم را آموخته اند لکن عمل به آن علم نمی کنند و با بدترین وجه از آنها اسم برده است: مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَوریةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الحِمَارِ یَحْمِلُ اَسفَاراً. مَثَل آنها که عالِم شده اند لکن علم در آنها اثر خودش را نگذاشته است مَثَل الاغی می ماند که بارش کتاب باشد! وقتی که علم در انسان تأثیر نکند و انسان را انسان نکند، این حمل کتاب، چه در سینه ها باشد و چه در پشت باشد! مَثل اینها، مَثَل آن اشخاصی هست که، مَثَل حیوانی هست، مَثل الاغی هست، که کتاب به دوش او باشد: همان طور که کتاب برای آن حیوان هیچ فایده ندارد، این علمی که دنبالش تعهد نباشد، دنبالش عمل نباشد، دنبالش رشد فکری نباشد، دنبالش هدایت مردم نباشد، این نظیر همان است که به دوشش کتاب باشد، بلکه به دوش یک حیوان و یک الاغ کتاب باشد.
اینهایی که اظهار اسلام می کنند لکن مردم را در بلاد ایران مردم را به آتش می کشند، خرمنهای مردم را به آتش می کشند، جوانهای ما را در اطراف می کُشند، در کردستان عزیز، آنقدر از جوانهای ما را و از خود کُردها را کشتند، و اینها در عین حال می گویند ما مسْلم هستیم، قرآن می فرماید که شماها منافق هستید، شماها مسْلم نیستید، شمایی که قولتان غیرعملتان است، حرفتان غیرواقعیتتان است، شما مسْلم نیستید، شما منافق هستید؛ شما می خواهید مردم را گول بزنید.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۳۳ - ۳۳۹
***
قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم (مخالفت اسلام با آزادی به شیوۀ غربی)
اهم بیانات:
ما هر چه خواستیم هدایت کنیم این قشرهای فاسد را، هر چه مهلت دادیم که هدایت بشوند، هر چه مهلت دادیم که به خود بیایند، هر چه مهلت دادیم که به مصالح کشور نظر کنند، هر چه آزادی دادیم که آزادی را برای ملت وسیلۀ رشد ملت قرار بدهند، آزادی قلم دادیم، آزادی بیان دادیم، آزادی اجتماعات دادیم، آزادی احزاب دادیم، که اینها اگر درست می گویند که برای ملت کار می کنند و دمکرات هستند، حکومت مردم بر مردم می خواهند، اگر اینها حکومت مردم بر مردم می خواهند، چرا نمی گذارند مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند؟
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۴۰ - ۳۴۶
***
قم، ۱۳۵۸_ حکم انتصاب آقای حسن تهرانی به سمت قاضی شرع دادگاه های انقلاب قم
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۹، ص ۳۴۷
***
جماران، ۱۳۶۰_ سخنرانی در جمع پرسنل شهربانی و دانشجویان خارج از کشور (مظلومیت ایران)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۵، ص ۱۲۷ - ۱۳۲
***
جماران، ۱۳۶۱_ حکم به آقای سید موسی موسوی (ادامه مأموریت در کردستان)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۶، ص ۴۳۸
***
جماران، ۱۳۶۲_ سخنرانی در جمع اعضای شورای عالی تبلیغات اسلامی (تبلیغات بر اساس معنویات)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص ۷۱ - ۷۳
***
جماران، ۱۳۶۵_ سخنرانی در جمع مسئولان نظام به مناسبت عید غدیر (پیام غدیر)
اهم بیانات:
من دربارۀ شخصیت حضرت امیر چه می توانم بگویم و کی چه می تواند بگوید. ابعاد مختلفه ای که این شخصیت بزرگ دارد، به گفتگوی ماها و به سنجش بشری در نمی آید. کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار تا باشد و ما از عهدۀ بیان حتی یکی اش نمی توانیم برآییم.
ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی. و حضرت امیر را همان طوری که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن ـ در روایات است این ـ نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع و الی سبعین و الی زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب، حضرت امیر هم این طور است، رسول خدا هم این طور است. مراحل طی شده است، تنزل پیدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پیدا کرده است، از وجود جامع تنزل پیدا کرده است و آمده است پایین تا رسیده است به عالم طبیعت، در عالم طبیعت این وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولیای بزرگ خدا. بنابراین، اینکه حدیث غدیر را ما حساب کنیم که می خواهد یک معنویتی را برای حضرت امیر یا یک شأنی برای حضرت امیر درست کند نیست. حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۱۱۱ - ۱۲۱
***
.
انتهای پیام /*