امام (س) تربیت یافتۀ مکتب اسلام ناب بودند و کلام و بیان ایشان نیز آینه ای از معارف الهی. ایشان با تأسی به قرآن و بیان پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمّۀ اطهار علیهم السلام، اساس عالم وجود را بر رحمت الهی می دانند که همۀ انسان ها در سایۀ این رحمت، فیض وجود یافته اند و در همه حال مشمول این رحمت می باشند.
«خداوند به همۀ بندگان خودش رحمت دارد و همین رحمت موجب ایجاد بندگان و فراهم کردن اسباب رفاه و بندگی آن ها است. و همین رحمت موجب فرستادن انبیای بزرگ است. رحمت خدا اقتضا دارد که بندگان خدا را هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت برساند. تمام اسباب سعادت را ـ مادی و معنوی ـ فراهم فرموده است. بندگان خدا با اسم «رحمان» و با اسم «رحیم» موجود شدند و ادامۀ حیات در دنیا و آخرت می دهند.»( صحیفۀ امام، ج 9، ص 369)
««رحمان» با رحمت و با رحمانیت همه موجودات را ایجاد کرده است و این رحمت است. اصل وجود رحمت است، حتی آن وجودی که به موجودات شریر هم اعطا شده، باز رحمت است.»( ر.ک: تفسیر سورۀ حمد، ص 22 )
«قرآن یک رحمتی است برای همۀ بشر و پیغمبر اسلام یک رحمتی است برای عالمین که در همۀ امور رحمت است.»( صحیفۀ امام، ج 19، ص 112)
رسول خدا، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای همۀ عالم رحمت بودند، حتی برای آن ها که با ایشان جنگیده اند و به کام مرگ رفته اند. امام (س) می فرماید جنگ های رسول اکرم برای مملکت گیری یا برای کسب عِدّه و عُدّه نبوده، برای فرو نشاندن خشم نبوده، بلکه از سر دل سوزی و از فرط محبت انجام گرفته است. (ر.ک. همان، ص 112 و 113)
ایشان همواره توصیه می کردند که همانند پیامبر و ائمّۀ اطهار علیهم السلام با دیگران برخورد شود؛ آن ها به گونه ای با مردم یکرنگ و یکدل بودند و با آن ها معاشرت و تواضع می کردند که اگر غریبی وارد می شد، نمی توانست این بزرگواران را بشناسد.( ر.ک: همان، ج 8، ص 428 )
بنای اسلام بر رأفت و رحمت است نسبت به همۀ مردم، از هر گروه و قشری که باشند، هر مذهب و ملتی که باشند.
«اسلام با کمال رأفت، با کمال رحمت با همۀ طبقات رفتار می کند؛ و همین رحمتش هدایتی است که می خواهد همۀ قشرهای عالم به سعادت برسند.»( همان، ج 9، ص 386)
از منظر امام راحل (س)، اصل در تعامل مردم با یکدیگر باید بر محبت باشد؛ زیرا وقتی خداوند، که مصدر همۀ عالم وجود است، بنا را بر محبت و رحمت قرار داده، چرا ما بندگان او محبت نورزیم؟(ر.ک. همان، ج 16، ص218)
بنابراین، دل انسان مؤمن نسبت به همۀ مردمان و همۀ بشر مهربان است؛ زیرا او به عنوان آینۀ جمال خداوند می کوشد که همانند خداوند گردد و اسماء او را در خود به ظهور برساند؛ خداوندی که بال رحمتش بر تمام عالم گسترده است و از این رو، بندۀ او هم بر تمام عالم رئوف است.
«بعضی از علمای بزرگ، از قراری که شنیدم فرموده اند که من برای اشخاص منحرف بیش تر دعا می کنم؛ برای این که آن ها بیش تر احتیاج به دعا دارند. دل های انسان ها، انسان های متعهد، دل هایی است که رئوف و مهربان بر همۀ بشر است.» (همان، ج 15، ص 493)
یکی از مهم ترین علل توصیه به محبت و مهربانی در اسلام این است که هدف اسلام تربیت است. اسلام بنابر دل سوزی و محبتی که نسبت به بشر دارد، می خواهد او را تربیت کند تا به کمال لایق خود برسد و اساس دستورات تربیتی اسلام بر فطرت استوار است و فطرت انسانی با رحمت و رأفت سازگارتر است تا با خشونت و غلظت، ملایمت مؤثرتر است:
«در مسائل، ملایمت و جهت رحمت بیش تر از جهت خشونت تأثیر می کند. من در زمان اختناق رضاخانی، وقتی در مدرسۀ فیضیه صحبت می کردم، آن گاه که از جهنم و عذاب الهی بحث می کردم، همه خشکشان می زد، ولی وقتی از رحمت حرف می زدم، می دیدم که دل ها نرم می شود و اشک ها سرازیر می گردد و این تأثیر رحمت است. با ملایمت انسان بهتر می تواند مسائل را حل کند تا شدت.» (همان، ج 15، ص 493)
بنابراین، انسان ها و به ویژه مسلمانان باید از تکبّر دوری گزینند و به شکرانۀ نعمتی که خداوند به آن ها داده است، تواضع کنند؛ خود را از همدلی و انس با بندگان خدا محروم نگردانند.
