‏جهان معاصر با سودای سلطه بر طبیعت، تمدن و دانشی عظیم را پدید آورده و بر‏ ‏پایه آن فرهنگ و روابط جدیدی را آفریده است. گستره تحولات ایجاد شده در رویه و‏ ‏جوهر فرهنگ و روابط اجتماعی به تعارض صوری میان باورهای بوده و هست انجامیده‏ ‏و نزاعی بین سنت و مدرنیسم پدید آورده است. پرسشهای فراوان و فربهی که از کاشت‏ ‏بذرهای نو گرایی روییده شده، اینک دل مشغولی کسانی را باعث شده است که حفاظت از‏ ‏سنت قویم را ستون جان و آرمان خویش کرده اند.‏

‏از میان سنتهای فراوان مورد هجوم، این سنت دینی ـ شیعی ماست که همچنان با‏ ‏اقتدار باقی مانده و توانسته است خود را رقیب یکه و توانمند تمدن غرب فرانماید و در دل‏ ‏این حریف قوی هول و هراسی پایان ناپذیر بنشاند. قوت و قدرت این سنت وامدار‏ ‏درونمایه های فرهنگ و اندیشۀ شیعی است و راز ماندگاری و نامیرایی آن توانایی اسلام‏ ‏برای اداره جامعه و پاسخگویی و گره گشایی به مشکلهای انسان این جهانی، در سایه‏ ‏مفهوم بی بدیل امامت، ولایت و اجتهاد در عصر غیبت است. شیعه با بهره گیری از‏ ‏فرایند اجتهاد به معنای روش نواندیشی و نو فهمی متون دینی توانسته است در گذر زمان‏ ‏طراوت و تازگی خود را حفظ کند و در چنبره حوادث زمانها و مکانها نپوسد و جاودانه‏ ‏بماند. امّا بروز حوادث و تحولات گفته آمده در سده های اخیر باعث شده است تا‏ ‏بازنگری در بایسته ها و کاستیهای فرایند اجتهاد در وجدان بیدار عالمان فرهیخته ضرورت‏ ‏پیدا کند، حتم و ضرورت این نگاه نو آنگاه صد چندان شده که با بصیرت و اقتدار حضرت‏ ‏امام خمینی(س) اندیشۀ ضرورت حکومت اسلامی شکل گرفت و با پیشوایی بی نظیر‏ ‏همان ابر پارسای مقتدر و شهادت خواهی و فداکاری مردان و زنان صالح این دیار،‏ ‏اندیشه و تئوری حکومت اسلامی به واقع گرایید، و شجره طیبه جمهوری اسلامی سر از خاک برافراشت و سر به آسمان سایید.

پیروزی انقلاب اسلامی به یک معنا آغاز راه بود که‏ ‏شریعت تازه حکومت یافته پای در معرکه نظریات «اداره و حکومت» نهاد و با برخورد با‏ ‏مشکلات لحظه به لحظه و مواجهۀ با بحرانهای معرفتی، معیشتی، فردی و اجتماعی‏ ‏رویاروی امواج سهمگین پرسشها قرار گرفت و باعث شد تا تمدن غرب و مدرنیسم از‏ ‏پاره پاره آن به سود خود بهره برداری کند. ناخدای این کشتی از پس همۀ این غوغا و ادعا‏ ‏دریای فقه را ناکرانمند خواند و فقه را تئوری اداره انسان از گاهواره تا گور. ایشان برای‏ ‏تثبیت و تحکیم این ادعا، اجتهاد مصطلح را برای رویارویی با مسایل این جهانی و اداره‏ ‏جامعه ناکافی خواند و عالمان و فقیهان فرهیخته دینی را وصیت داد تا به اصلاح سراپرده‏ ‏اجتهاد از طریق دخالت دادن عنصر زمان و مکان در فرایند آن بپردازند.(برگرفته از مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد»)

رهبر معظم‏ ‏انقلاب در این خصوص می فرمایند:

اگر سربرآوردن حکومتی بر پایه اندیشه الهی و اسلامی و با پرچم عدل اسلامی‌، در جهانی که از غوغای اندیشه ‌ها وهدفها و شعارهای مادی انباشته است‌، از قوت تدبیر و اراده و توکل و حکمت آن یگانه مرد، خبر می ‌دهد؛ و اگر گسترش ارزشهای اخلاقی و احیای دوباره‌ زهد و پرهیز و پارسایی در منش و روش مردان صاحب مقام این حکومت، آیینه شفاف خلوص و صفا و خشوع و عروج روحی آن برگزیده‌ زمان را در برابر نسلهای امروز و فردا می ‌گذارد؛ نگاه ژرف عالمانه وحکیمانه‌ او به فقه و شریعت و تکیه بر شعار «نقش زمان و مکان در استنباط فقهی‌» نیز احاطه‌ علمی و بصیرت و تیزبینی وآینده ‌شناسی و خلاقیت و غنای فکری او را آشکار می ‌سازد. و تازه این همه با هم که خود ترکیب بدیع و بی ‌نظیری درسلسله‌ درخشان شخصیات اسلامی است‌، بی‌شک همه ابعاد شخصیت امام راحل کبیر ما نیست‌.
درباب مسئله‌ زمان و مکان و نقش و تأثیر آن در استنباط احکام اسلامی کوته سخن آن است که این سرچشمه مبارک اگر به درستی شناخته و به کار گرفته شود، پشتوانه ‌یی عظیم برای بهره‌مندی جوامع بشری از کوثر شریعت اسلامی پدید خواهد آورد. تا کنون رایج‌ترین بهانه و دستاویز کسانی که خواسته‌ اند اجتماعات بشری را از فیض هدایت و سعادت بخشی شریعت‌، محروم سازند این بوده است که احکام دینی را حقیقتی جامد و بی ‌انعطاف پنداشته و جریان پیوسته و جوشان وتبدیل ‌پذیر زندگی را با آن ناسازگار قلمداد کرده ‌اند. این سخن اگرچه در مواردی از غرض ‌ورزی و بی ‌اعتقادی به اصل دین ناشی شده‌، لیکن در مواردی نیز از نا آگاهی و جهالت گویندگانش نشأت گرفته است‌، و ای بسا که عکس ‌العمل غیر عالمانه یا غیر حکیمانه‌ برخی از دین باوران نیز به آشفته پنداری و آشفته ‌گوئیها دامن زده است‌.
حقیقتی که امام راحل رضوان الله علیه مطرح می ‌کند آن است که کوثر شریعت و فقه‌، در جریانی دائمی و ابدی‌، از سرچشمه وحی‌، به سوی عرصه ‌های گوناگون حیات جاری است‌. منشأ و ماده‌ حکم الهی نه خرد و اندیشه‌ محدود بشر و نه مصلحت‌ اندیشیهای کوته‌بینانه اوست که در شرایط گوناگون زندگی قالب‌گیری و منجمد شده است‌؛ علم وحکمت محیط و لایتناهای الهی است که همه زمانها و مکانها را در زیر بال همای خود می‌ گیرد و بر همه‌ سرزمینها و کشتزارهای حیات می بارد و همه جا و هر زمان را سیراب می ‌کند.
زمان و مکان و اوضاع و احوال گوناگون زندگی بشر و تازه ‌های جهان‌، به فقیه دین شناس و زمان شناس کمک می‌ کند که خود و اهل زمان خود را از آن کوثر یعنی سرچشمه‌ لایزال و فزاینده‌، سیراب سازد و محرومیت از آن را برای بشر که همواره وهمه جا نیازمند دین و شریعت الهی است‌، برنتابد.

در فهم و تطبیق این اصل کلی‌، روشن‌بینی و در عین حال‌، انضباط فکری تمام باید به کار گرفته شود. هرگونه افراط و تفریط دراین کار حساس و خطیر، زیانهای جبران ‌ناپذیر به بار خواهد آورد. در این کار، لطمه‌ بی‌بند و باری علمی‌، به همان اندازه سنگین است که جمود فکری و کوته‌بینی‌.

شناختن نقش هر زمان و هر مکان‌، همواره باید با پایبندی به اصول فقاهت که روشی علمی و تخصصی است‌، همراه باشد. و این است معنای سخن امام راحل رحمه الله علیه که فقه پوینده و منطبق بر نیازهای همیشه و همه جا را همان فقه سنتی دانسته و بر این پای فشرده ‌اند. (ر.ک. پیام به کنگره‌‌ی زمان و مکان در اجتهاد)

 

. انتهای پیام /*