نجف، ۱۳۵۵_ نامه تشکر به آقای محمد ثقفی (تسلیت درگذشت آقای هندی)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۱۵۹
***
نجف، ۱۳۵۵_ نامه به آقای علی اکبر مهدی پور درباره کتاب «نهضت امام خمینی»
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۳، ص ۴۴۴
***
جماران، ۱۳۶۵_ نامه به آقای آقا زاده، وزیر نفت (تأمین فرآورده های مورد نیاز وزرات نفت)
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۱۰۴
***
جماران، ۱۳۶۶_ سخنرانی در جمع مسئولان جهاد سازندگی (ابعاد شخصیت حضرت علی «ع»)
اهم بیانات:
من واقعاً نمی دانم راجع به حضرت امیر از کجا شروع کنم؛ مسئله بغرنجی است؛ مسئله ای نیست که انسان بتواند بفهمد این همه ناله هایی که ایشان می زده است، سر در چاه می کرده ناله می کرده، هر جا می رسیده ناله می کرده، این دعاهایی که از ایشان وارد شده است که در آن، آن همه ناله است، اینها چی است. آیا حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ برای خاطر اینکه توجه به این دنیا دارد و از مرتبۀ وحدت به سوی کثرت آمده است، این قدر فریاد می زند؟ آیا توجه به کثرت موجب این همه فریاد ایشان است؟ آیا در آن ناله های شب و در آن چاهها، که ایشان ناله می زده است و در آن مواردی که ایشان با خدای تبارک و تعالی مناجات می کرده است، راجع به این معنا بوده است؟ راجع به این بوده است که خدایا، مرا از جوار خودت برگرداندی به عالم کثرت؛ و همان حرفی که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند؛ از ایشان نقل شده است که یغان علی قلبی و اِنِّی لاََسْتَغْفرُ الله فی کلِّ یومٍ سبعینَ مرة. این «یغان علی قلبی»، یعنی همین طوری یک کدورت حاصل می شده یا همین رجوع به کثرت کدورت بوده؟
مصیبتهایی که برشان و بر مسلمین وارد می شده است، آن هم کمرشکن بوده. آنها همۀ مصایب را داشته اند؛ منتها مصایب معنویشان غلبه داشته است بر همه چیزها. رجوعشان از عالم صعق، صحو، از عالم محو به عالم صحو، این رجوع برایشان مشکل بوده است، دردناک بوده. اما وقتی رجوع کردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند، می خواهند همۀ مردم سعادتمند باشند. وقتی می بینند که مردم این طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم می روند، دسته به دسته برای خودشان جهنم تهیه می کنند، آنها از این رنج می برند، حتی ... برای اینکه کفار هم به جهنم می روند، آنها رنج ببرند. آنها رحمت هستند. یا وقتی ملاحظه می کند که حکومت عدل می خواهد تشکیل بدهد، آن وقت برای حکومت عدل، آن قدر رنج می برد و آن قدر سیلی می خورد! این هم رنج دارد، نه از باب اینکه برای خودش؛ برای اینکه می خواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زیر بار نمی روند. این چیزی است که از صدر عالم تا آخر هست.
اگر حضرت رسول ـ سلام الله علیه ـ فقط آن وقت که در مکه بود، فقط دعا می خواند، بیش از این نبود. اما او با آن چیزهایی که پیش آنها شریف بود، پیش آنها عظمت داشت، مبارزه می کرد. از این جهت، باهاش مخالفت می کردند. و اگر هر کس بنشیند همان دعا بکند، هیچ کس کاریش ندارد. اگر مسلمانها هم بنشینند دست دراز کنند طرف خدا، خدایا! رحمت کن کی را، لعنت کن کی را و چی را، هیچ کس کارشان ندارد. اما این خلاف سیرۀ انبیاست، خلاف شیوۀ انبیاست. همه سیلی خوردند، ما هم داریم سیلی می خوریم و این سیلی ای است که به اسلام می خورد، به ما نیست. این سیلی ای است که از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبیا خورده است؛ به شخص نبوده. مسئلۀ شخص نبوده، مسئلۀ مکتب بوده؛ به مکتبشان سیلی زدند. و حالا چون عالم به هم متصل شده و دیگر یک جای معینی نیست، همه جا مثل همین حالا، الآن شاید حرف من را خیلی جاها بشنوند، هر که گوش کند. حالا این طوری است که عالم شده یک محله، یک مسجد؛ یک همچو جایی. از این جهت، الآن وقتی که شما قیام کنید و ببینند که شما قیام کردید بر ضد تمام مقدسات آنها ـ مقدسات آنها چی است؟ دنیاست. می خواهد نفوذ پیدا کند، نمی گذارید. آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قیام کرده اید.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص ۳۵۹ - ۳۶۴
***
.
انتهای پیام /*