هیچ فرد یا گروهی نباید از احساس رشد و عظمت خود دچار غرور گردد و به دیگران با دیدۀ تحقیر و اهانت بنگرد که منشأ اختلاف گردد و باید توجه داشت که منشأ همۀ اختلاف ها و درگیری ها خودخواهی و حبّ نفس است. (همان، ج 20، ص 345)
باب رحمت باید به سوی همۀ ملت باز باشد. نظام اسلامی نظامی است که بر پایۀ محبت استوار است و همۀ ارکان آن باید به این سمت جهت گیری کنند. این نظام، چه از حیث ساختار و نهادهای حکومتی و چه از حیث محتوا و قوانین جاری و چه از حیث مجریان و متصدیان امور مملکت، باید در همین مسیر حرکت کنند.
«ما بعد از آن که پیروزی برای ملتمان حاصل شد و خیانت کاران [و] جنایت کاران را از صحنه بیرون کردیم و ملت بیرون کرد، باب رحمت را به روی ملت و به روی همۀ قشرها به دو مصراع باز کردیم. با رحمت عمل شد، آزاد شدند، مرزها آزاد، قلم ها آزاد، فعالیت های سیاسی آزاد؛ تمام آزاد. و با رحمت با همه عمل شد... همان رحمتی که دنبالۀ رحمت اسلام است، دنبالۀ رحمت رسول خداست.» (همان، ج 9، ص 370)
از همه سزاوارتر برای ابراز این محبت و رحمت، مسؤولان هستند. آن ها باید بیش از همه، حالت رحمت و رأفت ایجاد کنند. به تعبیر دیگر، آنان مانند درختانی که هوا را پر از اکسیژن می کنند، باید فضا را پر از محبت کنند؛ درشتی ها و سختی ها را به جان بخرند و رحمت را هدیه دهند. بدین منظور، ابتدا باید بین خودشان این حالت برقرار شود و سپس آن را به مردم نثار کنند.
«شما باید همان دستور قرآن را عمل کنید که بین خودتان... با سایر ملت روابط دوستی داشته باشید که وقتی شما می آیید توی مردم، مردم شما را بپذیرند، شما را دوست داشته باشند.» (همان، ج 8، ص 128)
در یک کلام: «ایران را یک محیط محبت کنید.» ) همان، ج 6، ص 444(
در ادامه به فرازهایی از فرمایشات امام (س) در موضوع رحمت و رافت اشاره می شود:
بدان که رحمت و رافت و عطوفت و امثال آن، که از جلوه های اسمای جمالیه الهیه است، خدای تبارک و تعالی به حیوان مطلقاً و به انسان بالخصوص مرحمت فرموده، برای حفظ انواع حیوانیه و حفظ نوع و نظام عائله انسانی؛ و این جلوه [ای ] از رحمت رحمانیه است که نظام عالم وجود، مطلقاً بر پایه آن نهاده شده؛ و اگر این رحمت و عطوفت در حیوان و انسان نبود، رشته حیات فردی و اجتماعی گسیخته می شد؛ و با این رحمت و عطوفت، حیوان، حفظ و حضانت اولاد خود، و انسان، حراست از عائله خود و سلطان عادل، حفظ مملکت خود می کند. اگر این رحمت و شفقت و رافت نبود، هیچ مادری تحمل مشقتها و زحمتهای فوق العاده اولاد خود را نمی کرد؛ و این جذبه رحمت و رافت الهی است که قلوب را به خود مجذوب نموده، و بالفطره حفظ نظام عالم را می فرماید. این رحمت و رافت است که معلمین روحانی و انبیای عظام و اولیای کرام و علمای بالله را به آن مشقتها و زحمتها اندازد برای سعادت نوع خود، و خوشبختی دائمی عائله انسانی؛ بلکه نزول وحی الهی و کتاب شریف آسمانی، صورت رحمت و رافت الهیه است در عالم ملک؛ بلکه تمام حدود و تعزیرات و قصاص و امثال آن، حقیقت رحمت و رافت است که در صورت غضب و انتقام جلوه نموده: وَ [لَکُم ] فِی القِصاصِ حَیاةٌ یا اولِی الالبابِ، (بقره / 179) بلکه جهنم، رحمتی است در صورت غضب، برای کسانی که لیاقت رسیدن به سعادت دارند، اگر تخلیصاتی و تطهیراتی که در جهنم می شود نبود، هرگز روی سعادت را آن اشخاص نمی دیدند. بالجمله، کسی که قلب او از رافت و رحمت به بندگان خدا خالی باشد، او را باید از مسلک این جمعیّت خارج کرد و از حق دخول در عائله بشری محروم نمود. اهل معرفت فرمایند: بسط بساط وجود، و کمال وجود، به اسم رحمن و رحیم است؛ و این اسم شریف، از امهات اسماء، و اسماء محیطه واسعه است. چنانچه در کریمه الهیه است: وَ رَحمَتِی وَسِعَت کُلَّ شَی ءٍ، (اعراف / 156) و فرماید: رَبَّنا وَسِعتَ کُلَّ شَی ءٍ رَحمَةً وَ عِلماً، (غافر / 7)
و از این جهت است که در مفتاح کتاب الهی، این دو اسم بزرگ، تابع اسم اعظم قرار داده شده است؛ اشاره به آنکه مفتاح وجود، حقیقت رحمت رحمانیه و رحیمیه است و رحمت سابق بر غضب؛ و از این باب اهل معرفت گویند:
ببِسمِ الله الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ ظهر الوجود. این اسم رحمت که شعب آن رافت و عطوفت و امثال آن از اسمای صفاتیه و افعالیه است، اسمی است که حق تعالی بیشتر، خود را به آن
معرفی فرموده و در هر یک از سور قرآنیه آن را تکرار فرموده، تا دلبستگی بندگان به رحمت واسعه آن ذات مقدس، روزافزون شود و دلبستگی به رحمت حق، منشا تربیت نفوس و نرم شدن قلوب قاسیه شود. با هیچ چیز مثل بسط رحمت و رافت و طرح دوستی و مودت نمی توان دل مردم را به دست آورد و آنها را از سرکشی و طغیان بازداشت؛ و لهذا انبیای عظام، مظاهر رحمت حق- جلّ و علا- هستند، چنانچه خدای تعالی معرفی رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلّم- را فرموده در آخر سوره توبه، که خود سوره غضب است به این نحو: لَقَد جاءَکُم رَسُولٌ مِن انفُسِکُم عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَرِیصٌ عَلَیکُم بِالمُومِنِینَ رَوفٌ رَحِیمٌ ، (شعراء / 3) و در شدّت شفقت و رافت آن بزرگوار بر همه عائله بشری، بس است آیه شریفه اول سوره شعراء که فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَکَ الَّا یَکُونُوا مُومِنِینَ ، (شعراء / 3) و در اوایل سوره کهف که فرماید: فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفسَکَ عَلی آثارِهِم ان لَم یُومِنُوا بِهذَا الحَدِیثِ اسَفاً. (کهف / 6) سبحان الله! تاسف به حال کفار و جاحدین حق؛ و علاقه مندی به سعادت بندگان خدا، کار را چقدر به رسول خدا- صلی الله علیه و آله- تنگ نموده که خدای تعالی او را تسلیت دهد و دل لطیف او را نگهداری کند که مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت، دل آن بزرگوار پاره شود و قالب ته کند. ( شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 232- 235)
***
مفتاح کلام خدا با اسم «رحمن» و «رحیم» آغاز شده است، به اسم رحمن و رحیم، و در تکرار رحمن و رحیم، قرآن آغاز شده است.
خداوند به همه بندگان خودش رحمت دارد. و همین رحمت، موجب ایجاد بندگان و فراهم کردن اسباب رفاه و بندگی آنها است. و همین رحمت، موجب فرستادن انبیای بزرگ است. رحمت خدا اقتضا دارد که بندگان خدا را هم در دنیا و هم در آخرت به سعادت برساند. تمام اسباب سعادت را- مادی و معنوی- فراهم فرموده است. بندگان خدا با اسم «رحمن» و با اسم «رحیم» موجود شدند، و ادامه حیات در دنیا و آخرت می دهند و در عین حال که رحمت حق تعالی سبقت دارد بر غضب، لکن اگر چنانچه اقتضا بکند و مردم قدر رحمت حق تعالی را نداشته باشند و تخلف از فرمان حق تعالی بکنند و موجب فتنه و فساد بشوند، باب رحمت نیم بسته شود و باب غضب باز شود. پیغمبر اکرم- صلّی الله علیه و آله و سلم- نبی رحمت بود و با مردم به رحمت رفتار می فرمود. و همان رحمت بود که مردم را هدایت می کرد و برای مردم غصه می خورد. برای اشخاصی که در ضلالت بوده اند، به واسطه رحمتی که داشت متاثر بود ولی وقتی که ریشه هایی را می دید که این ها مشغول فساد هستند و ممکن است که فساد آنها به فساد امّت منتهی بشود و این ها غده های سرطانی بودند که ممکن بود جامعه را فاسد کنند، در عین حالی که نبی رحمت بود، باب غضب را باز می کرد. یهود بَنی قُرَیظه، همان کاسبهایی که الآن هم دنباله آنها صهیونیستها هستند و فاسد، بعد از آنکه ملاحظه فرمود این ها فاسد هستند و موجب فساد می شوند، امر فرمود تمام آنها را گردن زدند؛ این ماده سرطانی را از بین برداشتند. امیر المومنین- سلام الله علیه- با آن همه عطوفت، با آن همه رحمت، وقتی که ملاحظه فرمود خوارج مردمی هستند که فاسد و مُفسِد هستند، شمشیر کشید و تمام آنها را، الّا بعضی که فرار کردند، از دم شمشیر گذراند. در وقت رحمت، رحمت؛ و اگر کسانی لایق رحمت نباشند؛ انتقام و غضب.(صحیفه امام؛ ج 9، ص 369)
***
اهل معرفت می دانند که شدت بر کفار که از صفات مومنین است و قتال با آنان نیز رحمتی است و از الطاف خفیّه حق است، و کفار و اشقیا در هر لحظه که بر آنان می گذرد بر عذاب آنان که از خودشان است افزایش کیفی و کمی «الی ما لا نِهایَةَ لَه» حاصل می شود. پس قتل آنان که اصلاح پذیر نیستند رحمتی است در صورت غضب و نعمتی است در صورت نقمت، علاوه بر آن رحمتی است بر جامعه، زیرا عضوی که جامعه را به فساد کشاند. چون عضوی است در بدن انسان که اگر قطع نشود او را به هلاکت کشاند.
و این همان است که نوح نبی الله- صلوات الله و سلامه علیه- از خداوند تعالی خواست: وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلَی الارضِ مِنَ الکافِرِینَ دَیَّاراً، انَّکَ ان تَذَرهُم یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا الَّا فاجِراً کَفَّاراً.(نوح / 26- 27)و خداوند تعالی می فرماید: وَ قاتِلُوهُم حَتَّی لا تَکُونَ فِتنَةٌ. (بقره / 193) و بدین انگیزه و نیز انگیزه سابق، تمام حدود و قصاص و تعزیرات از طرف ارحم الرّاحمین رحمتی است بر مرتکب و رحمتی است بر جامعه.
پسرم! اگر می توانی با تفکر و تلقین، نظر خود را نسبت به همه موجودات به ویژه انسانها نظر رحمت و محبت کن، مگر نه این است که کافه موجودات از جهات عدیده که به احصا در نیاید مورد رحمت پروردگار عالمیان می باشند، مگر نه آنکه وجود حیات و تمام برکات و آثار آن از رحمتها و موهبتهای الهی است بر موجودات و گفته اند: «کُلُّ مُوجُودٍ مَرحُوم» (فصوص الحکم؛ ج 1، فصّ زکریاویّه، ص 178.) مگر موجودی ممکن الوجود امکان دارد که از خود، بنفسه چیزی داشته باشد یا موجودی مثل خود ممکن الوجود به او چیزی داده باشد، در این صورت رحمت رحمانیه است که جهان شمول است. مگر خداوند که رَبِّ العَالَمِین است و تربیت او جهان شمول است، تربیتش جلوه رحمت نیست، مگر رحمت و تربیت بدون عنایت و الطاف جهان شمول می شود. پس آنچه و آن کس که مورد عنایات و الطاف و محبتهای الهی است چرا مورد محبت ما نباشد؟ و اگر نباشد این نقصی نیست برای ما؟ و کوتاه بینی و کوتاه نظری نیست؟(صحیفه امام؛ ج 16، ص 217- 218)
.
انتهای پیام /*